ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهوری در آیین افتتاح طرحهای ملی وزارت نفت عنوان کرد
نگذاشتیم حقوق ملت درمیادین نفتی مشترک از بین برود
گروه اقتصادی | روز گذشته 2 طرح ملی صنعت نفت به بهرهبرداری رسید و یک طرح مهم دیگر نیز کلید خورد. در آیین افتتاح رسمی این پروژهها که شامل 2 طرح توسعه میدان آذر و واحد بازیابی اتان پتروپالایش کنگان بود، رئیس جمهوری از تلاش این دولت برای احقاق حقوق مردم در میادین مشترک نفتی و گازی سخن گفت. حسن روحانی با بیان اینکه این دولت تنها با برجام بهدنبال احقاق حقوق مردم ایران نبود، تصریح کرد: «با سرمایهگذاریها و تلاشهای این دولت حقوق از دست رفته مردم در میادین مشترک احقاق شد.» 5 برابر شدن حجم بهرهبرداری نفت از میدان مشترک ایران و عراق در غرب کارون و افزایش نزدیک به 3 برابری تولید گاز در میدان پارس جنوبی که مخزن آن با کشور قطر مشترک است، از جمله مهمترین تلاشهایی است که در 7 سال گذشته با وجود تمام مشکلات و فشارهای تحریمی انجام شد تا حجم برداشت نفت و گاز از میادین مشترک بیشتر شود و ایران در مسابقه با رقبای خود نبازد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، روحانی با اشاره به اهمیت بالای صنایع نفت و در کنار آن پتروشیمی برای کشور، گفت: «در دولتهای یازدهم و دوازدهم کارهای بینظیر و ارزشمندی در زمینه توسعه صنایع نفت و پتروشیمی صورت گرفته و این از افتخارات این دولت است. افتتاح 12 طرح بزرگ پتروشیمی در سال 99 و افزایش دو برابری تولید محصولات آن از کارهای عظیم و بزرگ این دولت است.» رئیس جمهوری که در پنجاه و سومین هفته از افتتاحهای ملی، بهرهبرداری از طرحهای ملی وزارت نفت در استانهای ایلام و بوشهر را کلید میزد، با اشاره به نقش درآمد حاصل از فروش نفت در بودجه کشور، گفت: «در تاریخ کشور بخش اعظم بودجه سالانه را نفت تأمین کرده و این درحالی است که در سال 99 این دولت با کمترین اتکا به نفت کشور را اداره کرده است.»
خدمات کشور به نفت و میعانات گازی متکی است
روحانی با بیان اینکه بسیاری از خدمات در کشور به نفت و میعانات گازی متکی است و اگر روزی شیر نفت و گاز بسته شود، همه فعالیتهای کشور تعطیل خواهد شد، افزود: «کاهش اتکای بودجه اجرایی به نفت حرف بسیار درستی است اما هیچگاه نباید اهمیت صنعت نفت را از یاد ببریم.» روحانی با اشاره به اقدامات بینظیر دولت تدبیر و امید در زمینه نفت و گاز و افزایش مقدار تولید گاز از 600 میلیون مترمکعب در روز به یک میلیارد مترمکعب در این دولت، از افزایش بهرهبرداری از منابع مشترک گاز و نفت با همسایگان بهعنوان یکی از اقدامات دولت تدبیر و امید در راستای احقاق حقوق ملت نام برد.
برجام تنها اقدام ما نبود
رئیسجمهوری تأکید کرد: «برخی فکر میکنند دستاورد برجام احقاق حقوق ملت ایران بود که البته بهدلیل بزرگی آن دنیا توطئه کرد تا کمر برجام شکسته شود و در این راه ترامپ مجری توطئههای رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه شد. اما برجام تنها اقدام دولت برای احقاق حقوق مردم نبود. بلکه بهرهبرداری از منابع مشترک از دیگر اقدامات دولت در این راستا بود و توانستیم در منطقه پارس جنوبی و میدان مشترک با قطر همتراز و حتی کمی جلوتر، از این میدان مشترک بهرهبرداری کنیم.» روحانی با اشاره به تفاوتهای میادین مشترک گاز و نفت با میادین اختصاصی در داخل خاک کشور تأکید کرد: در میادین مشترک با بهرهبرداری همسایگان در هر ساعت بخشی از منافع ملی از دست میرود. روحانی همچنین اقدامات و پیگیریهای دولت در دادگاههای خارجی برای بازگرداندن هزاران شیء و آثار فرهنگی کشورمان را یکی دیگر از مصادیق اقدامات دولت برای احقاق حقوق ملت ایران برشمرد.
تولید از میدان آذر تا پیش از این دولت صفر بود
رئیسجمهوری همچنین در ادامه به افتتاح طرح توسعه میدان نفتی آذر در دولت تدبیر و امید که در دو مرحله سال های 95 و 99 انجام شد اشاره کرد و افزود: در آغاز دولت تدبیر و امید استفاده ایران از این میدان صفر بود، تا پایان سال 95 به 30 هزار بشکه رسیدیم و با افتتاح امروز 65 هزار بشکه نفت از این میدان بهرهبرداری میشود و جای افتخار است که افتتاح این طرح به دست مهندسین، جوانان و کارگران ایرانی انجام شد و از نیروهای خارجی و مهندسین سایر کشورها استفاده نکردیم. روحانی در ادامه اقدامات دولت در زمینه صنعت پتروشیمی را یکی از افتخارات بزرگ کشور توصیف و تأکید کرد: اقدامات انجام شده تاکنون در مراحل بالادستی این صنعت بوده و وزارت نفت باید با آمادهسازی یک طرح و توجه به بخش پاییندستی صنعت پتروشیمی زمینهسازی اشتغالزایی و بهرهبرداری از این بخش مهم را فراهم کند. رئیسجمهوری افتتاح دو طرح مهم نفتی با اعتبار 2.5میلیارد تومانی در یک روز را از دیگر افتخارات دولت دانست و ادامه داد: تنها در سال 99، دوازده طرح پتروشیمی به بهرهبرداری رسیده است و امیدواریم که تا پایان سال بهرهبرداری از طرحها در این صنعت ادامه داشته باشد. روحانی تأکید کرد: محصولات پتروشیمی در سال 1400 به دو برابر آنچه تا امروز ظرفیت بهرهبرداری بوده است، رسیده و از حدود 50 میلیون به 100میلیون تن خواهد رسید.
تحقق 31 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی
رئیسجمهوری با بیان اینکه در سال های اخیر و با وجود تحریم و جنگ اقتصادی ناچار شدیم درآمد ارزی را از منابعی به جز نفت تأمین کنیم، تأکید کرد: صادرات غیرنفتی یکی از این منابع بود که به کشور کمک و یاری رساند.
روحانی با بیان اینکه براساس آمار میزان صادرات غیرنفتی در دو ماهه اخیر مشابه سال گذشته بوده است، افزود: البته در آغاز امسال بهدلیل شیوع بیماری کرونا مشکلاتی در صادرات غیرنفتی کشور به وجود آمد اما تاکنون 31 میلیارد دلار رقم صادرات غیرنفتی بوده است که تا پایان سال افزایش خواهد یافت و بار بزرگی از این صادرات بر دوش بخش پتروشیمی و فولاد بوده است. رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه همه آنچه بهدست آوردیم در سایه اراده، ایمان و ایستادگی ملت بوده و اگر افتتاح و موفقیتی داشتیم برای فرزندان ملت و جوانان این مرز و بوم است، تأکید کرده: اطمینان دارم که دنیا و امریکا ناچار است در برابر ملت بزرگ ایران زانو بزند و دست از تحریمها بردارد.
دستیابی به بزرگترین موفقیت در تاریخ با ایستادگی مردم
روحانی شکست فشار حداکثری و سرنگون شدن رئیسجمهوری قبلی امریکا را یک پیروزی برای ملت بزرگ ایران توصیف و تأکید کرد: آن قصاب و قاتل سرنگون شد و دولت جدید امریکا چهار بار اعتراف کرده است که فشار حداکثری دولت قبل غلط بوده است. رئیسجمهوری در ادامه خاطرنشان کرد: این بزرگترین موفقیت در تاریخ است که به خاطر ایستادگی ملت ایران اعتراف کردند که فشار و تحریم به جایی نرسیده است و در سال 1400 تلاش و امید ما این است که از لحاظ مقابله با بیماری کرونا و برداشتن تحریمها شرایط بهتری داشته باشیم.
بــــرش
در میدانهای مشترک نسبت به همسایگان وضع مناسبی داریم
روز گذشته دو طرح توسعه میدان آذر و واحد بازیابی اتان پتروپالایش کنگان با مجموع سرمایهگذاری حدود ۲.۶ میلیارد دلار به بهرهبرداری رسمی رسید. میدان آذر یکی از پیچیدهترین میادین نفتی محسوب میشود که در قالب قرارداد بیعمتقابلی به ارزش حدود ۱.۴ میلیارد یورو از سوی کنسرسیوم ایرانی توسعه یافته و پیشرفت آن خردادماه سال ۱۳۹۲ حدود ۶ درصد بوده است.وزیر نفت حالا درباره تولید این میدان میگوید: تولید انباشتی این میدان از ابتدا –سال 1396- تاکنون حدود ۳۶ میلیون بشکه نفت بوده و ۱.۶ میلیارد دلار هزینه طرح توسعه این میدان برگشته است.به گزارش شانا، بیژن زنگنه در آیین افتتاح طرحهای ملی صنعت نفت با اشاره به اینکه طرح میدان آذر در دو مرحله اجرا شده که مرحله نخست آن با تولید روزانه ۳۰ هزار بشکه از اردیبهشتماه سال ۱۳۹۶ عملی شد، افزود: فاز دوم این طرح با تولید روزانه ۶۵ هزار بشکه از دیماه امسال محقق شده است.به گفته زنگنه «نفت تولیدی از میدان آذر از ۱۹ حلقه چاه با عمق بیش از ۴۵۰۰ متر پس از فرآورش و جداسازی نفت، گاز و آب در واحد فرآورش مرکزی، به مصرفکنندگان داخلی یا پایانههای صادراتی منتقل میشود و نکته مهم درباره این طرح تکمیل زنجیره ارزش است. به این معنا که گاز ترش تولیدی از این میدان پس از جداسازی به مرکز جمعآوری گاز دهلران منتقل و از آن طریق به همراه گازهای میدانهای چشمهخوش، آبان، پایدار غرب، پایدار شرق، دهلران، دانان به انجیال ۳۱۰۰ ارسال میشود. بخشی از این گاز به شبکه سراسری گاز تزریق و بقیه به خوراک یک واحد پتروشیمی تبدیل میشود.»زنگنه همچنین در این مراسم با بیان اینکه خوشبختانه در حال حاضر در تمامی میدانهای مشترک نسبت به همسایگان در وضع مناسبی هستیم، گفت: «ظرفیت تولید نفت خام در میدانهای مشترک غرب کارون از ۷۰ هزار بشکه در روز به ۴۰۰ هزار بشکه افزایش یافته است.»
اگر تحریمها نبود...
طرح دیگری که دیروز به بهرهبرداری رسید پتروپالایش کنگان در عسلویه بود. طرحی در کنار فاز ۱۲ پارس جنوبی که جزئی از ۱۷ طرح پتروشیمی افتتاحی امسال است. پتروپالایش کنگان که با سرمایهگذاری قریب به یک میلیارد دلاری افتتاح شد، ظرفیت تولیدی حدود ۳.۵ میلیون تن در سال دارد و در زنجیره تولیدهای پتروشیمی، یک طرح مادر تولیدکننده خوراک است وزیر نفت درباره طرحهای تأمین خوراک میگوید: مجموع ظرفیت طرحهای تولید خوراک واحدهای پتروشیمی که امسال افتتاح شدهاند و میشوند، ۱۱.۲ میلیون تن در سال است.
از پتروپالایش کنگان مایعات تولیدی تا زمان راهاندازی واحدهای پاییندستی این طرح صادر شده و اتان تولیدی نیز به مصرف مجتمعهای پتروشیمی مستقر در پارس جنوبی میرسد. اما در پاییندست طرح پتروپالایش کنگان چهار طرح اجرا میشود، یک واحد الفین یک میلیون تنی و ۳ واحد تولید پلیاتیلن ۳۰۰ هزار تنی با سرمایهگذاری ۱.۵ میلیارد دلار با مجموع پیشرفت ۴۰ درصدی در حال ساخت است.وزیر نفت گفت: اگر تحریمها نبود همه این طرحها میتوانست با هم به بهرهبرداری برسد و علت تأخیر در اجرای این طرح و زنجیره، اعمال تحریمها بوده است.
کیان؛ یکی از ابرپروژههای پتروشیمی
عملیات اجرایی طرح پتروشیمی کیان نیز بهعنوان سومین طرح روز گذشته بهصورت رسمی آغاز شد. وزیر نفت درباره آن توضیح داد: این طرح از ابرپروژههای پتروشیمی است که فاز نخست آن به حدود ۲ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. ویژگی مهم این طرح دریافت مجموعهای از خوراکهای ترکیبی مایع و گاز با ظرفیت ۲.۵ میلیون تن است. این طرح عظیمی است و ما چهار طرح از این نوع داریم. سه طرح دیگر با استفاده از مجموعهای از خوراکهای ترکیبی مایع و گاز (دو طرح در عسلویه و یک طرح در بندر ماهشهر) تعریف شده که همسو با جهش سوم و ریلگذاری برای آینده صنعت پتروشیمی و ساختن اقتصاد مقاومتی با نگاه درونزا و و برونگراست.
خدمات کشور به نفت و میعانات گازی متکی است
روحانی با بیان اینکه بسیاری از خدمات در کشور به نفت و میعانات گازی متکی است و اگر روزی شیر نفت و گاز بسته شود، همه فعالیتهای کشور تعطیل خواهد شد، افزود: «کاهش اتکای بودجه اجرایی به نفت حرف بسیار درستی است اما هیچگاه نباید اهمیت صنعت نفت را از یاد ببریم.» روحانی با اشاره به اقدامات بینظیر دولت تدبیر و امید در زمینه نفت و گاز و افزایش مقدار تولید گاز از 600 میلیون مترمکعب در روز به یک میلیارد مترمکعب در این دولت، از افزایش بهرهبرداری از منابع مشترک گاز و نفت با همسایگان بهعنوان یکی از اقدامات دولت تدبیر و امید در راستای احقاق حقوق ملت نام برد.
برجام تنها اقدام ما نبود
رئیسجمهوری تأکید کرد: «برخی فکر میکنند دستاورد برجام احقاق حقوق ملت ایران بود که البته بهدلیل بزرگی آن دنیا توطئه کرد تا کمر برجام شکسته شود و در این راه ترامپ مجری توطئههای رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه شد. اما برجام تنها اقدام دولت برای احقاق حقوق مردم نبود. بلکه بهرهبرداری از منابع مشترک از دیگر اقدامات دولت در این راستا بود و توانستیم در منطقه پارس جنوبی و میدان مشترک با قطر همتراز و حتی کمی جلوتر، از این میدان مشترک بهرهبرداری کنیم.» روحانی با اشاره به تفاوتهای میادین مشترک گاز و نفت با میادین اختصاصی در داخل خاک کشور تأکید کرد: در میادین مشترک با بهرهبرداری همسایگان در هر ساعت بخشی از منافع ملی از دست میرود. روحانی همچنین اقدامات و پیگیریهای دولت در دادگاههای خارجی برای بازگرداندن هزاران شیء و آثار فرهنگی کشورمان را یکی دیگر از مصادیق اقدامات دولت برای احقاق حقوق ملت ایران برشمرد.
تولید از میدان آذر تا پیش از این دولت صفر بود
رئیسجمهوری همچنین در ادامه به افتتاح طرح توسعه میدان نفتی آذر در دولت تدبیر و امید که در دو مرحله سال های 95 و 99 انجام شد اشاره کرد و افزود: در آغاز دولت تدبیر و امید استفاده ایران از این میدان صفر بود، تا پایان سال 95 به 30 هزار بشکه رسیدیم و با افتتاح امروز 65 هزار بشکه نفت از این میدان بهرهبرداری میشود و جای افتخار است که افتتاح این طرح به دست مهندسین، جوانان و کارگران ایرانی انجام شد و از نیروهای خارجی و مهندسین سایر کشورها استفاده نکردیم. روحانی در ادامه اقدامات دولت در زمینه صنعت پتروشیمی را یکی از افتخارات بزرگ کشور توصیف و تأکید کرد: اقدامات انجام شده تاکنون در مراحل بالادستی این صنعت بوده و وزارت نفت باید با آمادهسازی یک طرح و توجه به بخش پاییندستی صنعت پتروشیمی زمینهسازی اشتغالزایی و بهرهبرداری از این بخش مهم را فراهم کند. رئیسجمهوری افتتاح دو طرح مهم نفتی با اعتبار 2.5میلیارد تومانی در یک روز را از دیگر افتخارات دولت دانست و ادامه داد: تنها در سال 99، دوازده طرح پتروشیمی به بهرهبرداری رسیده است و امیدواریم که تا پایان سال بهرهبرداری از طرحها در این صنعت ادامه داشته باشد. روحانی تأکید کرد: محصولات پتروشیمی در سال 1400 به دو برابر آنچه تا امروز ظرفیت بهرهبرداری بوده است، رسیده و از حدود 50 میلیون به 100میلیون تن خواهد رسید.
تحقق 31 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی
رئیسجمهوری با بیان اینکه در سال های اخیر و با وجود تحریم و جنگ اقتصادی ناچار شدیم درآمد ارزی را از منابعی به جز نفت تأمین کنیم، تأکید کرد: صادرات غیرنفتی یکی از این منابع بود که به کشور کمک و یاری رساند.
روحانی با بیان اینکه براساس آمار میزان صادرات غیرنفتی در دو ماهه اخیر مشابه سال گذشته بوده است، افزود: البته در آغاز امسال بهدلیل شیوع بیماری کرونا مشکلاتی در صادرات غیرنفتی کشور به وجود آمد اما تاکنون 31 میلیارد دلار رقم صادرات غیرنفتی بوده است که تا پایان سال افزایش خواهد یافت و بار بزرگی از این صادرات بر دوش بخش پتروشیمی و فولاد بوده است. رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه همه آنچه بهدست آوردیم در سایه اراده، ایمان و ایستادگی ملت بوده و اگر افتتاح و موفقیتی داشتیم برای فرزندان ملت و جوانان این مرز و بوم است، تأکید کرده: اطمینان دارم که دنیا و امریکا ناچار است در برابر ملت بزرگ ایران زانو بزند و دست از تحریمها بردارد.
دستیابی به بزرگترین موفقیت در تاریخ با ایستادگی مردم
روحانی شکست فشار حداکثری و سرنگون شدن رئیسجمهوری قبلی امریکا را یک پیروزی برای ملت بزرگ ایران توصیف و تأکید کرد: آن قصاب و قاتل سرنگون شد و دولت جدید امریکا چهار بار اعتراف کرده است که فشار حداکثری دولت قبل غلط بوده است. رئیسجمهوری در ادامه خاطرنشان کرد: این بزرگترین موفقیت در تاریخ است که به خاطر ایستادگی ملت ایران اعتراف کردند که فشار و تحریم به جایی نرسیده است و در سال 1400 تلاش و امید ما این است که از لحاظ مقابله با بیماری کرونا و برداشتن تحریمها شرایط بهتری داشته باشیم.
بــــرش
در میدانهای مشترک نسبت به همسایگان وضع مناسبی داریم
روز گذشته دو طرح توسعه میدان آذر و واحد بازیابی اتان پتروپالایش کنگان با مجموع سرمایهگذاری حدود ۲.۶ میلیارد دلار به بهرهبرداری رسمی رسید. میدان آذر یکی از پیچیدهترین میادین نفتی محسوب میشود که در قالب قرارداد بیعمتقابلی به ارزش حدود ۱.۴ میلیارد یورو از سوی کنسرسیوم ایرانی توسعه یافته و پیشرفت آن خردادماه سال ۱۳۹۲ حدود ۶ درصد بوده است.وزیر نفت حالا درباره تولید این میدان میگوید: تولید انباشتی این میدان از ابتدا –سال 1396- تاکنون حدود ۳۶ میلیون بشکه نفت بوده و ۱.۶ میلیارد دلار هزینه طرح توسعه این میدان برگشته است.به گزارش شانا، بیژن زنگنه در آیین افتتاح طرحهای ملی صنعت نفت با اشاره به اینکه طرح میدان آذر در دو مرحله اجرا شده که مرحله نخست آن با تولید روزانه ۳۰ هزار بشکه از اردیبهشتماه سال ۱۳۹۶ عملی شد، افزود: فاز دوم این طرح با تولید روزانه ۶۵ هزار بشکه از دیماه امسال محقق شده است.به گفته زنگنه «نفت تولیدی از میدان آذر از ۱۹ حلقه چاه با عمق بیش از ۴۵۰۰ متر پس از فرآورش و جداسازی نفت، گاز و آب در واحد فرآورش مرکزی، به مصرفکنندگان داخلی یا پایانههای صادراتی منتقل میشود و نکته مهم درباره این طرح تکمیل زنجیره ارزش است. به این معنا که گاز ترش تولیدی از این میدان پس از جداسازی به مرکز جمعآوری گاز دهلران منتقل و از آن طریق به همراه گازهای میدانهای چشمهخوش، آبان، پایدار غرب، پایدار شرق، دهلران، دانان به انجیال ۳۱۰۰ ارسال میشود. بخشی از این گاز به شبکه سراسری گاز تزریق و بقیه به خوراک یک واحد پتروشیمی تبدیل میشود.»زنگنه همچنین در این مراسم با بیان اینکه خوشبختانه در حال حاضر در تمامی میدانهای مشترک نسبت به همسایگان در وضع مناسبی هستیم، گفت: «ظرفیت تولید نفت خام در میدانهای مشترک غرب کارون از ۷۰ هزار بشکه در روز به ۴۰۰ هزار بشکه افزایش یافته است.»
اگر تحریمها نبود...
طرح دیگری که دیروز به بهرهبرداری رسید پتروپالایش کنگان در عسلویه بود. طرحی در کنار فاز ۱۲ پارس جنوبی که جزئی از ۱۷ طرح پتروشیمی افتتاحی امسال است. پتروپالایش کنگان که با سرمایهگذاری قریب به یک میلیارد دلاری افتتاح شد، ظرفیت تولیدی حدود ۳.۵ میلیون تن در سال دارد و در زنجیره تولیدهای پتروشیمی، یک طرح مادر تولیدکننده خوراک است وزیر نفت درباره طرحهای تأمین خوراک میگوید: مجموع ظرفیت طرحهای تولید خوراک واحدهای پتروشیمی که امسال افتتاح شدهاند و میشوند، ۱۱.۲ میلیون تن در سال است.
از پتروپالایش کنگان مایعات تولیدی تا زمان راهاندازی واحدهای پاییندستی این طرح صادر شده و اتان تولیدی نیز به مصرف مجتمعهای پتروشیمی مستقر در پارس جنوبی میرسد. اما در پاییندست طرح پتروپالایش کنگان چهار طرح اجرا میشود، یک واحد الفین یک میلیون تنی و ۳ واحد تولید پلیاتیلن ۳۰۰ هزار تنی با سرمایهگذاری ۱.۵ میلیارد دلار با مجموع پیشرفت ۴۰ درصدی در حال ساخت است.وزیر نفت گفت: اگر تحریمها نبود همه این طرحها میتوانست با هم به بهرهبرداری برسد و علت تأخیر در اجرای این طرح و زنجیره، اعمال تحریمها بوده است.
کیان؛ یکی از ابرپروژههای پتروشیمی
عملیات اجرایی طرح پتروشیمی کیان نیز بهعنوان سومین طرح روز گذشته بهصورت رسمی آغاز شد. وزیر نفت درباره آن توضیح داد: این طرح از ابرپروژههای پتروشیمی است که فاز نخست آن به حدود ۲ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. ویژگی مهم این طرح دریافت مجموعهای از خوراکهای ترکیبی مایع و گاز با ظرفیت ۲.۵ میلیون تن است. این طرح عظیمی است و ما چهار طرح از این نوع داریم. سه طرح دیگر با استفاده از مجموعهای از خوراکهای ترکیبی مایع و گاز (دو طرح در عسلویه و یک طرح در بندر ماهشهر) تعریف شده که همسو با جهش سوم و ریلگذاری برای آینده صنعت پتروشیمی و ساختن اقتصاد مقاومتی با نگاه درونزا و و برونگراست.
هشدار صریح ایران به اعضای شورای حکام
گروسی: پرونده هستهای ایران نباید قربانی بدهبستانهای سیاسی شود
گروه سیاسی/ شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز گذشته در پی توقف اجرای پروتکل الحاقی از سوی ایران که در چارچوب اقدام تلافیجویانه به عدم تحقق منافع برجامی اش انجام شده بود، نشست ویژه ای برگزار کرد که تا دو الی سه روز آینده ادامه خواهد یافت. ایران از پنجم اسفندماه جاری در واکنش به عدم لغو تحریمهای امریکا و اجرا نشدن تعهدات توافق هستهای، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف و اعلام کرد که دیگر اجازه نظارتهای فراپادمانی را به بازرسان آژانس نخواهد داد. این در حالی بود که «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس پیش از توقف بازرسیهای فراپادمانی به تهران آمد و به یک تفاهمنامه فنی موقت دوجانبه با ایران دست یافت که به موجب آن قرار شد آژانس به فعالیتهای ضروری خود برای راستیآزمایی و نظارت بر مراکز هستهای ایران تا حداکثر ۳ ماه ادامه دهد. در چنین فضایی اعضای شورای حکام آژانس برای بررسی اقدام جدید ایران روز گذشته نشستی برگزار کردند که نماینده امریکا پیش از آن تلاشهای خود را برای به تصویب رساندن یک قطعنامه علیه ایران آغاز کرده بود. تلاشی که خبرگزاری رویترز مدعی شد کشورهای اروپایی هم در نشست دیروز به آن چراغ سبز نشان دادند. به ادعای این رسانه غربی، سه کشور اروپایی عضو برجام در نشست روز گذشته شورای حکام، پیشنویس یک قطعنامه را در میان اعضا پخش کردند که در آن نگرانی شدید نسبت به آنچه کاهش شفافیت از سوی ایران خوانده شده، ابراز و همچنین از ایران خواسته شده اقدامات خود را به عقب برگرداند. رویترز علاوه بر این مدعی شد در این پیشنویس که برای اعضای شورای حکام فرستاده شد، همچنین درباره عدم پیشرفت در دریافت توضیحات از سوی ایران در ارتباط با ادعای یافتن ذرات اورانیوم در سه سایت ابراز نگرانی شده است.
به گزارش ایرنا، در چنین فضایی بود که «گروسی» در سخنان خود بعد از این نشست درباره پیامدهای هرگونه قطعنامه ضدایرانی هشدار داد. چه یک روز پیش از آن علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان اعلام کرده بود در صورتی که در شورای حکام آژانس قطعنامهای علیه ایران صادر شود، واکنش مناسبی به آن نشان داده خواهد شد که در این راستا نامهای هم به آژانس ارسال شده است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه هم روز گذشته در حاشیه نشست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به تلاش برای صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس و تصریح اینکه اروپاییها حرکت غلطی را با حمایت از امریکا در شورای حکام شروع کردهاند، گفته است: «این حرکت باعث بهم ریخته شدن شرایط خواهد شد.» ظریف تأکید کرد: «بهم ریختگی شرایط کنونی را از طریق سفیر ایران در وین به همه اعضای شورای حکام توضیح دادهایم، امیدواریم عقل غلبه کند و اگر چنین نشود راهکارهایی داریم.» این در حالی است که روسیه هم در اعلامیهای که برای اعضای شورا فرستاده هشدار داده است که تصویب قطعنامه میتواند به تلاشها برای احیای برجام آسیب بزند.
از این رو مدیرکل آژانس در واکنش به آنچه در این نشست علیه ایران در جریان بود، هشدار داد که هیچ اقدامی نباید کار بازرسان آژانس را تحت تأثیر قرار دهد و پرونده هستهای ایران نباید قربانی بدهبستانهای سیاسی شود. او گفت: «فعالیتهای نظارتی آژانس نباید به عنوان اهرم فشار مورد مذاکره قرار گیرد. دیگران میتوانند درباره مواضع خودشان بحث و بررسی کنند اما چیزی که ما میگوییم این است که بازرسیهای آژانس نه پاداش و نه جریمه است و هرگونه تدابیر سیاسی که صورت میگیرد نباید به فعالیتهای آژانس لطمهای وارد کند.»
مدیرکل آژانس اتمی همچنین درباره تصمیم ایران برای توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی گفته است که توقف یا محدود شدن فعالیتهای راستیآزمایی و نظارتی آژانس باعث تأثیر جدی بر توانایی آژانس جهت گزارش درباره اجرای تعهدات ایران میشود اما تفاهم موقت سه ماههای که با ایران در تاریخ ۲۱ فوریه ۲۰۲۱ به دست آمده و با قانون ایران نیز همخوانی دارد، آژانس را قادر میسازد که در صورت از سرگیری اجرای تعهدات هستهای ذیل برجام توسط ایران، نظارت و راستیآزمایی کامل از آن تعهدات را ادامه بدهد.
مدیرکل آژانس اتمی در بخش دیگری از صحبتهایش به موضوع توافق پادمانی انپیتی با ایران پرداخت و گفت: «طبق بند ۳۹ توافق پادمانی، تفاهمهای مکمل مورد توافق قرار گرفته را نمیتوان بهصورت یکجانبه تغییر داد. به همین دلیل، ایران ملزم است اجرای کد ۳.۱ در تفاهمات مکمل از این توافق را ادامه دهد. انجام ندادن این کار، با الزامات ایران ذیل تفاهمات مکمل در توافق پادمانی همخوانی ندارد.»
ادعای وجود مواد رادیواکتیو در تأسیسات اعلام نشده ایران
گروسی سپس درباره وجود مواد رادیواکتیو در تأسیسات اعلامنشده در ایران ابراز نگرانی کرد و گفت: «وجود ذرات متعدد اورانیوم با منشأ انسانی، از جمله ذرات تغییریافته ایزوتوپی، در مکانی که از سوی ایران اعلام نشده بود، نشانه واضحی از این است که مواد اتمی یا تجهیزات آلوده به مواد اتمی در آن مکان وجود داشتند.»
وی در ادامه ادعاهای خود افزود: «بعد از ۱۸ ماه، ایران هنوز توضیح فنی معتبر، کامل و ضروری درباره وجود این ذرات را ارائه نکرده است. در نبود یک توضیح فنی معتبر از سوی ایران، آژانس عمیقاً نگران است که شاید مواد اتمی اعلام نشده برای مدتها در این مکان اعلام نشده وجود داشتند و اینکه چنین مواد اتمی از سوی ایران ذیل توافق پادمانی، گزارش نشده است.»
گروسی با بیان اینکه «نتایج نمونهبرداریهای محیطی در سال ۲۰۲۰ از این دو مکان، ذرات اورانیوم با منشأ انسانی را پیدا کرد. ماه قبل، ما نتایج خود و سؤالات مرتبط را به ایران ارائه کردیم، افزود: «در جریان سفرم به تهران در بیستم و بیست و یکم ۲۰۲۱، نگرانیهای خودم درباره عدم پیشرفت در شفافسازی مسائل پادمانی مرتبط با این چهار مکان یادشده را به دولت ایران تأکید کردم. من آمادگی خود را برای تعامل فعال و متمرکز با ایران جهت عبور از این بنبست و همچنین شفافسازی و حل بدون تأخیر این مشکلات را ابراز کردم.»
نشست شوری احکام آژانس در چند روز آینده ادامه خواهد یافت و مجموعه اخبار حکایت از آن دارد که اروپاییها در حال آمادهسازی پیشنویس قطعنامهای برای محکوم کردن اقدامات ایران هستند. قطعنامهای که اگر تصویب شود بنا به گفته مقامهای ایرانی منجر به لغو تفاهم موقت ایران و آژانس خواهد شد. علاوه بر صالحی و ظریف، سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان هم در خلال گفتوگوی سیاسی با «پیتر لااونسکی» قائم مقام وزارت امور اروپایی و بینالملل اتریش، ضمن انتقاد شدید از عدم اقدام مؤثر طرفهای اروپایی در زمینه اجرای تعهداتشان، هرگونه تلاش برای تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را غیرسازنده و تهدیدکننده فضای ایجاد شده برای دیپلماسی، بویژه بعد از توافق اخیر ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارزیابی کرد.
به گزارش ایرنا عراقچی در چهارمین دور رایزنیهای سیاسی ایران و اتریش ، لغو کامل تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه را شرط اساسی بازگشت کامل جمهوری اسلامی ایران به اجرای تعهدات برجامی دانست. وی ضمن انتقاد شدید از عدم اقدام مؤثر طرفهای اروپایی در زمینه اجرای تعهداتشان، هر گونه تلاش برای تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را غیرسازنده و تهدیدکننده فضای ایجاد شده برای دیپلماسی، به ویژه بعد از توافق اخیر ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارزیابی کرد. قائم مقام وزارت امور اروپایی و بینالملل اتریش نیز با یادآوری مواضع کشورش در حمایت از برجام، از توافق اخیر در جریان سفر «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران استقبال و آن را فرصتی برای دیپلماسی خواند. «پیتر لااونسکی» آمادگی اتریش را برای هر گونه کمک به تقویت دیپلماسی در این مسیر اعلام کرد.
به گزارش ایرنا، در چنین فضایی بود که «گروسی» در سخنان خود بعد از این نشست درباره پیامدهای هرگونه قطعنامه ضدایرانی هشدار داد. چه یک روز پیش از آن علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان اعلام کرده بود در صورتی که در شورای حکام آژانس قطعنامهای علیه ایران صادر شود، واکنش مناسبی به آن نشان داده خواهد شد که در این راستا نامهای هم به آژانس ارسال شده است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه هم روز گذشته در حاشیه نشست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به تلاش برای صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس و تصریح اینکه اروپاییها حرکت غلطی را با حمایت از امریکا در شورای حکام شروع کردهاند، گفته است: «این حرکت باعث بهم ریخته شدن شرایط خواهد شد.» ظریف تأکید کرد: «بهم ریختگی شرایط کنونی را از طریق سفیر ایران در وین به همه اعضای شورای حکام توضیح دادهایم، امیدواریم عقل غلبه کند و اگر چنین نشود راهکارهایی داریم.» این در حالی است که روسیه هم در اعلامیهای که برای اعضای شورا فرستاده هشدار داده است که تصویب قطعنامه میتواند به تلاشها برای احیای برجام آسیب بزند.
از این رو مدیرکل آژانس در واکنش به آنچه در این نشست علیه ایران در جریان بود، هشدار داد که هیچ اقدامی نباید کار بازرسان آژانس را تحت تأثیر قرار دهد و پرونده هستهای ایران نباید قربانی بدهبستانهای سیاسی شود. او گفت: «فعالیتهای نظارتی آژانس نباید به عنوان اهرم فشار مورد مذاکره قرار گیرد. دیگران میتوانند درباره مواضع خودشان بحث و بررسی کنند اما چیزی که ما میگوییم این است که بازرسیهای آژانس نه پاداش و نه جریمه است و هرگونه تدابیر سیاسی که صورت میگیرد نباید به فعالیتهای آژانس لطمهای وارد کند.»
مدیرکل آژانس اتمی همچنین درباره تصمیم ایران برای توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی گفته است که توقف یا محدود شدن فعالیتهای راستیآزمایی و نظارتی آژانس باعث تأثیر جدی بر توانایی آژانس جهت گزارش درباره اجرای تعهدات ایران میشود اما تفاهم موقت سه ماههای که با ایران در تاریخ ۲۱ فوریه ۲۰۲۱ به دست آمده و با قانون ایران نیز همخوانی دارد، آژانس را قادر میسازد که در صورت از سرگیری اجرای تعهدات هستهای ذیل برجام توسط ایران، نظارت و راستیآزمایی کامل از آن تعهدات را ادامه بدهد.
مدیرکل آژانس اتمی در بخش دیگری از صحبتهایش به موضوع توافق پادمانی انپیتی با ایران پرداخت و گفت: «طبق بند ۳۹ توافق پادمانی، تفاهمهای مکمل مورد توافق قرار گرفته را نمیتوان بهصورت یکجانبه تغییر داد. به همین دلیل، ایران ملزم است اجرای کد ۳.۱ در تفاهمات مکمل از این توافق را ادامه دهد. انجام ندادن این کار، با الزامات ایران ذیل تفاهمات مکمل در توافق پادمانی همخوانی ندارد.»
ادعای وجود مواد رادیواکتیو در تأسیسات اعلام نشده ایران
گروسی سپس درباره وجود مواد رادیواکتیو در تأسیسات اعلامنشده در ایران ابراز نگرانی کرد و گفت: «وجود ذرات متعدد اورانیوم با منشأ انسانی، از جمله ذرات تغییریافته ایزوتوپی، در مکانی که از سوی ایران اعلام نشده بود، نشانه واضحی از این است که مواد اتمی یا تجهیزات آلوده به مواد اتمی در آن مکان وجود داشتند.»
وی در ادامه ادعاهای خود افزود: «بعد از ۱۸ ماه، ایران هنوز توضیح فنی معتبر، کامل و ضروری درباره وجود این ذرات را ارائه نکرده است. در نبود یک توضیح فنی معتبر از سوی ایران، آژانس عمیقاً نگران است که شاید مواد اتمی اعلام نشده برای مدتها در این مکان اعلام نشده وجود داشتند و اینکه چنین مواد اتمی از سوی ایران ذیل توافق پادمانی، گزارش نشده است.»
گروسی با بیان اینکه «نتایج نمونهبرداریهای محیطی در سال ۲۰۲۰ از این دو مکان، ذرات اورانیوم با منشأ انسانی را پیدا کرد. ماه قبل، ما نتایج خود و سؤالات مرتبط را به ایران ارائه کردیم، افزود: «در جریان سفرم به تهران در بیستم و بیست و یکم ۲۰۲۱، نگرانیهای خودم درباره عدم پیشرفت در شفافسازی مسائل پادمانی مرتبط با این چهار مکان یادشده را به دولت ایران تأکید کردم. من آمادگی خود را برای تعامل فعال و متمرکز با ایران جهت عبور از این بنبست و همچنین شفافسازی و حل بدون تأخیر این مشکلات را ابراز کردم.»
نشست شوری احکام آژانس در چند روز آینده ادامه خواهد یافت و مجموعه اخبار حکایت از آن دارد که اروپاییها در حال آمادهسازی پیشنویس قطعنامهای برای محکوم کردن اقدامات ایران هستند. قطعنامهای که اگر تصویب شود بنا به گفته مقامهای ایرانی منجر به لغو تفاهم موقت ایران و آژانس خواهد شد. علاوه بر صالحی و ظریف، سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان هم در خلال گفتوگوی سیاسی با «پیتر لااونسکی» قائم مقام وزارت امور اروپایی و بینالملل اتریش، ضمن انتقاد شدید از عدم اقدام مؤثر طرفهای اروپایی در زمینه اجرای تعهداتشان، هرگونه تلاش برای تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را غیرسازنده و تهدیدکننده فضای ایجاد شده برای دیپلماسی، بویژه بعد از توافق اخیر ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارزیابی کرد.
به گزارش ایرنا عراقچی در چهارمین دور رایزنیهای سیاسی ایران و اتریش ، لغو کامل تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه را شرط اساسی بازگشت کامل جمهوری اسلامی ایران به اجرای تعهدات برجامی دانست. وی ضمن انتقاد شدید از عدم اقدام مؤثر طرفهای اروپایی در زمینه اجرای تعهداتشان، هر گونه تلاش برای تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را غیرسازنده و تهدیدکننده فضای ایجاد شده برای دیپلماسی، به ویژه بعد از توافق اخیر ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارزیابی کرد. قائم مقام وزارت امور اروپایی و بینالملل اتریش نیز با یادآوری مواضع کشورش در حمایت از برجام، از توافق اخیر در جریان سفر «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران استقبال و آن را فرصتی برای دیپلماسی خواند. «پیتر لااونسکی» آمادگی اتریش را برای هر گونه کمک به تقویت دیپلماسی در این مسیر اعلام کرد.
گزارش «ایران» از چرایی مراجعه دیر هنگام بیماران کووید19 به بیمارستان
کرونا پابه پای بیمارستان هراسی
شمار فوتیهای کرونا در کشور دوباره ۳ رقمی شد
فریبا خاناحمدی
خبرنگار
از هزاران نفری که هر روز سخنگوی وزارت بهداشت از ابتلای آنها به ویروس کرونا خبر میدهد؛
98 درصدشان بعد از بستری در بیمارستان بهبود پیدا میکنند و تنها دو درصد آنها جانشان را از دست میدهند. این دو درصد هم به گفته رئیس بیمارستان امام خمینی(ره) کسانی هستند که عموماً با حال بد به بیمارستان مراجعه میکنند. یعنی هراس از رفتن به بیمارستان مسیر درمان را برای تیم پزشکی سخت و پیچیده میکند. ترس از مراجعه به بیمارستان و به اصطلاح بیمارستانهراسی و این باور غلط که بیمارستان آلوده است و سبب مرگ بیماران میشود میزان مراجعه بیماران بدحال به مراکز درمانی را افزایش داده است. شاید این روزها شما هم از اطرافیانتان شنیدهاید «اگر بیمارستان بروم، میمیرم» یا هنوز برای همه سؤال است چرا علی انصاریان و مهرداد میناوند دیر به بیمارستان مراجعه کردند؟ یا چرا علی اکرمی روزنامهنگار برای ادامه روند درمان با تأخیر به بیمارستان مراجعه کرد و مرگ نصیبش شد؟ در شرایطی که چند هفتهای از فروکش کردن موج سوم کرونا در کشور میگذرد اما رؤسای بیمارستانها در گفتوگو با ما هشدار میدهند به دلیل چرخش ویروس جهش یافته انگلیسی و درگیری بالای جوانان به این ویروس، این گروه افراد با مشاهده نخستین علائم به پزشک مراجعه کنند و با درمان بموقع مانع از مسیر نزولی بیماری کووید19 شوند.
بیمارستانهراسی و خطر فاز سراشیبی بیماری کووید19
رئیس بیمارستان امام خمینی(ره) درباره هراس مبتلایان به کرونا از مراجعه به بیمارستان به «ایران» میگوید: واقعیت این است وقتی بیماران بدحال میشوند و علائم کرونا شدت پیدا میکند بیمارستان میآیند در چنین شرایطی این ذهنیت بهوجود میآید که «اگر بیمارستان بروم حالم بدتر میشود» در حالی که ترس از مراجعه به بیمارستان مسیر درمان کرونا را با تأخیر مواجه میکند و تأخیر درمان دست و بال تیم پزشکی را برای استفاده از درمانهای مؤثر میبندد.
خسرو صادقنیت در ادامه میافزاید: ما یک فاز داریم که درمان بموقع مانع از مسیر سرازیری بیماری کووید19 میشود و نمیگذارد بیماری وارد مسیر نزولی شود و مانع سرعت گرفتن بیماری میشود. قبل از آنکه بیماری وارد فاز سراشیبی شود راههای پیشگیری وجود دارد و تیم درمان میتوانند بیماری را کنترل کنند در حالی که گاهی ترس از مراجعه به بیمارستان باعث میشود مریض در مرحله سیر نزولی و بدحال شدن قرار بگیرد و عملاً این موضوع باعث میشود روشهای درمانی ما مؤثر نباشد و میزان مرگومیر در بیمارستانها بالا رود.
وی با اشاره به برداشت ناصحیح و نگاه اشتباه برخی از بیماران در رابطه با مراجعه به بیمارستان عنوان میکند: این نگاه عملاً باعث میشود مردم به بیمارستان مراجعه نکنند یا دیر مراجعه کنند ما به کرات دیدهایم بیماران کووید19 به علت مراجعه دیرهنگام زمانی به مرکز درمانی میرسند که فرصت و روال معمول درمان را از دست دادهاند در اینجا نمیتوان کمک زیادی به بیمار کرد هر چندکه مشکلات فردی و حساسیتهای فردی و بیماریهای زمینهای یکی از عوامل تشدید بیماری کووید19 است اما مهمتر از بیماریهای زمینهای مراجعه بهنگام و شروع درمان مؤثر است.
رئیس بیمارستان امام خمینی درباره چرایی شکلگیری ذهنیت بیمارستانهراسی بویژه در همهگیری کرونا میگوید: این ذهنیت اجتنابناپذیر است موضوع این است کسانی که با مراجعه به بیمارستان حال شان خوب میشود بهبودیشان انعکاس جدی پیدا نمیکند در حالی که از هر 100 نفر مبتلا به کرونا که به بیمارستان مراجعه میکنند کمتر از دو درصدشان فوت میکنند و 98 درصدشان بهبود پیدا میکنند از این تعداد نیز 90 درصدشان درمان سرپایی میگیرند اما بهبودی این گروه هیچ سروصدایی ندارد و دیده نمیشود ولی مرگ چون اتفاق بسیار پرسروصدایی است ، بازتاب بیشتری دارد. بنابراین کسانی که فوت میکنند اغلب در بیمارستان بودهاند و این برداشت و نگاه اشتباه بهوجود میآید که هر کسی در بیمارستان بستری شود فوت میکند. در حالی که از افراد بدحال مراجعه کننده به بیمارستان تعداد زیادی درمان میشوند و تعداد اندکی به علت بدحال شدن فوت میکنند. به گفته صادق نیت؛ در روزهای اوج اپیدمی بویژه در پیک سوم برخی روزها حدود دو بیمار کرونایی قبل از آنکه فرصت بستری شدن داشته باشند در اورژانس فوت میکردند که علت اصلی آن ترس از مراجعه به بیمارستان و از دست دادن فرصت طلایی درمان بود.
وی با بیان اینکه مهمترین شاخص بستری بیمار در بیمارستان علائم تنفسی، تنگی نفس و میزان اکسیژن خون است همچنین درباره میزان بستری مبتلایان به کرونا میگوید: در دو هفته اخیر تفاوت فاحشی در تعداد مراجعین و بستری و مرگومیر نداشتم و هنوز موردی از کرونای انگلیسی در بیمارستان امام مشاهده نکردیم و تنها چند مورد مشکوک داشتیم.
معیار مراجعه به بیمارستان حلقه گمشده در درمان سرپایی
رئیس بیمارستان سینا بیمارستانهراسی را یک شمشیر دولبه میخواند و به «ایران» میگوید: در پیک اول کرونا افراد دارای علائم کرونا بدون آنکه شرایط بستری داشته باشند مراجعه میکردند و این باعث میشد بیشتر مبتلا شوند برای همین هم سیستمهای هوشمند از قبیل ویزیت رایگان و سامانههای 4030 فعال شدند تا افراد در سطوح پایین و بدون وارد شدن به فضای بیمارستان که تراکم مریض زیاد است درمان سرپایی بگیرند اما این مسأله نیز ایراد داشت کسی نبود علائم بیمار را کنترل کند یا بیمار مجدداً به پزشک مراجعه کند بنابراین گروهی از بیماران با دریافت دارو خوب میشدند اما گروهی بدتر میشوند چرا که اینها نیاز به مراقبتهای جدیتر داشتند یعنی این فضا دیده نشده بود اگر مریض حالش بدتر شد چکار کند؟ توصیه کردند اگر مریض حالش بدتر شد به بیمارستان برود اما چه معیاری برای تشخیص علائم نیاز به بستری، در بیمارستان وجود داشت این اشتباهی بود که در مجموعه برنامهریزی سرپایی تعریف شده بود یعنی یک جای کار نقص داشت و معیار مراجعه به بیمارستان حلقه گمشده در درمان سرپایی به حساب میآید.
محمد طالبپور با بیان اینکه منطقی آن است بیمار در قدم اول با کوچکترین علائم به تریاژ بیمارستان مراجعه نکند عنوان میکند: این بیماران باید به مراکز بهداشتی 16 ساعته مراجعه کنند باید سطح اکسیژن خونشان زیر نظر پزشک متبحر ارزیابی شود و دائم با پزشک در ارتباط باشد. بیماران کرونایی نباید تصور کنند با ویزیت اول همه چیز تمام میشود بلکه باید علائم هر 48 ساعت توسط پزشک بررسی شود اما همه مشکل اینجاست که مردم نمیدانند در چه مرحلهای بیمارستان بیایند و البته که مرز آن را مریض تشخیص نمیدهد یکی از امکاناتی که بیمار میتواند انجام دهد اندازهگیری اکسیژن خون است اگر زیر 93 درصد باشد حتماً باید مراجعه کند. یعنی اگر اکسیژن خون به زیر 93 درصد برسد، بیمارستان هراسی مفهومی ندارد.
وی در ادامه نسبت به پتانسیل خطر ویروس جهش یافته انگلیسی هشدار میدهد و میگوید: ما در بیمارستان سینا تنها دو مورد ابتلا به ویروس جهشیافته انگلیسی داشتیم که هر دو زن و شوهر 45 ساله و خادم مسجد بودند در قدم اول با علائم ساده به بیمارستان مراجعه کردند ولی در کمتر از 48 ساعت علائم شان تشدید شد و فوت کردند این ویروس به نسبت ویروس قبلی تهاجمیتر است خطر ویروس انگلیسی زیاد است علائم آن با ویروس کرونای روتین فرقی ندارد ولی در دنیا گزارش شده ابتلای قلبی در این بیماران بیشتر است و در جوانان بیشتر دیده میشود اگر اپیدمی ویروس جهش یافته در مملکت پخش شود، گناه نابخشودنی است یک سال از اپیدمی گذشته پزشک و امکانات به اندازه کافی است اگر علیرغم اینها ویروس پخش شود همه مقصریم. محدودیتها نیاز به تحکم جدیتری دارد نباید ایپدمی رخ دهد خطر خیلی زیاد است. زمانی که ویروس انگلیسی پیدا شد میزان مرگومیر در انگلیس، آلمان و ایتالیا ازکمتر از 50 تا مرگ در روز یک مرتبه به 300 تا 400 مورد فوتی رسید. ایپدمی رخ دهد آتش کرونا شعلهور خواهد شد باید با جدیت و فراتر از پیکهای قبلی فاز زیست اپیدمی را بگذرانیم تا واکسن بیاید.
ابتلای بیشتر جوانان بالاشهر به ویروس کرونا
عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا یکی از معضلات در درمان بیماران بدحال مبتلا به کووید19 را بیمارستانهراسی عنوان میکند و به «ایران» میگوید: در شرایط فعلی با دو مشکل عمده مواجه هستیم. یکی مربوط به بیماران غیر کووید است که دچار بیماریهای قلبی، ریوی یا دیابت هستند و برای پیگیری درمانشان سر موقع به مرکز درمانی مراجعه نمیکنند. به تازگی میبینیم بیشتر این بیماران از ترس مراجعه به بیمارستان زمانی میرسند که ارست قلبی میکنند. مردم باید بدانند بیمارستانها مشکلی از نظر انتقال کرونا ندارند. مینو محرز با بیان اینکه در هفتههای اخیر مراجعه دیرهنگام بیماران به مراکز درمانی زیاد شده است، میافزاید: معضل بعدی در رابطه با بیماران کووید19 این است که با تشویق برخی پزشکان در خانه خودشان را درمان میکنند ممکن است درصدی از این بیماران مراحل بیماری را پشت سر بگذارند و بهبود پیدا کنند اما تعدادی هم زمان مفید درمان را از دست میدهند چون این بیماری در ابتدا خوشخیم است و یک مرتبه ریه را گرفتار میکند بهطوری که فاز تغییرات ایمونولوژیک باعث از کار افتادن اعضای بدن میشود.
وی با اشاره به گسترش مراکز 16 ساعته در سطح کشور و حضور پزشکان آموزش دیده در این مراکز عنوان میکند: از اول توصیهمان بر این بود بیماران سرپایی به مراکز 16 ساعته مراجعه کنند در این مراکز بیمار از سوی پزشک آموزش دیده ویزیت میشود و مراقبان سلامت دائم علائم بیمار را از طریق تلفن پیگیری میکنند ولی درمان بیماری تنها با یک نسخه پزشک که ممکن است درست یا نادرست باشد باعث میشود بیمار زمان مفید را از دست بدهد و چه بسا این بیماران کارشان به دستگاه تهویه مکانیکی نیز کشیده میشود.
محرز در پاسخ به اینکه علائم هشدار مراجعه بموقع در مبتلایان کووید19 چگونه است؟ عنوان میکند: هیچ علامت هشدار خاصی در این بیماری نداریم بیماری ابتدا با یک سری علامت اصلی و فرعی بروز پیدا میکند ولی یک مرتبه و در کمتر از چند روز حال بیمار وخیم میشود واکنش ویروس کرونا در بدن هیچ حساب و کتابی ندارد باید از اول شروع علائم بررسی اولیه صورت بگیرد البته دو تا نکته در این بیماری بسیار مهم است در درجه اول اکسیژنرسانی است سطح اکسیژن خون مریض پایین باشد باید اکسیژن مناسب دریافت کند اخیراً خیلی از بیماران دستگاه اکسیژنساز میخرند و در منزل خوددرمانی میکنند و این در حالی است که در بسیاری از اوقات فشار اکسیژن خون به قدری افت میکند که دستگاههای خانگی جوابگو نیستند.
وی درباره شائبههای فضای مجازی مبنی بر اینکه ویروس انگلیسی به محض ورود به ریه بافت آن را تخریب میکند میگوید: این ویروس هیچ فرقی با نوع قبلیاش ندارد مهم واکنش بدن نسبت به ویروس است. من مریضی داشتم که مبتلا به ویروس انگلیسی بود زیر دستگاه تهویه مکانیکی بود همین امروز ظهر دیدم که غذا میخورد. قدرت سرایت ویروس انگلیسی دهها برابر است.
محرز درباره میزان افزایش مراجعات به مراکز درمانی نیز عنوان میکند: مراجعه مبتلایان به کووید19 به بیمارستان امام زیاد نشده است اگرچه تعداد مراجعه به بیمارستانهای معین زیاد نشده است اما بیمارستان های شمال شهر و خصوصیها پر است شاید به گردهمایی در طبقه مرفه اجتماع مربوط باشد یا اینکه این طبقه بیشتر با تورهای کیش و قشم به مسافرت رفتند.
خبرنگار
از هزاران نفری که هر روز سخنگوی وزارت بهداشت از ابتلای آنها به ویروس کرونا خبر میدهد؛
98 درصدشان بعد از بستری در بیمارستان بهبود پیدا میکنند و تنها دو درصد آنها جانشان را از دست میدهند. این دو درصد هم به گفته رئیس بیمارستان امام خمینی(ره) کسانی هستند که عموماً با حال بد به بیمارستان مراجعه میکنند. یعنی هراس از رفتن به بیمارستان مسیر درمان را برای تیم پزشکی سخت و پیچیده میکند. ترس از مراجعه به بیمارستان و به اصطلاح بیمارستانهراسی و این باور غلط که بیمارستان آلوده است و سبب مرگ بیماران میشود میزان مراجعه بیماران بدحال به مراکز درمانی را افزایش داده است. شاید این روزها شما هم از اطرافیانتان شنیدهاید «اگر بیمارستان بروم، میمیرم» یا هنوز برای همه سؤال است چرا علی انصاریان و مهرداد میناوند دیر به بیمارستان مراجعه کردند؟ یا چرا علی اکرمی روزنامهنگار برای ادامه روند درمان با تأخیر به بیمارستان مراجعه کرد و مرگ نصیبش شد؟ در شرایطی که چند هفتهای از فروکش کردن موج سوم کرونا در کشور میگذرد اما رؤسای بیمارستانها در گفتوگو با ما هشدار میدهند به دلیل چرخش ویروس جهش یافته انگلیسی و درگیری بالای جوانان به این ویروس، این گروه افراد با مشاهده نخستین علائم به پزشک مراجعه کنند و با درمان بموقع مانع از مسیر نزولی بیماری کووید19 شوند.
بیمارستانهراسی و خطر فاز سراشیبی بیماری کووید19
رئیس بیمارستان امام خمینی(ره) درباره هراس مبتلایان به کرونا از مراجعه به بیمارستان به «ایران» میگوید: واقعیت این است وقتی بیماران بدحال میشوند و علائم کرونا شدت پیدا میکند بیمارستان میآیند در چنین شرایطی این ذهنیت بهوجود میآید که «اگر بیمارستان بروم حالم بدتر میشود» در حالی که ترس از مراجعه به بیمارستان مسیر درمان کرونا را با تأخیر مواجه میکند و تأخیر درمان دست و بال تیم پزشکی را برای استفاده از درمانهای مؤثر میبندد.
خسرو صادقنیت در ادامه میافزاید: ما یک فاز داریم که درمان بموقع مانع از مسیر سرازیری بیماری کووید19 میشود و نمیگذارد بیماری وارد مسیر نزولی شود و مانع سرعت گرفتن بیماری میشود. قبل از آنکه بیماری وارد فاز سراشیبی شود راههای پیشگیری وجود دارد و تیم درمان میتوانند بیماری را کنترل کنند در حالی که گاهی ترس از مراجعه به بیمارستان باعث میشود مریض در مرحله سیر نزولی و بدحال شدن قرار بگیرد و عملاً این موضوع باعث میشود روشهای درمانی ما مؤثر نباشد و میزان مرگومیر در بیمارستانها بالا رود.
وی با اشاره به برداشت ناصحیح و نگاه اشتباه برخی از بیماران در رابطه با مراجعه به بیمارستان عنوان میکند: این نگاه عملاً باعث میشود مردم به بیمارستان مراجعه نکنند یا دیر مراجعه کنند ما به کرات دیدهایم بیماران کووید19 به علت مراجعه دیرهنگام زمانی به مرکز درمانی میرسند که فرصت و روال معمول درمان را از دست دادهاند در اینجا نمیتوان کمک زیادی به بیمار کرد هر چندکه مشکلات فردی و حساسیتهای فردی و بیماریهای زمینهای یکی از عوامل تشدید بیماری کووید19 است اما مهمتر از بیماریهای زمینهای مراجعه بهنگام و شروع درمان مؤثر است.
رئیس بیمارستان امام خمینی درباره چرایی شکلگیری ذهنیت بیمارستانهراسی بویژه در همهگیری کرونا میگوید: این ذهنیت اجتنابناپذیر است موضوع این است کسانی که با مراجعه به بیمارستان حال شان خوب میشود بهبودیشان انعکاس جدی پیدا نمیکند در حالی که از هر 100 نفر مبتلا به کرونا که به بیمارستان مراجعه میکنند کمتر از دو درصدشان فوت میکنند و 98 درصدشان بهبود پیدا میکنند از این تعداد نیز 90 درصدشان درمان سرپایی میگیرند اما بهبودی این گروه هیچ سروصدایی ندارد و دیده نمیشود ولی مرگ چون اتفاق بسیار پرسروصدایی است ، بازتاب بیشتری دارد. بنابراین کسانی که فوت میکنند اغلب در بیمارستان بودهاند و این برداشت و نگاه اشتباه بهوجود میآید که هر کسی در بیمارستان بستری شود فوت میکند. در حالی که از افراد بدحال مراجعه کننده به بیمارستان تعداد زیادی درمان میشوند و تعداد اندکی به علت بدحال شدن فوت میکنند. به گفته صادق نیت؛ در روزهای اوج اپیدمی بویژه در پیک سوم برخی روزها حدود دو بیمار کرونایی قبل از آنکه فرصت بستری شدن داشته باشند در اورژانس فوت میکردند که علت اصلی آن ترس از مراجعه به بیمارستان و از دست دادن فرصت طلایی درمان بود.
وی با بیان اینکه مهمترین شاخص بستری بیمار در بیمارستان علائم تنفسی، تنگی نفس و میزان اکسیژن خون است همچنین درباره میزان بستری مبتلایان به کرونا میگوید: در دو هفته اخیر تفاوت فاحشی در تعداد مراجعین و بستری و مرگومیر نداشتم و هنوز موردی از کرونای انگلیسی در بیمارستان امام مشاهده نکردیم و تنها چند مورد مشکوک داشتیم.
معیار مراجعه به بیمارستان حلقه گمشده در درمان سرپایی
رئیس بیمارستان سینا بیمارستانهراسی را یک شمشیر دولبه میخواند و به «ایران» میگوید: در پیک اول کرونا افراد دارای علائم کرونا بدون آنکه شرایط بستری داشته باشند مراجعه میکردند و این باعث میشد بیشتر مبتلا شوند برای همین هم سیستمهای هوشمند از قبیل ویزیت رایگان و سامانههای 4030 فعال شدند تا افراد در سطوح پایین و بدون وارد شدن به فضای بیمارستان که تراکم مریض زیاد است درمان سرپایی بگیرند اما این مسأله نیز ایراد داشت کسی نبود علائم بیمار را کنترل کند یا بیمار مجدداً به پزشک مراجعه کند بنابراین گروهی از بیماران با دریافت دارو خوب میشدند اما گروهی بدتر میشوند چرا که اینها نیاز به مراقبتهای جدیتر داشتند یعنی این فضا دیده نشده بود اگر مریض حالش بدتر شد چکار کند؟ توصیه کردند اگر مریض حالش بدتر شد به بیمارستان برود اما چه معیاری برای تشخیص علائم نیاز به بستری، در بیمارستان وجود داشت این اشتباهی بود که در مجموعه برنامهریزی سرپایی تعریف شده بود یعنی یک جای کار نقص داشت و معیار مراجعه به بیمارستان حلقه گمشده در درمان سرپایی به حساب میآید.
محمد طالبپور با بیان اینکه منطقی آن است بیمار در قدم اول با کوچکترین علائم به تریاژ بیمارستان مراجعه نکند عنوان میکند: این بیماران باید به مراکز بهداشتی 16 ساعته مراجعه کنند باید سطح اکسیژن خونشان زیر نظر پزشک متبحر ارزیابی شود و دائم با پزشک در ارتباط باشد. بیماران کرونایی نباید تصور کنند با ویزیت اول همه چیز تمام میشود بلکه باید علائم هر 48 ساعت توسط پزشک بررسی شود اما همه مشکل اینجاست که مردم نمیدانند در چه مرحلهای بیمارستان بیایند و البته که مرز آن را مریض تشخیص نمیدهد یکی از امکاناتی که بیمار میتواند انجام دهد اندازهگیری اکسیژن خون است اگر زیر 93 درصد باشد حتماً باید مراجعه کند. یعنی اگر اکسیژن خون به زیر 93 درصد برسد، بیمارستان هراسی مفهومی ندارد.
وی در ادامه نسبت به پتانسیل خطر ویروس جهش یافته انگلیسی هشدار میدهد و میگوید: ما در بیمارستان سینا تنها دو مورد ابتلا به ویروس جهشیافته انگلیسی داشتیم که هر دو زن و شوهر 45 ساله و خادم مسجد بودند در قدم اول با علائم ساده به بیمارستان مراجعه کردند ولی در کمتر از 48 ساعت علائم شان تشدید شد و فوت کردند این ویروس به نسبت ویروس قبلی تهاجمیتر است خطر ویروس انگلیسی زیاد است علائم آن با ویروس کرونای روتین فرقی ندارد ولی در دنیا گزارش شده ابتلای قلبی در این بیماران بیشتر است و در جوانان بیشتر دیده میشود اگر اپیدمی ویروس جهش یافته در مملکت پخش شود، گناه نابخشودنی است یک سال از اپیدمی گذشته پزشک و امکانات به اندازه کافی است اگر علیرغم اینها ویروس پخش شود همه مقصریم. محدودیتها نیاز به تحکم جدیتری دارد نباید ایپدمی رخ دهد خطر خیلی زیاد است. زمانی که ویروس انگلیسی پیدا شد میزان مرگومیر در انگلیس، آلمان و ایتالیا ازکمتر از 50 تا مرگ در روز یک مرتبه به 300 تا 400 مورد فوتی رسید. ایپدمی رخ دهد آتش کرونا شعلهور خواهد شد باید با جدیت و فراتر از پیکهای قبلی فاز زیست اپیدمی را بگذرانیم تا واکسن بیاید.
ابتلای بیشتر جوانان بالاشهر به ویروس کرونا
عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا یکی از معضلات در درمان بیماران بدحال مبتلا به کووید19 را بیمارستانهراسی عنوان میکند و به «ایران» میگوید: در شرایط فعلی با دو مشکل عمده مواجه هستیم. یکی مربوط به بیماران غیر کووید است که دچار بیماریهای قلبی، ریوی یا دیابت هستند و برای پیگیری درمانشان سر موقع به مرکز درمانی مراجعه نمیکنند. به تازگی میبینیم بیشتر این بیماران از ترس مراجعه به بیمارستان زمانی میرسند که ارست قلبی میکنند. مردم باید بدانند بیمارستانها مشکلی از نظر انتقال کرونا ندارند. مینو محرز با بیان اینکه در هفتههای اخیر مراجعه دیرهنگام بیماران به مراکز درمانی زیاد شده است، میافزاید: معضل بعدی در رابطه با بیماران کووید19 این است که با تشویق برخی پزشکان در خانه خودشان را درمان میکنند ممکن است درصدی از این بیماران مراحل بیماری را پشت سر بگذارند و بهبود پیدا کنند اما تعدادی هم زمان مفید درمان را از دست میدهند چون این بیماری در ابتدا خوشخیم است و یک مرتبه ریه را گرفتار میکند بهطوری که فاز تغییرات ایمونولوژیک باعث از کار افتادن اعضای بدن میشود.
وی با اشاره به گسترش مراکز 16 ساعته در سطح کشور و حضور پزشکان آموزش دیده در این مراکز عنوان میکند: از اول توصیهمان بر این بود بیماران سرپایی به مراکز 16 ساعته مراجعه کنند در این مراکز بیمار از سوی پزشک آموزش دیده ویزیت میشود و مراقبان سلامت دائم علائم بیمار را از طریق تلفن پیگیری میکنند ولی درمان بیماری تنها با یک نسخه پزشک که ممکن است درست یا نادرست باشد باعث میشود بیمار زمان مفید را از دست بدهد و چه بسا این بیماران کارشان به دستگاه تهویه مکانیکی نیز کشیده میشود.
محرز در پاسخ به اینکه علائم هشدار مراجعه بموقع در مبتلایان کووید19 چگونه است؟ عنوان میکند: هیچ علامت هشدار خاصی در این بیماری نداریم بیماری ابتدا با یک سری علامت اصلی و فرعی بروز پیدا میکند ولی یک مرتبه و در کمتر از چند روز حال بیمار وخیم میشود واکنش ویروس کرونا در بدن هیچ حساب و کتابی ندارد باید از اول شروع علائم بررسی اولیه صورت بگیرد البته دو تا نکته در این بیماری بسیار مهم است در درجه اول اکسیژنرسانی است سطح اکسیژن خون مریض پایین باشد باید اکسیژن مناسب دریافت کند اخیراً خیلی از بیماران دستگاه اکسیژنساز میخرند و در منزل خوددرمانی میکنند و این در حالی است که در بسیاری از اوقات فشار اکسیژن خون به قدری افت میکند که دستگاههای خانگی جوابگو نیستند.
وی درباره شائبههای فضای مجازی مبنی بر اینکه ویروس انگلیسی به محض ورود به ریه بافت آن را تخریب میکند میگوید: این ویروس هیچ فرقی با نوع قبلیاش ندارد مهم واکنش بدن نسبت به ویروس است. من مریضی داشتم که مبتلا به ویروس انگلیسی بود زیر دستگاه تهویه مکانیکی بود همین امروز ظهر دیدم که غذا میخورد. قدرت سرایت ویروس انگلیسی دهها برابر است.
محرز درباره میزان افزایش مراجعات به مراکز درمانی نیز عنوان میکند: مراجعه مبتلایان به کووید19 به بیمارستان امام زیاد نشده است اگرچه تعداد مراجعه به بیمارستانهای معین زیاد نشده است اما بیمارستان های شمال شهر و خصوصیها پر است شاید به گردهمایی در طبقه مرفه اجتماع مربوط باشد یا اینکه این طبقه بیشتر با تورهای کیش و قشم به مسافرت رفتند.
شروع نیم فصل دوم لیگ برتر
توقف استقلال و برد پرسپولیس
گروه ورزشی/ هفته شانزدهم لیگ برتر دیروز با انجام 8 بازی پشت سرگذاشته شد. در بازیهایی که از ساعت 15 به صورت همزمان آغاز شد، نفت مسجدسلیمان برابر تراکتور در ورزشگاه شهید بهنام محمدی مسجد سلیمان به تساوی 1-1 رسید. سجاد جعفری (76) برای نفت و محمد عباسزاده (93) برای تراکتور گلزنی کرد تا شاگردان رسول خطیبی برابر میزبان 10 نفره خود از شکست نجات پیدا کنند. بازی نساجی و آلومینیوم در ورزشگاه شهید وطنی قائمشهر هم 1-1 شد. فرزاد زامهران (17) برای نساجی و سیدمهدی حسینی (56) برای اراکیها گل زدند. دیدار ماشینسازی و شهرخودرو در ورزشگاه شهید سلیمانی تبریز با تساوی 1-1 خاتمه یافت. سینا عبداللهی(24) برای ماشینسازی و معراج پورتقی (90) گل زدند. پیکان در ورزشگاه شهدای شهر قدس 2–0 صنعت نفت را از پیشرو برداشت. سامان فلاح (8) و ابراهیم صالحی (89) برای شاگردان مهدی تارتار گلزنی کردند. سپاهان هم از ساعت 15:45 در ورزشگاه نقش جهان اصفهان میزبان گلگهر بود و با گل سجاد شهباززاده (68) 1-0 به پیروزی رسید تا امیر قلعهنویی برابر تیم سابقش بازنده شود.
آغاز بدون برد آبیها در نیم فصل دوم
در یکی دیگر از دیدارهای ساعت 15 مس و استقلال در ورزشگاه شهدای صنعت مس رفسنجان به مصاف هم رفتند. محمود فکری در این بازی سیدحسین حسینی را به جای محمدرشید مظاهری که همراه تیم نبود، درون دروازه قرار داد و محمدحسین مرادمند هم پس از چند بازی مصدومیت به ترکیب اصلی آبیها برگشت. البته محمد نادری، فرشید باقری، مسعود ریگی و شیخ دیاباته هم به ترکیب اصلی اضافه شدند تا شاهد تغییرات عمدهای در ترکیب اصلی استقلال باشیم. مهدی قایدی هم با اینکه 11 روز در تمرینات استقلال غیبت داشت، با صلاحدید فکری در ترکیب اصلی قرار گرفت! ضمن اینکه برای اولین بار امیر ارسلان مطهری در این فصل از ترکیب اصلی استقلال خارج شد. در این شرایط بازی با حمله استقلال آغاز شد و قایدی دقیقه ۲ توپ را به فرشید اسماعیلی داد اما ضربه او در محوطه جریمه با واکنش داود نوشی صوفیانی دروازهبان میزبان همراه شد. در ادامه استقلال سعی داشت فشار را روی دروازه رفسنجانیها نگه دارد اما شاگردان محمد ربیعی سعی کردند کنترل بازی را در دست بگیرند و دقیقه ۱۵ ضربه ایستگاهی تماشایی قائم اسلامیخواه را حسینی از گوشه دروازه بیرون کشید اما توپ برگشتی به محسن طرحانی رسید و پاس در عرض این بازیکن را مسیح زاهدی با جایگیری عالی در محوطه 6 قدم استقلال به گل تبدیل کرد. در ادامه استقلالیها تلاش کردند توپ و میدان را در اختیار بگیرند اما تلاش آنها راه به جایی نبرد. دقایق ۳۹ و 43 دروازهبان استقلال دو ضربه توسط بازیکنان میزبان را دفع کرد تا نیمه اول با برتری یک گله مس پایان یابد. استقلال با شروع نیمه دوم برای جبران به میدان آمد و دقیقه 52 ارسال قایدی از روی نقطه کرنر با ضربه سر فرشید باقری همراه شد و توپ پس از برخورد به حامد نورمحمدی وارد دروازه مس شد تا فکری نفس راحتی بکشد و باقری را که تا چند وقت پیش مغضوبش بود در آغوش بگیرد. دقیقه 55 شوت خطرناک نادری با اختلاف کمی از کنار دروازه مس به بیرون رفت. دقیقه 68 دیاباته میتوانست روی اشتباه مدافعان مس گلزنی کند که ضربه بیدقت او به اوت رفت. دقیقه 71 فکری 2 تعویض داشت و سید احمد موسوی به جای ریگی و آرش رضاوند به جای فرشید اسماعیلی وارد زمین شدند. دقیقه 81 هم مطهری جای دیاباته و متین کریمزاده به جای نادری به زمین رفتند اما این تعویضها ثمری نداشت و بازی 1-1 تمام شد تا استقلال نیم فصل دوم را هم بدون برد آغاز و به یک امتیاز خارج از خانه بسنده کند.
صدرنشینی مطمئن تیم یحیی با سایپا
پرسپولیس از ساعت 17:25 در ورزشگاه آزادی میزبان سایپا بود. یحیی گلمحمدی در این بازی تقریباً از همان ترکیب بازیهای قبل استفاده کرد و تنها تغییرش حضور محمدحسین کنعانی زادگان به جای کمال کامیابینیا بود که بعد از 6 بازی غیبت بهخاطر مصدومیت به ترکیب پرسپولیس بازگشته بود. مشکیپوشان پرسپولیس بازی را با گل آغاز کردند و دقیقه ۶، حرکت انفرادی سیامک نعمتی در داخل محوطه جریمه و پاس او به سیدجلال حسینی، با شوت محکم او همراه شد و توپ با عبور از میان پاهای محمدحسین اکبر منادی دروازهبان سایپا تبدیل به گل شد تا کاپیتان محبوب پرسپولیس برای چهارمین بار در این فصل موفق به گلزنی شود. دقیقه ۳۴، ارسال تند و دقیق سعید آقایی به روی دروازه از مقابل امید عالیشاه عبور کرد و او نتوانست دروازه خالی سایپا را باز کند. دقیقه ۴۰، آقایی ارسال دقیق دیگری انجام داد ولی ضربه سر وحید امیری را اکبرمنادی دفع کرد و به کرنر فرستاد و نیمه اول با همان یک گل به سود پرسپولیس به پایان رسید. سایپا نیمه دوم را به قصد جبران گل خورده آغاز کرد و دقیقه 46 نفوذ ابوالفضل جلالی از جناح چپ زمین و شوت محکم او از زاویه بسته را لک دفع کرد که توپ پس از برخورد به تیرک افقی دروازه به بیرون رفت. دقیقه 73 پرسپولیس اولین تعویض خود را انجام داد و محمدمهدی مهدی خانی به جای عالیشاه به میدان آمد. دقیقه 76 سانتر خوب نعمتی از سمت راست با ضربه سر امیری همراه شد که توپ با اختلاف کمی از دروازه سایپا به بیرون رفت. دقیقه 81 مهدی عبدی به جای امیری به میدان آمد و در همین لحظه هم شوت خوب و زمینی مهدی خانی از پشت محوطه جریمه سایپا با فاصله کمی از کنار دروازه این تیم به بیرون رفت. دقیقه 87 اکبر منادی در دو لحظه پیاپی مانع گلزنی احسان پهلوان و عبدی شد ولی این بازی در نهایت با همان یک گل به پایان رسید تا پرسپولیس با 33 امتیاز از جایگاه خود در صدر مطمئن شود. در آخرین بازی دیروز هم فولاد در ورزشگاه شهدای فولاد اهواز 1-0 ذوبآهن را با گل آیاندا پاتوسی (15) شکست داد.
آغاز بدون برد آبیها در نیم فصل دوم
در یکی دیگر از دیدارهای ساعت 15 مس و استقلال در ورزشگاه شهدای صنعت مس رفسنجان به مصاف هم رفتند. محمود فکری در این بازی سیدحسین حسینی را به جای محمدرشید مظاهری که همراه تیم نبود، درون دروازه قرار داد و محمدحسین مرادمند هم پس از چند بازی مصدومیت به ترکیب اصلی آبیها برگشت. البته محمد نادری، فرشید باقری، مسعود ریگی و شیخ دیاباته هم به ترکیب اصلی اضافه شدند تا شاهد تغییرات عمدهای در ترکیب اصلی استقلال باشیم. مهدی قایدی هم با اینکه 11 روز در تمرینات استقلال غیبت داشت، با صلاحدید فکری در ترکیب اصلی قرار گرفت! ضمن اینکه برای اولین بار امیر ارسلان مطهری در این فصل از ترکیب اصلی استقلال خارج شد. در این شرایط بازی با حمله استقلال آغاز شد و قایدی دقیقه ۲ توپ را به فرشید اسماعیلی داد اما ضربه او در محوطه جریمه با واکنش داود نوشی صوفیانی دروازهبان میزبان همراه شد. در ادامه استقلال سعی داشت فشار را روی دروازه رفسنجانیها نگه دارد اما شاگردان محمد ربیعی سعی کردند کنترل بازی را در دست بگیرند و دقیقه ۱۵ ضربه ایستگاهی تماشایی قائم اسلامیخواه را حسینی از گوشه دروازه بیرون کشید اما توپ برگشتی به محسن طرحانی رسید و پاس در عرض این بازیکن را مسیح زاهدی با جایگیری عالی در محوطه 6 قدم استقلال به گل تبدیل کرد. در ادامه استقلالیها تلاش کردند توپ و میدان را در اختیار بگیرند اما تلاش آنها راه به جایی نبرد. دقایق ۳۹ و 43 دروازهبان استقلال دو ضربه توسط بازیکنان میزبان را دفع کرد تا نیمه اول با برتری یک گله مس پایان یابد. استقلال با شروع نیمه دوم برای جبران به میدان آمد و دقیقه 52 ارسال قایدی از روی نقطه کرنر با ضربه سر فرشید باقری همراه شد و توپ پس از برخورد به حامد نورمحمدی وارد دروازه مس شد تا فکری نفس راحتی بکشد و باقری را که تا چند وقت پیش مغضوبش بود در آغوش بگیرد. دقیقه 55 شوت خطرناک نادری با اختلاف کمی از کنار دروازه مس به بیرون رفت. دقیقه 68 دیاباته میتوانست روی اشتباه مدافعان مس گلزنی کند که ضربه بیدقت او به اوت رفت. دقیقه 71 فکری 2 تعویض داشت و سید احمد موسوی به جای ریگی و آرش رضاوند به جای فرشید اسماعیلی وارد زمین شدند. دقیقه 81 هم مطهری جای دیاباته و متین کریمزاده به جای نادری به زمین رفتند اما این تعویضها ثمری نداشت و بازی 1-1 تمام شد تا استقلال نیم فصل دوم را هم بدون برد آغاز و به یک امتیاز خارج از خانه بسنده کند.
صدرنشینی مطمئن تیم یحیی با سایپا
پرسپولیس از ساعت 17:25 در ورزشگاه آزادی میزبان سایپا بود. یحیی گلمحمدی در این بازی تقریباً از همان ترکیب بازیهای قبل استفاده کرد و تنها تغییرش حضور محمدحسین کنعانی زادگان به جای کمال کامیابینیا بود که بعد از 6 بازی غیبت بهخاطر مصدومیت به ترکیب پرسپولیس بازگشته بود. مشکیپوشان پرسپولیس بازی را با گل آغاز کردند و دقیقه ۶، حرکت انفرادی سیامک نعمتی در داخل محوطه جریمه و پاس او به سیدجلال حسینی، با شوت محکم او همراه شد و توپ با عبور از میان پاهای محمدحسین اکبر منادی دروازهبان سایپا تبدیل به گل شد تا کاپیتان محبوب پرسپولیس برای چهارمین بار در این فصل موفق به گلزنی شود. دقیقه ۳۴، ارسال تند و دقیق سعید آقایی به روی دروازه از مقابل امید عالیشاه عبور کرد و او نتوانست دروازه خالی سایپا را باز کند. دقیقه ۴۰، آقایی ارسال دقیق دیگری انجام داد ولی ضربه سر وحید امیری را اکبرمنادی دفع کرد و به کرنر فرستاد و نیمه اول با همان یک گل به سود پرسپولیس به پایان رسید. سایپا نیمه دوم را به قصد جبران گل خورده آغاز کرد و دقیقه 46 نفوذ ابوالفضل جلالی از جناح چپ زمین و شوت محکم او از زاویه بسته را لک دفع کرد که توپ پس از برخورد به تیرک افقی دروازه به بیرون رفت. دقیقه 73 پرسپولیس اولین تعویض خود را انجام داد و محمدمهدی مهدی خانی به جای عالیشاه به میدان آمد. دقیقه 76 سانتر خوب نعمتی از سمت راست با ضربه سر امیری همراه شد که توپ با اختلاف کمی از دروازه سایپا به بیرون رفت. دقیقه 81 مهدی عبدی به جای امیری به میدان آمد و در همین لحظه هم شوت خوب و زمینی مهدی خانی از پشت محوطه جریمه سایپا با فاصله کمی از کنار دروازه این تیم به بیرون رفت. دقیقه 87 اکبر منادی در دو لحظه پیاپی مانع گلزنی احسان پهلوان و عبدی شد ولی این بازی در نهایت با همان یک گل به پایان رسید تا پرسپولیس با 33 امتیاز از جایگاه خود در صدر مطمئن شود. در آخرین بازی دیروز هم فولاد در ورزشگاه شهدای فولاد اهواز 1-0 ذوبآهن را با گل آیاندا پاتوسی (15) شکست داد.
رئیسی در نشست شورای عالی قوهقضائیه با شورای قضایی استانها تأکید کرد
قاضی به افرادی که در حبس هستند توجه کند
رئیس قوه قضائیه بر لزوم سلامت همکاران دستگاه قضا تأکید کرد و گفت: سلامت قوه قضائیه تضمین کننده سلامت تصمیمات، آرا و احکام قضایی است و خدشه در این امر به همه تصمیمات نظام قضایی آسیب میزند.
بـــه گـــزارش میـــزان، آیـــتالله سیدابراهیم رئیسی صبح دیروز در نشست شورای عالی قوه قضائیه با شورای قضایی استانها که به صورت ارتباط تصویری برگزار شد، علم و ادب را امری مهم برای کسانی دانست که در کشور و جایگاه قضا قرار گرفتهاند. او افزود: بسیاری با جوسازی حق را باطل و باطل را حق جلوه میدهند، اما برای عبور از فضای غبارآلود و قضاوت بحق و عادلانه باید در مسیر تقوای الهی حرکت کرد تا از قدرت تمییز حق و باطل برخوردار شد. رئیسی تشخیص موضوع، تشخیص حکم، تناسب حکم و موضوع و اراده پولادین برای تصمیمگیری و صدور حکم مبتنی بر مبانی را امری مهم دانست و از علم و ادب و تقوی به عنوان لوازم مورد نیاز برای این کار یاد کرد. او در ادامه گفت: توجه به آداب القضا از مهمترین مسائلی فقهی و برخی مسائل در این حوزه از واجبات و فرایض امر قضا به حساب میآید. وی از آیین دادرسی به عنوان یکی از نمادهای آداب قضاوت یاد و تأکید کرد اصل آداب قضا امری درونی است که میتوان آن را ادب مع الله، ادب مع النفس و ادب مع الناس عنوان کرد.
رئیسی از توجه به کرامت انسانی که از محوریترین برنامههای سال جاری است به عنوان جلوهای از ادب مع الناس یاد کرد و گفت: همه همکاران مرتبط با مجموعه قضا باید به کرامت انسانی توجه ویژه داشته باشند. وی یکی از مسائل مهم در حفظ کرامت انسانی ارباب رجوع به دستگاه عدلیه را شنیدن سخنان کسانی دانست که برای دادخواهی و احقاق حق به قاضی مراجعه میکنند.
قاضی هر روز باید اسم افرادی را که در حبس قرار دارند مرور کند
رئیس دستگاه قضا همچنین بر لزوم پایش و غربالگری زندانیان تأکید کرد و گفت: قاضی هر روز باید اسم افرادی را که در حبس قرار دارند به صورت مستمر مرور کند و ببیند آیا این افراد همچنان مستحق حبس هستند یا امکان آزادی آنها وجود دارد.
رئیســـی در بخـــش دیگـــری از سخنانش به کاهش زمان رسیدگی به پروندهها اشاره کرد و گفت: آمار موجود نشان میدهد که زمان رسیدگی به پروندهها در دادگاهها مناسبتر شده، اما باز هم باید در این رابطه گامهای جدیتر برداشته شود. او افزود: نسبت به کاهش ورودی پروندهها به دادگستریها هم توفیقات خوبی حاصل شده که قابل تقدیر است، اما نباید به این میزان قانع شویم و باید تلاشهایمان را مضاعف کنیم. وی همچنین خاطرنشان کرد که توجه به مسأله زندانیان در یک سال گذشته نیز مورد اهتمام جدی قرار گرفته و تأکید کرد در این زمینه نیز باید گامهای برتر و بهتری برداشته شود.
حتماً باید بر کار ضابطان نظارت شود
رئیس دستگاه قضا در بخش دیگری از سخنانش نظارت بر کار ضابطین قضایی را نیز مورد تأکید قرار داد و گفت: به ضابطین حتماً باید آموزش داده شود و بر کارشان نیز نظارت و گزارشات آنها بررسی و نواقص به ضابطین گوشزد شود. رئیسی بر همین اساس تأکید کرد که ارتباط همکاران قضایی با ضابطین عام و خاص نباید رابطه صرف اداری باشد. وی همچنین بر مسأله آموزش تخصصی به قضات تأکید کرد و متذکر شد قضات باید در کنار دانش حقوقی به مسائل روز همچون مباحث مربوط به تجارت، بیمه، امور بانکی و مالی، مسائل مربوط به بورس و مباحث تخصصی صادرات و واردات و دیگر موضوعات اقتصادی مسلط باشند که آموزش در این زمینه از وظایف معاونت منابع انسانی است.
وی با بیان اینکه اعتماد عمومی بزرگترین سرمایه دستگاه قضایی است که نباید مخدوش شود تأکید کرد: هر کس به دستگاه عدلیه پناه آورد باید احساس کند که حقوق او ستانده میشود و وای به روزی که کسی احساس کند دستگاه قضایی حق او را نمیدهد. او القای یأس در جامعه را گناهی نابخشودنی دانست و گفت امروز از بهترین اعمال این است که امید در جامعه افزایش یابد و همکاران دستگاه قضا میتوانند با همت مضاعف و تلاش بیشتر و سامان دادن کارها نقش بسزایی در این زمینه داشته باشند.
بـــه گـــزارش میـــزان، آیـــتالله سیدابراهیم رئیسی صبح دیروز در نشست شورای عالی قوه قضائیه با شورای قضایی استانها که به صورت ارتباط تصویری برگزار شد، علم و ادب را امری مهم برای کسانی دانست که در کشور و جایگاه قضا قرار گرفتهاند. او افزود: بسیاری با جوسازی حق را باطل و باطل را حق جلوه میدهند، اما برای عبور از فضای غبارآلود و قضاوت بحق و عادلانه باید در مسیر تقوای الهی حرکت کرد تا از قدرت تمییز حق و باطل برخوردار شد. رئیسی تشخیص موضوع، تشخیص حکم، تناسب حکم و موضوع و اراده پولادین برای تصمیمگیری و صدور حکم مبتنی بر مبانی را امری مهم دانست و از علم و ادب و تقوی به عنوان لوازم مورد نیاز برای این کار یاد کرد. او در ادامه گفت: توجه به آداب القضا از مهمترین مسائلی فقهی و برخی مسائل در این حوزه از واجبات و فرایض امر قضا به حساب میآید. وی از آیین دادرسی به عنوان یکی از نمادهای آداب قضاوت یاد و تأکید کرد اصل آداب قضا امری درونی است که میتوان آن را ادب مع الله، ادب مع النفس و ادب مع الناس عنوان کرد.
رئیسی از توجه به کرامت انسانی که از محوریترین برنامههای سال جاری است به عنوان جلوهای از ادب مع الناس یاد کرد و گفت: همه همکاران مرتبط با مجموعه قضا باید به کرامت انسانی توجه ویژه داشته باشند. وی یکی از مسائل مهم در حفظ کرامت انسانی ارباب رجوع به دستگاه عدلیه را شنیدن سخنان کسانی دانست که برای دادخواهی و احقاق حق به قاضی مراجعه میکنند.
قاضی هر روز باید اسم افرادی را که در حبس قرار دارند مرور کند
رئیس دستگاه قضا همچنین بر لزوم پایش و غربالگری زندانیان تأکید کرد و گفت: قاضی هر روز باید اسم افرادی را که در حبس قرار دارند به صورت مستمر مرور کند و ببیند آیا این افراد همچنان مستحق حبس هستند یا امکان آزادی آنها وجود دارد.
رئیســـی در بخـــش دیگـــری از سخنانش به کاهش زمان رسیدگی به پروندهها اشاره کرد و گفت: آمار موجود نشان میدهد که زمان رسیدگی به پروندهها در دادگاهها مناسبتر شده، اما باز هم باید در این رابطه گامهای جدیتر برداشته شود. او افزود: نسبت به کاهش ورودی پروندهها به دادگستریها هم توفیقات خوبی حاصل شده که قابل تقدیر است، اما نباید به این میزان قانع شویم و باید تلاشهایمان را مضاعف کنیم. وی همچنین خاطرنشان کرد که توجه به مسأله زندانیان در یک سال گذشته نیز مورد اهتمام جدی قرار گرفته و تأکید کرد در این زمینه نیز باید گامهای برتر و بهتری برداشته شود.
حتماً باید بر کار ضابطان نظارت شود
رئیس دستگاه قضا در بخش دیگری از سخنانش نظارت بر کار ضابطین قضایی را نیز مورد تأکید قرار داد و گفت: به ضابطین حتماً باید آموزش داده شود و بر کارشان نیز نظارت و گزارشات آنها بررسی و نواقص به ضابطین گوشزد شود. رئیسی بر همین اساس تأکید کرد که ارتباط همکاران قضایی با ضابطین عام و خاص نباید رابطه صرف اداری باشد. وی همچنین بر مسأله آموزش تخصصی به قضات تأکید کرد و متذکر شد قضات باید در کنار دانش حقوقی به مسائل روز همچون مباحث مربوط به تجارت، بیمه، امور بانکی و مالی، مسائل مربوط به بورس و مباحث تخصصی صادرات و واردات و دیگر موضوعات اقتصادی مسلط باشند که آموزش در این زمینه از وظایف معاونت منابع انسانی است.
وی با بیان اینکه اعتماد عمومی بزرگترین سرمایه دستگاه قضایی است که نباید مخدوش شود تأکید کرد: هر کس به دستگاه عدلیه پناه آورد باید احساس کند که حقوق او ستانده میشود و وای به روزی که کسی احساس کند دستگاه قضایی حق او را نمیدهد. او القای یأس در جامعه را گناهی نابخشودنی دانست و گفت امروز از بهترین اعمال این است که امید در جامعه افزایش یابد و همکاران دستگاه قضا میتوانند با همت مضاعف و تلاش بیشتر و سامان دادن کارها نقش بسزایی در این زمینه داشته باشند.
روایت محمد صدر از فضای صحن مجمع در آستانه بررسی لوایح FATF
در مواضع برخی مخالفان تردید ایجاد شده است
گروه سیاسی/ در آستانه ورود مجمع تشخیص مصلحت نظام به دستور کار بررسی دوباره لوایح مرتبط با FATF در صحن، یک عضو این مجمع میگوید که توضیحات تازه دولتیها قدری مخالفان لوایح را دچار تردید کرده است. این موضوعی است که دیروز محمد صدر در گفتوگو با «خبرآنلاین» اعلام کرد؛ اما اینکه آیا این تردیدها آنقدر جدی هستند که باعث افزایش امیدواریها به تأیید این لوایح شوند هنوز مشخص نیست. نه صدر در این رابطه پیشبینی روشنی انجام داده و نه دیگر اعضای مجمع.
تا سه هفته پیش که هنوز کار بررسی مجدد لوایح پالرمو و CFT در کمیسیون مشترک مجمع تشخیص مصلحت نظام آغاز نشده بود، چهرههای منتقد دولت در این مجموعه میگفتند که این بار هم رأی مجمع به این دو لایحه منفی خواهد بود. احمد توکلی، مصطفی میرسلیم، غلامرضا مصباحی مقدم، مرتضی نبوی و آیتالله مجتهد شبستری از جمله این چهرهها بودند. اما در طول این مدت و در 4 جلسه کمیسیون مشترک، 5 مقام دولتی یعنی وزرای امور خارجه، نفت و اقتصاد، معاون حقوقی رئیس جمهوری و رئیس کل بانک مرکزی پاسخهای خود را به سؤالات جدیدتر اعضای مجمع ارائه دادهاند. توضیحاتی که مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگوی روز یکشنبه خود با روزنامه ایران آنها را «کافی و قانع کننده» دانسته بود. حالا محمد صدر میگوید: «در جلسه آخری که در مجمع برگزار شد با مطرح شدن اظهارات و دلایل قانعکننده دولتیها برای مخالفان، نه بهصورت صددرصد، بلکه احساس میشود تا حدودی تردیدی در برخی از مخالفان ایجاد شده است. در واقع به همه دلایل مخالفتهای آنها و آن چیزهایی که مطرح میکنند پاسخ داده شد و مسئولان دولتی هم گفتند.» این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین توضیح داده که مقامات دولتی در آخرین جلسه کمیسیون مشترک گفتهاند که عدم الحاق به کنوانسیونهای پالرمو وCFT، سبب «حداقل افزایش ۲۰ درصد از هزینههای کل کشور» خواهد شد.
محمد صدر البته در سخنان خود تأکید کرده که در این جلسات از سوی دولت «به یک سؤال جدی درباره FATF پاسخ داده شد.» او موضوع را اینگونه توضیح میدهد؛ «یکی از سؤالاتی که از سوی یکی از آقایان در جلسه مجمع مطرح شد این بود که آیا در زمان تحریمها پیوستن به این دو کنوانسیون، مشکلی را حل میکند؟ و آیا پیوستن به این دو کنوانسیون لازم است؟ این سؤال برای من بسیار جدی بود که رسماً از سوی دکتر همتی، رئیس بانک مرکزی پاسخ داده شد. دکتر همتی گفت: بله، لازم است علی رغم اینکه تحریمها برقرار است اگر ما به عضویت این دو کنوانسیون دربیاییم بخشی از مشکلاتمان حل خواهد شد و مقدار زیادی از هزینههایی که به کشور تحمیل میشود برطرف میشود.» مجید انصاری هم در سخنان روز یکشنبه خود با روزنامه ایران توضیح داده بود که دولتیها یک حق تحفظ مهم در قبال پذیرش دو کنوانسیون پالرمو و CFT در نظر گرفتهاند. آن هم این است که ما به کنوانسیونهای پالرمو و CFT بپیوندیم اما اقداماتی را که در جهت خنثیسازی و دور زدن تحریمها انجام میدهیم تا زمان پابرجا بودن این تحریمها در راستای منافع ملی خودمان میدانیم و براساس بندهایی از مفاد این دو لایحه، موارد یاد شده از قواعد این کنوانسیونها مستثنی هستند.
همزمان با نزدیک شدن به موعد بررسی مجدد لوایح FATF در صحن مجمع، منتقدان این مسأله هم دوباره از لزوم رد لوایح میگویند. از جمله دیروز همزمان با اظهارنظر محمد صدر، سردار غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور نیز در یک گفتوگو از ضرورت رد این دو لایحه گفت. نکته اینکه بحث مورد انتقاد او درست به همین موضوعی برمیگشت که به گفته مجید انصاری، دولت رأی آن حق تحفظ جدید را در نظر گرفته، یعنی بحث دور زدن تحریمها. سردار جلالی گفته که «پذیرش مکانیسمهایFATF شفافیت بخشی به سازوکار دورزدن تحریمهاست و این کار عملاً خودزنی و خودتحریمی است.» او پذیرش الزامات FATF را مغایر با «استراتژی مقاومت فعال» دانسته و گفته که «تصویب مشروط یا همراه با تحفظ در پالرمو و CFT کارایی ندارد.» این یعنی دقیقاً تمرکز بر همان نکاتی که محمد صدر معتقد است باعث ایجاد تردید در مخالفان FATF در مجمع شده است. سردار جلالی توضیح روشنی بر اینکه با چه مبنایی چنین ادعایی را مطرح کرده، نداده است. اما شاید نکته مهم تر این باشد که آیا این دست اظهارنظرها در روزهایی که دولت مشغول ارائه پاسخهای فنی به سؤالات اعضای مجمع بوده روی ذهن این افراد باز هم تأثیر منفی خواهد گذاشت یا خیر؟
تا سه هفته پیش که هنوز کار بررسی مجدد لوایح پالرمو و CFT در کمیسیون مشترک مجمع تشخیص مصلحت نظام آغاز نشده بود، چهرههای منتقد دولت در این مجموعه میگفتند که این بار هم رأی مجمع به این دو لایحه منفی خواهد بود. احمد توکلی، مصطفی میرسلیم، غلامرضا مصباحی مقدم، مرتضی نبوی و آیتالله مجتهد شبستری از جمله این چهرهها بودند. اما در طول این مدت و در 4 جلسه کمیسیون مشترک، 5 مقام دولتی یعنی وزرای امور خارجه، نفت و اقتصاد، معاون حقوقی رئیس جمهوری و رئیس کل بانک مرکزی پاسخهای خود را به سؤالات جدیدتر اعضای مجمع ارائه دادهاند. توضیحاتی که مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگوی روز یکشنبه خود با روزنامه ایران آنها را «کافی و قانع کننده» دانسته بود. حالا محمد صدر میگوید: «در جلسه آخری که در مجمع برگزار شد با مطرح شدن اظهارات و دلایل قانعکننده دولتیها برای مخالفان، نه بهصورت صددرصد، بلکه احساس میشود تا حدودی تردیدی در برخی از مخالفان ایجاد شده است. در واقع به همه دلایل مخالفتهای آنها و آن چیزهایی که مطرح میکنند پاسخ داده شد و مسئولان دولتی هم گفتند.» این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین توضیح داده که مقامات دولتی در آخرین جلسه کمیسیون مشترک گفتهاند که عدم الحاق به کنوانسیونهای پالرمو وCFT، سبب «حداقل افزایش ۲۰ درصد از هزینههای کل کشور» خواهد شد.
محمد صدر البته در سخنان خود تأکید کرده که در این جلسات از سوی دولت «به یک سؤال جدی درباره FATF پاسخ داده شد.» او موضوع را اینگونه توضیح میدهد؛ «یکی از سؤالاتی که از سوی یکی از آقایان در جلسه مجمع مطرح شد این بود که آیا در زمان تحریمها پیوستن به این دو کنوانسیون، مشکلی را حل میکند؟ و آیا پیوستن به این دو کنوانسیون لازم است؟ این سؤال برای من بسیار جدی بود که رسماً از سوی دکتر همتی، رئیس بانک مرکزی پاسخ داده شد. دکتر همتی گفت: بله، لازم است علی رغم اینکه تحریمها برقرار است اگر ما به عضویت این دو کنوانسیون دربیاییم بخشی از مشکلاتمان حل خواهد شد و مقدار زیادی از هزینههایی که به کشور تحمیل میشود برطرف میشود.» مجید انصاری هم در سخنان روز یکشنبه خود با روزنامه ایران توضیح داده بود که دولتیها یک حق تحفظ مهم در قبال پذیرش دو کنوانسیون پالرمو و CFT در نظر گرفتهاند. آن هم این است که ما به کنوانسیونهای پالرمو و CFT بپیوندیم اما اقداماتی را که در جهت خنثیسازی و دور زدن تحریمها انجام میدهیم تا زمان پابرجا بودن این تحریمها در راستای منافع ملی خودمان میدانیم و براساس بندهایی از مفاد این دو لایحه، موارد یاد شده از قواعد این کنوانسیونها مستثنی هستند.
همزمان با نزدیک شدن به موعد بررسی مجدد لوایح FATF در صحن مجمع، منتقدان این مسأله هم دوباره از لزوم رد لوایح میگویند. از جمله دیروز همزمان با اظهارنظر محمد صدر، سردار غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور نیز در یک گفتوگو از ضرورت رد این دو لایحه گفت. نکته اینکه بحث مورد انتقاد او درست به همین موضوعی برمیگشت که به گفته مجید انصاری، دولت رأی آن حق تحفظ جدید را در نظر گرفته، یعنی بحث دور زدن تحریمها. سردار جلالی گفته که «پذیرش مکانیسمهایFATF شفافیت بخشی به سازوکار دورزدن تحریمهاست و این کار عملاً خودزنی و خودتحریمی است.» او پذیرش الزامات FATF را مغایر با «استراتژی مقاومت فعال» دانسته و گفته که «تصویب مشروط یا همراه با تحفظ در پالرمو و CFT کارایی ندارد.» این یعنی دقیقاً تمرکز بر همان نکاتی که محمد صدر معتقد است باعث ایجاد تردید در مخالفان FATF در مجمع شده است. سردار جلالی توضیح روشنی بر اینکه با چه مبنایی چنین ادعایی را مطرح کرده، نداده است. اما شاید نکته مهم تر این باشد که آیا این دست اظهارنظرها در روزهایی که دولت مشغول ارائه پاسخهای فنی به سؤالات اعضای مجمع بوده روی ذهن این افراد باز هم تأثیر منفی خواهد گذاشت یا خیر؟
گفتوگو با مهشید میرمعزی، مترجم ادبیات آلمانی به بهانه ترجمه و انتشار رمان «دختر راه دور»
ادبیات جهان، دیگر گالیوری در سرزمین لی لی پوت ها ندارد
مریم شهبازی
خبرنگار
بیستوچهار سال از انتشار نخستین ترجمه مهشید میرمعزی میگذرد؛ مترجمی که تا به امروز بیش از پنجاه عنوان کتاب روانه کتابفروشیها کرده و بهرغم جایگاهی که میان اهالی کتاب و دوستداران ادبیات یافته هنوز هم مهمترین دغدغهاش تعهدی است که از یک سو به مخاطب و از سوی دیگر به صاحب اثر دارد. او طی سالها کار مداوم نقشی بسزا در معرفی نویسندگان امروز آلمان به مخاطبان ایرانی ایفا کرده، نمونهاش ترجمه تازهای است که به همت او و با همکاری نشر ثالث روانه کتابفروشیها شده است. «دختر راه دور» نوشته «رناته آرنز» که بهگفته میرمعزی، داستانی خوشخوان و مناسب حال و هوای این روزهاست که اغلب مان با مشکلات و نگرانیهای برآمده از شیوع بیماری کرونا دستبهگریبان هستیم. البته بهتر است همین ابتدا بدانید در این رمان برخلاف اغلب ترجمههایی که از میرمعزی سراغ داریم خبری از رد پای جنگ جهانی دوم و دوره نازیها نیست؛ «دختر راه دور» روایتی از ماجرایی است که میتواند در هر نقطهای از جهان گریبان خانوادهها را بگیرد. اطلاعات بیشتر درباره این کتاب و همچنین وضعیت امروز ادبیات آلمانی را در گفتوگوی امروز میخوانید.
چطور شد که به سراغ کتابی از «رناته آرنز» رفتید؟ آن هم در شرایطی که برای نخستین مرتبه شاهد انتشار کتابی از این نویسنده آلمانی هستیم!
اغلب ترجمههایی که انجام دادهام از نویسندگانی بوده که پیشتر، مخاطب آنان را نمیشناخته یا آثاری که شاید نویسنده شناختهشده داشتهاند اما در دسترس علاقهمندان قرار نگرفته بودند. پرهیز از دوبارهکاری یکی از مهمترین معیارهایی است که در انتخاب آثار برای ترجمه قائل هستم، شما به کارهای «هرمان هسه»، «توماس مان»، «گونتر گراس» یا حتی «هاینریش بل» نگاه کنید! همه اینها نویسندگان فوقالعاده خوبی هستند اما حداقل چند مترجم سراغ آثار آنان رفتهاند. خب در چنین مواردی ترجیح میدهم سراغ فرد یا اثری بروم که میدانم ضمن برخورداری از استانداردهای لازم، پیشتر روانه کتابفروشیها نشدهاند. از خودم میپرسم در ترجمه تکراری قرار است چه کاری انجام بدهم؟ چه چیزی را ثابت کنم؟ این که من بهترم! نه، من اهل دوبارهکاری نیستم.
گذشته از تأکیدی که بر پرهیز از دوبارهکاری دارید بهنظر میرسد طی این سالها بخشی از تلاشتان متمرکز بر معرفی نویسندگان جدید آلمانی به مخاطبان بوده! همچون ترجمههایی که از آثار «ایریس رادیش» انجام دادهاید.
بله، خب فلان نویسندهای را که جایزه نوبل گرفته همه میشناسند، وقتی مترجمان خوبی آثارش را ترجمه کردهاند من نیازی به دوبارهکاری نمیبینم. از طرفی علاقهمند هستم که نویسندگان تازهنفس ادبیات معاصر امروز آلمانی را به مخاطبان معرفی کنم. کتاب «کامو آرمان سادگی» «ایریس رادیش» را که ترجمه کردم استقبال خوبی از آن شد، کمی بعد کتاب دیگر رادیش با عنوان «آخرین چیزها» را که به مصاحبههای آخر عمر نویسندگان مشهور تعلق دارد هم ترجمه کردم وگرنه تمرکز من اغلب بر رمان است.
البته بهغیر از همین کتابی که درباره کامو ترجمه کردید!
بله این کتاب «ایریس رادیش» در زمره زندگینامهها قرارمیگیرد. اتفاقاً ترجمه سختی هم داشت؛ هرچند که هرگز از کار نترسیدهام اما مسأله اینجاست که خودم را نسبت به مخاطب و از سویی صاحب اثر متعهد میدانم. به همین خاطر نیز از ترجمههای شتابزده پرهیز میکنم. سالها کار مداوم به من نشان داده که در جایگاه مترجم با مخاطبانی هوشمند روبهرو هستم. اتفاقی که بارها آن را حتی از زبان نویسندگان خارجی که به ایران سفر کردهاند هم شنیدهام؛ بر اساس تجربهام از حضور در جلسات ادبی که این نویسندگان در آنها حضورداشتهاند بارها از شگفتزدگی آنان در مواجهه با پرسش و پاسخهای کتابخوانهای ایرانی شنیدهام. اغلب از این که میبینند ایرانیان اینقدر خوب نویسندگان دیگر کشورها را میشناسند اظهار شگفتی میکنند. وقتی «ایریس رادیش» برای جلسه رونمایی و نقد کتاب «کامو آرمان سادگی» به ایران آمد از سؤالاتی که حاضران درباره کامو پرسیدند متعجب شده بود. آنقدرکه گفت چه سؤالات خوبی پرسیدند! برای او جالب بود که حاضران در جلسه حتی ماجرای اختلاف کامو با سارتر را هم میدانستند. خب این بهدلیل ترجمههایی است که انجام شده و میشود، که نتیجهاش تا جایی که خود من دیدهام یا از دیگر دوستان مترجم شنیدهام باعث تعجب اهالی کتاب دیگر کشورها میشود.
این اظهار شگفتی تحتتأثیر تبلیغاتی است که همچنان سعی در ارائه تصاویری اغراقشده از کشورمان دارد؟
بله، تصویری که اغلب از کشورهایی همچون ایران در غرب و امریکا ارائه میشود چندان خوب نیستند؛ آنها هنوز هم فکر میکنند ما ملتی عقب افتادهایم. بههمین خاطر از مواجهه با واقعیت تعجب میکنند که مگر اینها ملتی عقبافتاده نیستند؟ پس چطور است که سارتر را میشناسند، کامو را خواندهاند و میدانند جریان روز ادبیات جهان چیست! در اغلب این مواقع از سؤالاتی که مردم میپرسند احساس خوشحالی میکنم.
پس افزایش این تعاملات منافعی فراتر از عرصه کتاب و حتی در مسیر تحقق دیپلماسی فرهنگی برای کشورمان به دنبال دارد؟
بله، اینها طی سفر به کشورمان متوجه تصاویر اشتباهی میشوند که ارائه شده و آنوقت است که هرکدام در بازگشت به کشور خود همچون سفیری فرهنگی برای ما عمل خواهند کرد. اهالی رسانه و کتاب در غرب و امریکا اعتبار بسیاری نزد مردم دارند. کافی است یادداشت یا مقالهای در این رابطه بنویسند و در جلسات ادبی واقعیت دیدههای خود را مطرح کنند تا حتی بر افکار عمومی اثر بگذارند. تأثیر این مسأله به حدی است که در طولانیمدت حتی از منظر سیاسی و اقتصادی هم مؤثر خواهد بود. حداقل فرصتی فراهم میشود که به آنان نشان بدهیم که مردمی صلحطلب و برخوردار از تمدنی چند هزارساله هستیم که شناخت خوبی هم از ادب و هنر جهان داریم. اغلب دوستان آلمانی من به ایران سفرکردهاند و حتی مشتاق سفرهای بعدی هستند. برای پیشرفت و معرفی ادبیات داستانیمان به تلاشهایی فراتر از اشخاص و از سوی متولیان فرهنگی نیاز داریم؛ آنهم در صورتی اثرگذار خواهد بود که با اعمال سلیقه همراه نشود.
بحث رفتوآمد برخی نویسندگان آلمانی به کشورمان مطرح شد، چقدر با نویسندگان امروز ادبیات داستانی ما آشنا هستند؟
کارهای محمود دولتآبادی و امیر حسن چهلتن به آلمانی ترجمه شده که این اتفاق بسیار مهمی است. جالب است بگویم منزل یکی از دوستان آلمانیام رفته بودم که روی میز کتاب محمود دولتآبادی را دیدم و برای من باعث افتخار بود که یک معلم آلمانی، اثر استاد دولتآبادی را میخواند. چرا؟ برای اینکه به ایران سفرکرده، علاقهمند شده و پیگیر ادبیات داستانی مان شده. البته بحث نویسندهای همچون دولتآبادی قدری متفاوت است؛ آثار او در کشورهای مختلفی منتشر شده و این اتفاقی است که میتواند برای دیگر نویسندگان ما هم بهشرط رعایت ملزوماتی که اشاره شد رخ بدهد. ما هم نویسندگان بااستعداد داریم، منتهی فقدان منتقدان ادبی باعث شده نویسندگان جوان خود را ملزم به تلاش بیشتر و مطالعه مداوم نبینند. بازگردیم به رمان «دختر راه دور» و اینکه چرا اغلب به سراغ نویسندگان جدید یا حداقل آثاری که پیشتر ترجمه نشده باشند میروم. حوزه کاری من زبان و ادبیات آلمانی است و بههمین منظور هم علاقهمند هستم که نویسندگان تازهنفس امروز این جغرافیا را به مردم معرفی کنم، البته که هیچگاه کتابی را ترجمه نمیکنم مگر آنکه از مطالعهاش لذت ببرم و همچنین آن را کار قابلتوجهی بدانم. کار در حوزه کتاب به شکلی است که هرچه بیشتر مخاطب، شما را بشناسد ناچار به اعمال حساسیتهای بیشتری هستید. مخاطب کتابخوان ایرانی بسیار باهوش است و فرق میان ترجمه اصولی و سرسری را میفهمد، حتی متوجه میشود با اثری از میان رفته بر اثر ممیزی طرف است یا ترجمهای وفادار به نوشته اصلی. از همین رو آنطور نیست که حالا بعد از سالها کار خودم را در فلان جایگاه ببینم، برعکس معتقدم که هنوز در حال بالا رفتن از این کوه هستم و خواهان بهتر و بهتر شدن هستم. اگر تصور کنیم در فراز قله ایستادهایم، دچار توقف میشویم و چه بسا که در مسیر رو به پایین گام خواهیم گذاشت. بههمین دلیل همواره از هر انتقادی درباره کارم استقبال میکنم چراکه به نفع خودم است.
در شرایطی که بزرگانی همچون کامران فانی یا عبدالعلی دستغیب گلایه دارند که هنوز نقد ادبی آنطور که باید در کشورمان شکل نگرفته، میتوان به کارکرد نقد امیدوار بود؟
وقتی استاد فانی درباره مسألهای اظهارنظر کنند هرگز خودم را در مقام مخالفت نمیبینم، هر چند که من هم معتقدم ما هنوز نقد حرفهای نداریم یا اگر داریم هم ناچیز است. وقتی نقد خوب و بدون غرض درباره اثری نوشته شود، صاحب آن را به جلو هدایت میکند. در ابتدای گفتوگو بحث «ایریس رادیش» به میان آمد که سال میلادی گذشته معتبرترین جایزه ادبی حوزه نقد را کسب کرد، نقدی که فردی همچون او بر کاری بنویسد حتی درباره میزان استقبال مخاطبان تعیین تکلیف میکند. چرا اینقدر اعتبار دارد؟ به این خاطر که هرگز مغرضانه سراغ اثری نرفته و این موضوع طی سالها به مخاطب آلمانی ثابت شده است. منتقد حرفهای به کسی نان قرض نمیدهد! یکی از مهمترین دلایل پیشرفت ادبیات غرب، وجود منتقدان حرفهای است. متأسفانه برخی نویسندگان خودمان بهجای ریشهیابی علاقهمندی بیشتر مردم به آثار خارجی، گلایه دارند چرا ترجمه مجالی برای دیده شدن آثار آنان نمیدهد! این استدلال درستی نیست. آثار تألیفی کمتر دیده میشوند، زیرا هنوز به آن شکلی که باید منتقد نداریم که ادبیاتمان در مسیر بهبود قرار بگیرد. نویسنده غربی یا امریکایی میداند نوشتهاش زیر ذرهبین منتقدان قرار میگیرد، بارها نوشتهاش را بازنویسی میکند، اگر نقدی هم متوجه نوشتهاش شود آن را در آثار بعدی لحاظ میکند؛ اتفاقی که ما از آن محروم هستیم. جایگاه نقد برای آنها به حدی است که کتاب قبل از انتشار برای منتقدان مختلف ارسال میشود و گزیده ای از نظرات آنان پشت جلد چاپ میشود.
روالی که نه تنها در پیشبرد ادبیات مؤثر است بلکه به مخاطبان هم در مطالعه آثار خوب کمک میکند!
اتفاقاً به نشر ثالث پیشنهاد کردهام که چنین کاری انجام بدهند. بااینکه شرایط نقد در کشور ما تفاوت بسیاری با سایر نقاط جهان دارد، اما میتوان در قدم اول آن را با چند نویسنده شناختهشده شروع کرد که چند خط درباره کتاب بنویسند و در قدم بعدی هم میتوان به سراغ رسانههای جدی در زمینه کتاب رفت. بالاخره این کاری است که باید از جایی شروع شود تا درعرصه نشرمان همهگیر شود. البته این را در چاپ دوم حداقل یک اثر تألیفی دیدهام، اما اگر از همان چاپ اول انجام شود اثرگذاری بیشتری خواهد داشت. مخاطبانی که باوجود شرایط اقتصادی و مشکلات فعلی از برخی هزینههای خود میزنند تا کتاب بخرند حق دسترسی به آثار خوب را دارند و این اقدام میتواند به آنان در انتخاب آثار خواندنی ترجمه و تألیف کمک کند. با این حال خود من به شخصه تلاش میکنم تا از حداکثر تواناییام برای ارائه کار خوب استفاده کنم، وفاداری به اصل اثر هم اتفاق مهمی است که نمیتوان از آن صرفنظر کرد. حتی لحظهای به این فکر نمیکنم حالا که اسم و رسم کوچکی پیدا کردهام دیگر دست به ترجمه هر اثری بزنم. من دین خود را به مخاطب و نویسنده، در مقام یکی از اعضای کوچک جامعه ادبی هرگز فراموش نمیکنم. البته این شیوه مواجهه با مخاطب است و کار هم بدون رعایت کپیرایت محقق نمیشود.
چرا رعایت کپیرایت؟
رعایت کپیرایت منجر به شکلگیری رابطه میان مترجم با نویسندگان خارجی میشود؛ این تعاملات تنها فایدهاش افزایش سطح کیفی ترجمه نیست، درسهایی بزرگ هم برای خودمان دارد. شاید جالب باشد بدانید اغلب نویسندگان خارجی که با آنان ارتباط دارم، برخی حتی بهرغم برخورداری از شهرت بسیار دچار غرور نشدهاند، آنان میدانند وجود مخاطبان است که به آنان موجودیت میدهد و این درس بزرگی است که طی همین تعاملات آموختهام، میدانم اینکه اسم من یک جاهایی مطرحشده دلیل نمیشود خودم را برای مخاطبانی که باعث شهرتم شدهاند، بگیرم.
شما بر هوشمندی مخاطب کتابخوان ایرانی تأکید دارید و اینکه بالاخره دست مترجم بیتوجه یا کمسواد را میخواند؛ با این حال کم نیستند مترجمان یا ناشرانی که تنها بهصرف شهرت جهانی یک اثر یا نویسنده سراغ آن میروند و به این حرفه همچون مسابقه نگاه میکنند!
نتایج این بهاصطلاح زرنگیها موقت است، کسانی که بر اساس اصول کار نکنند بهمرور از دور خارج میشوند. هرچند که ممکن است تا مدتی سوار بر موج شهرت نویسندگان یا آثار شوند. از همین کتاب «میشل اوباما» همزمان چند ترجمه انجام شد؟ شاید بیش از بیست ترجمه، اما نام چند نفر از آن مترجمان به خاطرتان مانده؟ مترجم حرفهای خود را در برابر مخاطب و فرهنگ متعهد میداند و تنها به فکر مباحث اقتصادی نیست. نه فقط مترجمان، بلکه ناشران شاخص هم کمتر به سراغ چنین مسابقههایی میروند. من اگر به سراغ ترجمه «دختر راه دور» رفتم به این خاطر بود که با آن زندگی کردم، از مطالعهاش لذت بردم و همین شد که ترجمهاش کردم.
چطور شد که سراغ ترجمه رمان «دختر راه دور» رفتید؟
پیشتر چند کتاب از او خوانده بودم اما تنها «دختر راه دور» بود که تا این اندازه مجذوبم کرد؛ آنقدر که بیوقفه کتاب در دستم بود تا تمام شد. وقتی کتابی این قدر پرکشش باشد چرا حس خوب آن را با مخاطبان به اشتراک نگذارم؟ البته این کتاب را در دوران کرونا ترجمه نکردهام، بلکه در این ایام منتشرشده است. به گمانم در شرایطی که تقریباً همه جهان دچار افسردگی و مشکلات خاص این روزها شدهاند، مطالعه کتابهای خوشخوان از این دست برای مخاطبان خوب است.
در مقدمه کتاب عنوان کردهاید که آرنز مدتی هم معلم بوده است؛ داستان این رمان چقدر برآمده از تجربه معلمی این نویسنده آلمانی است؟
بیشک تجربه آرنز در شکلگیری داستان مؤثر بوده، آنطور که در داستان هم میخوانید مادر «یودیت» شخصیت اصلی رمان، سالها معلم و بعد هم مدیر مدرسه بوده و به علاوه یکی از شخصیتهای اثرگذار در زندگیاش معلم بوده است. به گمان من تجربیاتی که به نقل از مادر قهرمان اصلی میخوانیم درواقع به خود نویسنده تعلق دارند. اطلاعات دقیق از فضای مدرسه و حتی توصیف شخصیت حرفهای مادر یودیت بهدلیل حضور خود آرنز در آن شکل از فضاها است.
و جالب است برخلاف فضای بستهای که یودیت از خانوادهاش به تصویر کشیده، معلم مدرسه برخورد متفاوتی با مشکل او میکند. هرچند که بهنظر میرسد چگونگی مواجهه خانواده با قهرمان اصلی رمان برای مخاطب ایرانی بیشتر قابل درک باشد!
موارد اینچنینی در جامعه خودمان نیز هستند؛ کم نیستند معلمانی که فراتر از وظیفه خود درگیر مشکلات دانشآموزان میشوند تا شاید بتوانند به آنان کمک کنند. از آنجایی که مادر خود من سالها فرهنگی بوده اغلب با صحبتهایی از این دست در خانوادهمان روبهرو بودهام. در خاطرم هست که مادرم چطور درگیر برخی مسائل دانشآموزان میشد و دغدغهاش این بود که به آنان کمک کند. حتی در صورت لزوم پای گفتوگو با والدین آنان مینشست؛ این رفتاری است که من در دیگر معلمان هم دیدهام یا دربارهشان شنیدهام. اتفاقاً جالب است وقتی مادرم این کتاب را خواند گفت داستان خوبی بود. چرا؟ چون آن را با عمق جان درک کرده بود.
بخش عمدهای از ماجرای داستان پیرامون تابوهای اجتماعی سپری میشود؛ این رمان را میتوان اثری انتقادی به شیوههای اشتباه والدین در مواجهه با فرزندان هم دانست یا تنها بحث استفاده از تجربه شخصیاش برای به تصویر کشیدن نوشتهاش بوده؟
بیشک بحث انتقاد هم درمیان بوده، همانطور که اشاره شد عمده نقد آرنز هم به تعصباتی است که در مواقع نیاز راه را بر همراهی با فرزندان برای نجات آنان میبندد؛ تفکراتی که شاید در کشوری همچون آلمان به یک شکل و در کشور ما به گونه ای دیگر مطرح باشد.
آرنز در به تصویر کشیدن تضادی که گذشته «یودیت» با حرفهاش که مرمت دیوارنگارههای فرشتگان و تابلویی از حضرت مریم(س) است، عمدی داشته؟ بویژه که قهرمان اصلی داستان حالا در بزرگسالی اعتقاد دینی چندانی هم ندارد.
بهنظر من میان اینها تضادی نیست، شاید آرنز میخواهد نشان بدهد شرایطی را که یودیت به آن مبتلا شده نمیخواهد، تا جایی که به سراغ مرمت تابلوی مشهوری از حضرت مریم(س) میرود. این نشان میدهد که اعتقادات دینی هنوز در تار و پود یودیت وجود دارد و در نهایت مشغول کاری میشود که به کلیسا ختم میشود.
بازخورد این رمان در آلمان چطور بوده؟
ترجمه این کتاب را سه سال قبل انجام دادهام، جزئیات دقیقی به خاطرم نمانده است. استقبال خوبی از رمان «دختر راه دور» شده هرچند آنطور نیست که بگویم برای آن سر و دست شکستهاند. جملهای به نقل از آقای صفدر تقیزاده به یادم مانده، اینکه بهترین قضاوت درباره یک کتاب، نخستین حس آدم بلافاصله بعد از اتمام آن است؛ آنهم بدون فکر کردن یا تحلیل اثر. خود من وقتی کتاب را خواندم حس خوبی داشتم و احساس کردم چیزی یاد گرفتهام.
قدری هم از وضعیت امروز ادبیات آلمان بگویید. هنوز هم داستاننویسی این کشور تحتتأثیر جنگ جهانی است؟
این روزها شاهد فعالیت نسل سوم نویسندگان بعد از وقوع جنگ جهانی دوم هستیم، جوانانی که همچنان تحتتأثیر این اتفاق داستان و رمان مینویسند. آنان همچنان بهدنبال گوشزد کردن تبعات جنگ هستند. اینکه جنگ چیست و با انسانها چه میکند. مسأله اصلی تنها جنگ جهانی دوم نیست؛ برای آنان بحث توجه به تاریخ و از سویی انسانیت در میان است. البته آنطور نیست که بگویم این تأثیر را مستقیم در همه آثار میبینید؛ گاهی حضور جنگ جهانی دوم در زمینه داستانها غیرمستقیم است. این یادآوری برای آن است که دیگر با چنین فجایعی روبهرو نشوند. اما درباره ارزیابیام از سطح کیفی آثار ادبی امروز آلمان: معتقدم درگذشت «گونتر گراس» به معنای پایان دوره غولهای ادبی جهان بود؛ هر چند که یوسا را هم میتوان یکی از اینها دانست. نگاه کنید در گذشته چه افرادی برنده نوبل میشدند؟ کامو، سارتر و... ولی حالا چه افرادی؟ سطح نویسندگان امروز در همه جهان به شکلی شده که نمیتوان تفاوت بسیار مشهودی میان آثار آنان دید. امروز شاید خبری از آن غولهای ادبی نباشد، اما نکته مهم این است که درهمه جای دنیا با استعدادهای خوبی مواجه هستیم منتهی دیگر کشورها بستر لازم برای تربیت و رشد نویسندگان خود را فراهم میکنند. آنان شرایط لازم را برای ورود استعدادهای تازه به ادبیات و از سویی رشد جوانان ایجاد میکنند. اما اینجا بهگونهای است که شاید فلان پستچی تا آخر عمر نفهمد که میتوانسته نویسندهای شاخص شود. نویسندگان امروز آلمانی تقریباً در یک سطح هستند؛ آنطور نیست که یکباره یکی از آنان همچون گالیور در سرزمین «لیلیپوت» بایستد.
و این نویسندگان جوان چقدر توانستهاند از سنگینی سایه غولهای آلمانی همچون هرمان هسه، گوته و... سر برآورند؟
اینها خودشان را نشان دادهاند اما مگر میتوان از سایه گوته خارج شد؟ مگر ما میتوانیم سایه مولانا و حافظ را کنار بزنیم! از سنگینی سایه مولانا نه فقط ما ایرانیان، بلکه کل جهان نمیتوانند بیرون بروند. تلاش میکنند اما این دغدغه فکریشان نیست که من میخواهم جایگاه گوته را داشته باشم. آلمانیها خیلی واقعبین هستند؛ دچار توهم نشدهاند که باید فلان کار را بکنند. قرار نیست هیچ نویسندهای بهقصد کنار زدن بزرگان ادبی وارد عرصه شود.
و سؤال آخر اینکه در روزهای فعلی که اغلب گرفتار کرونا و مشکلات آن هستیم چه میکنید؟ ترجمه کتابی را به پایان رساندهاید؟
وقتی کرونا شیوع یافت همچون دیگران تصور میکردم نهایت پنج-شش ماه بعد رها میشویم. به خودم گفتم حالا که قرار است مدتی را در قرنطینه سپری کنم باید کار ماندگاری انجام بدهم، بنابراین ترجمه کتابی را آغاز کردم که پیشتر به سراغ نویسندهاش رفته بودم. البته ترجیح میدهم فعلاً بهنام آن اشارهای نکنم. پدرم زمانی که ترجمه اولین کتاب این نویسنده را به فارسی میخواند، مدام به مادرم میگفت دخترمان چقدر برای این کتاب زحمت کشیده است. متأسفانه سال گذشته پدرم را از دست دادم، اتفاق تلخی که هنوز هم از آن خلاصی نیافتهام. عجیب اینکه فضا و ماجرای داستان کتاب جدیدم، شباهت بسیاری به شرایط آن روزهای پدرم، بیماری و حتی احساسات او دارد، از همین بابت هم وقتی کار ترجمهاش را آغاز کردم به خودم گفتم آن را برای پدرم انجام میدهم. این را گفتم که بدانید این کتاب برای من اثری متفاوت از سایر ترجمههایی است که تا به امروز انجام دادهام؛ کاری خاص برای یک پدر خاص. همه فکر میکنند پدر آنان بهترین پدر دنیا است، من هم اینطور فکر میکنم و از همین بابت با حساسیتی بسیار ترجمهاش را شروع کردم. حتی بدون یک روز استراحت و با دقت فراوان آن را انجام دادم؛ بویژه که بحث یک رمان فلسفی سخت و بسیار زیبا هم در میان بود. حالا نه فقط خانواده، بلکه حتی دوستان آلمانیام هم وقتی سراغ زمان انتشار کتاب را میگیرند میگویند «کتاب بابا» در چه حال است؟ قرار است نشر افق این کتاب را منتشر کند و کپیرایت آن را هم خریده و قرارداد هم بسته شده. کتاب هماکنون در مرحله ویرایش است. کار ویرایش را مثل چند کتاب قبلیام خانم فهیمه شانه انجام میدهد که ویراستاری بسیار باسواد و دقیق است. اطلاعات بیشتر درباره کتاب را بگذاریم برای وقتیکه روانه کتابفروشیها میشود.
برش
روایتی از گسست یک خانواده
ماجرا از یک تلفن شروع میشود. تماس یک دوست قدیمی که به یکباره یودیت، شخصیت اصلی رمان را به سالها قبل پرت میکند؛ به آدمها و خانهای که قسم خورده بود سراغی از آنها نگیرد. «دختر راه دور»، روایتگر چگونگی گسست یک خانواده است و البته نقدی به تابوهای فرهنگی. این رمان ماجرای جدایی دختر نوجوانی است که حالا در میانسالی زنی مستقل شده و به کار مرمت دیوارنگاره های دوره رنسانس در تنها کلیسای گوتیک رم اشتغال دارد. روند داستان به گونهای پیش میرود که خواننده مدام خود را در معرض قضاوت میبیند. این که تقصیرها به گردن کیست؟ والدین شخصیت اصلی یا خود یودیت؟ هرچه ماجرا به جلو میرود مخاطب با بازگشتهای متعددی به گذشته روبهرو میشود و در خلال همین رفت و آمدهای زمانی است که میفهمد داستان از چه قرار بوده! این که چرا یودیت به یکباره همه چیز را رها میکند. همه اتفاقات گاه نفسگیر این رمان 325 صفحهای از همان تماس تلفنی آغاز میشود؛ گفتوگویی حداکثر دو دقیقهای که همه چیز را تغییر میدهد. حالا او مانده چطور پرده از رازی بردارد که سالها پیش بهگونه دیگری جلوه داده، دروغی که ممکن است زندگی زناشویی اش را نابود کند.
خبرنگار
بیستوچهار سال از انتشار نخستین ترجمه مهشید میرمعزی میگذرد؛ مترجمی که تا به امروز بیش از پنجاه عنوان کتاب روانه کتابفروشیها کرده و بهرغم جایگاهی که میان اهالی کتاب و دوستداران ادبیات یافته هنوز هم مهمترین دغدغهاش تعهدی است که از یک سو به مخاطب و از سوی دیگر به صاحب اثر دارد. او طی سالها کار مداوم نقشی بسزا در معرفی نویسندگان امروز آلمان به مخاطبان ایرانی ایفا کرده، نمونهاش ترجمه تازهای است که به همت او و با همکاری نشر ثالث روانه کتابفروشیها شده است. «دختر راه دور» نوشته «رناته آرنز» که بهگفته میرمعزی، داستانی خوشخوان و مناسب حال و هوای این روزهاست که اغلب مان با مشکلات و نگرانیهای برآمده از شیوع بیماری کرونا دستبهگریبان هستیم. البته بهتر است همین ابتدا بدانید در این رمان برخلاف اغلب ترجمههایی که از میرمعزی سراغ داریم خبری از رد پای جنگ جهانی دوم و دوره نازیها نیست؛ «دختر راه دور» روایتی از ماجرایی است که میتواند در هر نقطهای از جهان گریبان خانوادهها را بگیرد. اطلاعات بیشتر درباره این کتاب و همچنین وضعیت امروز ادبیات آلمانی را در گفتوگوی امروز میخوانید.
چطور شد که به سراغ کتابی از «رناته آرنز» رفتید؟ آن هم در شرایطی که برای نخستین مرتبه شاهد انتشار کتابی از این نویسنده آلمانی هستیم!
اغلب ترجمههایی که انجام دادهام از نویسندگانی بوده که پیشتر، مخاطب آنان را نمیشناخته یا آثاری که شاید نویسنده شناختهشده داشتهاند اما در دسترس علاقهمندان قرار نگرفته بودند. پرهیز از دوبارهکاری یکی از مهمترین معیارهایی است که در انتخاب آثار برای ترجمه قائل هستم، شما به کارهای «هرمان هسه»، «توماس مان»، «گونتر گراس» یا حتی «هاینریش بل» نگاه کنید! همه اینها نویسندگان فوقالعاده خوبی هستند اما حداقل چند مترجم سراغ آثار آنان رفتهاند. خب در چنین مواردی ترجیح میدهم سراغ فرد یا اثری بروم که میدانم ضمن برخورداری از استانداردهای لازم، پیشتر روانه کتابفروشیها نشدهاند. از خودم میپرسم در ترجمه تکراری قرار است چه کاری انجام بدهم؟ چه چیزی را ثابت کنم؟ این که من بهترم! نه، من اهل دوبارهکاری نیستم.
گذشته از تأکیدی که بر پرهیز از دوبارهکاری دارید بهنظر میرسد طی این سالها بخشی از تلاشتان متمرکز بر معرفی نویسندگان جدید آلمانی به مخاطبان بوده! همچون ترجمههایی که از آثار «ایریس رادیش» انجام دادهاید.
بله، خب فلان نویسندهای را که جایزه نوبل گرفته همه میشناسند، وقتی مترجمان خوبی آثارش را ترجمه کردهاند من نیازی به دوبارهکاری نمیبینم. از طرفی علاقهمند هستم که نویسندگان تازهنفس ادبیات معاصر امروز آلمانی را به مخاطبان معرفی کنم. کتاب «کامو آرمان سادگی» «ایریس رادیش» را که ترجمه کردم استقبال خوبی از آن شد، کمی بعد کتاب دیگر رادیش با عنوان «آخرین چیزها» را که به مصاحبههای آخر عمر نویسندگان مشهور تعلق دارد هم ترجمه کردم وگرنه تمرکز من اغلب بر رمان است.
البته بهغیر از همین کتابی که درباره کامو ترجمه کردید!
بله این کتاب «ایریس رادیش» در زمره زندگینامهها قرارمیگیرد. اتفاقاً ترجمه سختی هم داشت؛ هرچند که هرگز از کار نترسیدهام اما مسأله اینجاست که خودم را نسبت به مخاطب و از سویی صاحب اثر متعهد میدانم. به همین خاطر نیز از ترجمههای شتابزده پرهیز میکنم. سالها کار مداوم به من نشان داده که در جایگاه مترجم با مخاطبانی هوشمند روبهرو هستم. اتفاقی که بارها آن را حتی از زبان نویسندگان خارجی که به ایران سفر کردهاند هم شنیدهام؛ بر اساس تجربهام از حضور در جلسات ادبی که این نویسندگان در آنها حضورداشتهاند بارها از شگفتزدگی آنان در مواجهه با پرسش و پاسخهای کتابخوانهای ایرانی شنیدهام. اغلب از این که میبینند ایرانیان اینقدر خوب نویسندگان دیگر کشورها را میشناسند اظهار شگفتی میکنند. وقتی «ایریس رادیش» برای جلسه رونمایی و نقد کتاب «کامو آرمان سادگی» به ایران آمد از سؤالاتی که حاضران درباره کامو پرسیدند متعجب شده بود. آنقدرکه گفت چه سؤالات خوبی پرسیدند! برای او جالب بود که حاضران در جلسه حتی ماجرای اختلاف کامو با سارتر را هم میدانستند. خب این بهدلیل ترجمههایی است که انجام شده و میشود، که نتیجهاش تا جایی که خود من دیدهام یا از دیگر دوستان مترجم شنیدهام باعث تعجب اهالی کتاب دیگر کشورها میشود.
این اظهار شگفتی تحتتأثیر تبلیغاتی است که همچنان سعی در ارائه تصاویری اغراقشده از کشورمان دارد؟
بله، تصویری که اغلب از کشورهایی همچون ایران در غرب و امریکا ارائه میشود چندان خوب نیستند؛ آنها هنوز هم فکر میکنند ما ملتی عقب افتادهایم. بههمین خاطر از مواجهه با واقعیت تعجب میکنند که مگر اینها ملتی عقبافتاده نیستند؟ پس چطور است که سارتر را میشناسند، کامو را خواندهاند و میدانند جریان روز ادبیات جهان چیست! در اغلب این مواقع از سؤالاتی که مردم میپرسند احساس خوشحالی میکنم.
پس افزایش این تعاملات منافعی فراتر از عرصه کتاب و حتی در مسیر تحقق دیپلماسی فرهنگی برای کشورمان به دنبال دارد؟
بله، اینها طی سفر به کشورمان متوجه تصاویر اشتباهی میشوند که ارائه شده و آنوقت است که هرکدام در بازگشت به کشور خود همچون سفیری فرهنگی برای ما عمل خواهند کرد. اهالی رسانه و کتاب در غرب و امریکا اعتبار بسیاری نزد مردم دارند. کافی است یادداشت یا مقالهای در این رابطه بنویسند و در جلسات ادبی واقعیت دیدههای خود را مطرح کنند تا حتی بر افکار عمومی اثر بگذارند. تأثیر این مسأله به حدی است که در طولانیمدت حتی از منظر سیاسی و اقتصادی هم مؤثر خواهد بود. حداقل فرصتی فراهم میشود که به آنان نشان بدهیم که مردمی صلحطلب و برخوردار از تمدنی چند هزارساله هستیم که شناخت خوبی هم از ادب و هنر جهان داریم. اغلب دوستان آلمانی من به ایران سفرکردهاند و حتی مشتاق سفرهای بعدی هستند. برای پیشرفت و معرفی ادبیات داستانیمان به تلاشهایی فراتر از اشخاص و از سوی متولیان فرهنگی نیاز داریم؛ آنهم در صورتی اثرگذار خواهد بود که با اعمال سلیقه همراه نشود.
بحث رفتوآمد برخی نویسندگان آلمانی به کشورمان مطرح شد، چقدر با نویسندگان امروز ادبیات داستانی ما آشنا هستند؟
کارهای محمود دولتآبادی و امیر حسن چهلتن به آلمانی ترجمه شده که این اتفاق بسیار مهمی است. جالب است بگویم منزل یکی از دوستان آلمانیام رفته بودم که روی میز کتاب محمود دولتآبادی را دیدم و برای من باعث افتخار بود که یک معلم آلمانی، اثر استاد دولتآبادی را میخواند. چرا؟ برای اینکه به ایران سفرکرده، علاقهمند شده و پیگیر ادبیات داستانی مان شده. البته بحث نویسندهای همچون دولتآبادی قدری متفاوت است؛ آثار او در کشورهای مختلفی منتشر شده و این اتفاقی است که میتواند برای دیگر نویسندگان ما هم بهشرط رعایت ملزوماتی که اشاره شد رخ بدهد. ما هم نویسندگان بااستعداد داریم، منتهی فقدان منتقدان ادبی باعث شده نویسندگان جوان خود را ملزم به تلاش بیشتر و مطالعه مداوم نبینند. بازگردیم به رمان «دختر راه دور» و اینکه چرا اغلب به سراغ نویسندگان جدید یا حداقل آثاری که پیشتر ترجمه نشده باشند میروم. حوزه کاری من زبان و ادبیات آلمانی است و بههمین منظور هم علاقهمند هستم که نویسندگان تازهنفس امروز این جغرافیا را به مردم معرفی کنم، البته که هیچگاه کتابی را ترجمه نمیکنم مگر آنکه از مطالعهاش لذت ببرم و همچنین آن را کار قابلتوجهی بدانم. کار در حوزه کتاب به شکلی است که هرچه بیشتر مخاطب، شما را بشناسد ناچار به اعمال حساسیتهای بیشتری هستید. مخاطب کتابخوان ایرانی بسیار باهوش است و فرق میان ترجمه اصولی و سرسری را میفهمد، حتی متوجه میشود با اثری از میان رفته بر اثر ممیزی طرف است یا ترجمهای وفادار به نوشته اصلی. از همین رو آنطور نیست که حالا بعد از سالها کار خودم را در فلان جایگاه ببینم، برعکس معتقدم که هنوز در حال بالا رفتن از این کوه هستم و خواهان بهتر و بهتر شدن هستم. اگر تصور کنیم در فراز قله ایستادهایم، دچار توقف میشویم و چه بسا که در مسیر رو به پایین گام خواهیم گذاشت. بههمین دلیل همواره از هر انتقادی درباره کارم استقبال میکنم چراکه به نفع خودم است.
در شرایطی که بزرگانی همچون کامران فانی یا عبدالعلی دستغیب گلایه دارند که هنوز نقد ادبی آنطور که باید در کشورمان شکل نگرفته، میتوان به کارکرد نقد امیدوار بود؟
وقتی استاد فانی درباره مسألهای اظهارنظر کنند هرگز خودم را در مقام مخالفت نمیبینم، هر چند که من هم معتقدم ما هنوز نقد حرفهای نداریم یا اگر داریم هم ناچیز است. وقتی نقد خوب و بدون غرض درباره اثری نوشته شود، صاحب آن را به جلو هدایت میکند. در ابتدای گفتوگو بحث «ایریس رادیش» به میان آمد که سال میلادی گذشته معتبرترین جایزه ادبی حوزه نقد را کسب کرد، نقدی که فردی همچون او بر کاری بنویسد حتی درباره میزان استقبال مخاطبان تعیین تکلیف میکند. چرا اینقدر اعتبار دارد؟ به این خاطر که هرگز مغرضانه سراغ اثری نرفته و این موضوع طی سالها به مخاطب آلمانی ثابت شده است. منتقد حرفهای به کسی نان قرض نمیدهد! یکی از مهمترین دلایل پیشرفت ادبیات غرب، وجود منتقدان حرفهای است. متأسفانه برخی نویسندگان خودمان بهجای ریشهیابی علاقهمندی بیشتر مردم به آثار خارجی، گلایه دارند چرا ترجمه مجالی برای دیده شدن آثار آنان نمیدهد! این استدلال درستی نیست. آثار تألیفی کمتر دیده میشوند، زیرا هنوز به آن شکلی که باید منتقد نداریم که ادبیاتمان در مسیر بهبود قرار بگیرد. نویسنده غربی یا امریکایی میداند نوشتهاش زیر ذرهبین منتقدان قرار میگیرد، بارها نوشتهاش را بازنویسی میکند، اگر نقدی هم متوجه نوشتهاش شود آن را در آثار بعدی لحاظ میکند؛ اتفاقی که ما از آن محروم هستیم. جایگاه نقد برای آنها به حدی است که کتاب قبل از انتشار برای منتقدان مختلف ارسال میشود و گزیده ای از نظرات آنان پشت جلد چاپ میشود.
روالی که نه تنها در پیشبرد ادبیات مؤثر است بلکه به مخاطبان هم در مطالعه آثار خوب کمک میکند!
اتفاقاً به نشر ثالث پیشنهاد کردهام که چنین کاری انجام بدهند. بااینکه شرایط نقد در کشور ما تفاوت بسیاری با سایر نقاط جهان دارد، اما میتوان در قدم اول آن را با چند نویسنده شناختهشده شروع کرد که چند خط درباره کتاب بنویسند و در قدم بعدی هم میتوان به سراغ رسانههای جدی در زمینه کتاب رفت. بالاخره این کاری است که باید از جایی شروع شود تا درعرصه نشرمان همهگیر شود. البته این را در چاپ دوم حداقل یک اثر تألیفی دیدهام، اما اگر از همان چاپ اول انجام شود اثرگذاری بیشتری خواهد داشت. مخاطبانی که باوجود شرایط اقتصادی و مشکلات فعلی از برخی هزینههای خود میزنند تا کتاب بخرند حق دسترسی به آثار خوب را دارند و این اقدام میتواند به آنان در انتخاب آثار خواندنی ترجمه و تألیف کمک کند. با این حال خود من به شخصه تلاش میکنم تا از حداکثر تواناییام برای ارائه کار خوب استفاده کنم، وفاداری به اصل اثر هم اتفاق مهمی است که نمیتوان از آن صرفنظر کرد. حتی لحظهای به این فکر نمیکنم حالا که اسم و رسم کوچکی پیدا کردهام دیگر دست به ترجمه هر اثری بزنم. من دین خود را به مخاطب و نویسنده، در مقام یکی از اعضای کوچک جامعه ادبی هرگز فراموش نمیکنم. البته این شیوه مواجهه با مخاطب است و کار هم بدون رعایت کپیرایت محقق نمیشود.
چرا رعایت کپیرایت؟
رعایت کپیرایت منجر به شکلگیری رابطه میان مترجم با نویسندگان خارجی میشود؛ این تعاملات تنها فایدهاش افزایش سطح کیفی ترجمه نیست، درسهایی بزرگ هم برای خودمان دارد. شاید جالب باشد بدانید اغلب نویسندگان خارجی که با آنان ارتباط دارم، برخی حتی بهرغم برخورداری از شهرت بسیار دچار غرور نشدهاند، آنان میدانند وجود مخاطبان است که به آنان موجودیت میدهد و این درس بزرگی است که طی همین تعاملات آموختهام، میدانم اینکه اسم من یک جاهایی مطرحشده دلیل نمیشود خودم را برای مخاطبانی که باعث شهرتم شدهاند، بگیرم.
شما بر هوشمندی مخاطب کتابخوان ایرانی تأکید دارید و اینکه بالاخره دست مترجم بیتوجه یا کمسواد را میخواند؛ با این حال کم نیستند مترجمان یا ناشرانی که تنها بهصرف شهرت جهانی یک اثر یا نویسنده سراغ آن میروند و به این حرفه همچون مسابقه نگاه میکنند!
نتایج این بهاصطلاح زرنگیها موقت است، کسانی که بر اساس اصول کار نکنند بهمرور از دور خارج میشوند. هرچند که ممکن است تا مدتی سوار بر موج شهرت نویسندگان یا آثار شوند. از همین کتاب «میشل اوباما» همزمان چند ترجمه انجام شد؟ شاید بیش از بیست ترجمه، اما نام چند نفر از آن مترجمان به خاطرتان مانده؟ مترجم حرفهای خود را در برابر مخاطب و فرهنگ متعهد میداند و تنها به فکر مباحث اقتصادی نیست. نه فقط مترجمان، بلکه ناشران شاخص هم کمتر به سراغ چنین مسابقههایی میروند. من اگر به سراغ ترجمه «دختر راه دور» رفتم به این خاطر بود که با آن زندگی کردم، از مطالعهاش لذت بردم و همین شد که ترجمهاش کردم.
چطور شد که سراغ ترجمه رمان «دختر راه دور» رفتید؟
پیشتر چند کتاب از او خوانده بودم اما تنها «دختر راه دور» بود که تا این اندازه مجذوبم کرد؛ آنقدر که بیوقفه کتاب در دستم بود تا تمام شد. وقتی کتابی این قدر پرکشش باشد چرا حس خوب آن را با مخاطبان به اشتراک نگذارم؟ البته این کتاب را در دوران کرونا ترجمه نکردهام، بلکه در این ایام منتشرشده است. به گمانم در شرایطی که تقریباً همه جهان دچار افسردگی و مشکلات خاص این روزها شدهاند، مطالعه کتابهای خوشخوان از این دست برای مخاطبان خوب است.
در مقدمه کتاب عنوان کردهاید که آرنز مدتی هم معلم بوده است؛ داستان این رمان چقدر برآمده از تجربه معلمی این نویسنده آلمانی است؟
بیشک تجربه آرنز در شکلگیری داستان مؤثر بوده، آنطور که در داستان هم میخوانید مادر «یودیت» شخصیت اصلی رمان، سالها معلم و بعد هم مدیر مدرسه بوده و به علاوه یکی از شخصیتهای اثرگذار در زندگیاش معلم بوده است. به گمان من تجربیاتی که به نقل از مادر قهرمان اصلی میخوانیم درواقع به خود نویسنده تعلق دارند. اطلاعات دقیق از فضای مدرسه و حتی توصیف شخصیت حرفهای مادر یودیت بهدلیل حضور خود آرنز در آن شکل از فضاها است.
و جالب است برخلاف فضای بستهای که یودیت از خانوادهاش به تصویر کشیده، معلم مدرسه برخورد متفاوتی با مشکل او میکند. هرچند که بهنظر میرسد چگونگی مواجهه خانواده با قهرمان اصلی رمان برای مخاطب ایرانی بیشتر قابل درک باشد!
موارد اینچنینی در جامعه خودمان نیز هستند؛ کم نیستند معلمانی که فراتر از وظیفه خود درگیر مشکلات دانشآموزان میشوند تا شاید بتوانند به آنان کمک کنند. از آنجایی که مادر خود من سالها فرهنگی بوده اغلب با صحبتهایی از این دست در خانوادهمان روبهرو بودهام. در خاطرم هست که مادرم چطور درگیر برخی مسائل دانشآموزان میشد و دغدغهاش این بود که به آنان کمک کند. حتی در صورت لزوم پای گفتوگو با والدین آنان مینشست؛ این رفتاری است که من در دیگر معلمان هم دیدهام یا دربارهشان شنیدهام. اتفاقاً جالب است وقتی مادرم این کتاب را خواند گفت داستان خوبی بود. چرا؟ چون آن را با عمق جان درک کرده بود.
بخش عمدهای از ماجرای داستان پیرامون تابوهای اجتماعی سپری میشود؛ این رمان را میتوان اثری انتقادی به شیوههای اشتباه والدین در مواجهه با فرزندان هم دانست یا تنها بحث استفاده از تجربه شخصیاش برای به تصویر کشیدن نوشتهاش بوده؟
بیشک بحث انتقاد هم درمیان بوده، همانطور که اشاره شد عمده نقد آرنز هم به تعصباتی است که در مواقع نیاز راه را بر همراهی با فرزندان برای نجات آنان میبندد؛ تفکراتی که شاید در کشوری همچون آلمان به یک شکل و در کشور ما به گونه ای دیگر مطرح باشد.
آرنز در به تصویر کشیدن تضادی که گذشته «یودیت» با حرفهاش که مرمت دیوارنگارههای فرشتگان و تابلویی از حضرت مریم(س) است، عمدی داشته؟ بویژه که قهرمان اصلی داستان حالا در بزرگسالی اعتقاد دینی چندانی هم ندارد.
بهنظر من میان اینها تضادی نیست، شاید آرنز میخواهد نشان بدهد شرایطی را که یودیت به آن مبتلا شده نمیخواهد، تا جایی که به سراغ مرمت تابلوی مشهوری از حضرت مریم(س) میرود. این نشان میدهد که اعتقادات دینی هنوز در تار و پود یودیت وجود دارد و در نهایت مشغول کاری میشود که به کلیسا ختم میشود.
بازخورد این رمان در آلمان چطور بوده؟
ترجمه این کتاب را سه سال قبل انجام دادهام، جزئیات دقیقی به خاطرم نمانده است. استقبال خوبی از رمان «دختر راه دور» شده هرچند آنطور نیست که بگویم برای آن سر و دست شکستهاند. جملهای به نقل از آقای صفدر تقیزاده به یادم مانده، اینکه بهترین قضاوت درباره یک کتاب، نخستین حس آدم بلافاصله بعد از اتمام آن است؛ آنهم بدون فکر کردن یا تحلیل اثر. خود من وقتی کتاب را خواندم حس خوبی داشتم و احساس کردم چیزی یاد گرفتهام.
قدری هم از وضعیت امروز ادبیات آلمان بگویید. هنوز هم داستاننویسی این کشور تحتتأثیر جنگ جهانی است؟
این روزها شاهد فعالیت نسل سوم نویسندگان بعد از وقوع جنگ جهانی دوم هستیم، جوانانی که همچنان تحتتأثیر این اتفاق داستان و رمان مینویسند. آنان همچنان بهدنبال گوشزد کردن تبعات جنگ هستند. اینکه جنگ چیست و با انسانها چه میکند. مسأله اصلی تنها جنگ جهانی دوم نیست؛ برای آنان بحث توجه به تاریخ و از سویی انسانیت در میان است. البته آنطور نیست که بگویم این تأثیر را مستقیم در همه آثار میبینید؛ گاهی حضور جنگ جهانی دوم در زمینه داستانها غیرمستقیم است. این یادآوری برای آن است که دیگر با چنین فجایعی روبهرو نشوند. اما درباره ارزیابیام از سطح کیفی آثار ادبی امروز آلمان: معتقدم درگذشت «گونتر گراس» به معنای پایان دوره غولهای ادبی جهان بود؛ هر چند که یوسا را هم میتوان یکی از اینها دانست. نگاه کنید در گذشته چه افرادی برنده نوبل میشدند؟ کامو، سارتر و... ولی حالا چه افرادی؟ سطح نویسندگان امروز در همه جهان به شکلی شده که نمیتوان تفاوت بسیار مشهودی میان آثار آنان دید. امروز شاید خبری از آن غولهای ادبی نباشد، اما نکته مهم این است که درهمه جای دنیا با استعدادهای خوبی مواجه هستیم منتهی دیگر کشورها بستر لازم برای تربیت و رشد نویسندگان خود را فراهم میکنند. آنان شرایط لازم را برای ورود استعدادهای تازه به ادبیات و از سویی رشد جوانان ایجاد میکنند. اما اینجا بهگونهای است که شاید فلان پستچی تا آخر عمر نفهمد که میتوانسته نویسندهای شاخص شود. نویسندگان امروز آلمانی تقریباً در یک سطح هستند؛ آنطور نیست که یکباره یکی از آنان همچون گالیور در سرزمین «لیلیپوت» بایستد.
و این نویسندگان جوان چقدر توانستهاند از سنگینی سایه غولهای آلمانی همچون هرمان هسه، گوته و... سر برآورند؟
اینها خودشان را نشان دادهاند اما مگر میتوان از سایه گوته خارج شد؟ مگر ما میتوانیم سایه مولانا و حافظ را کنار بزنیم! از سنگینی سایه مولانا نه فقط ما ایرانیان، بلکه کل جهان نمیتوانند بیرون بروند. تلاش میکنند اما این دغدغه فکریشان نیست که من میخواهم جایگاه گوته را داشته باشم. آلمانیها خیلی واقعبین هستند؛ دچار توهم نشدهاند که باید فلان کار را بکنند. قرار نیست هیچ نویسندهای بهقصد کنار زدن بزرگان ادبی وارد عرصه شود.
و سؤال آخر اینکه در روزهای فعلی که اغلب گرفتار کرونا و مشکلات آن هستیم چه میکنید؟ ترجمه کتابی را به پایان رساندهاید؟
وقتی کرونا شیوع یافت همچون دیگران تصور میکردم نهایت پنج-شش ماه بعد رها میشویم. به خودم گفتم حالا که قرار است مدتی را در قرنطینه سپری کنم باید کار ماندگاری انجام بدهم، بنابراین ترجمه کتابی را آغاز کردم که پیشتر به سراغ نویسندهاش رفته بودم. البته ترجیح میدهم فعلاً بهنام آن اشارهای نکنم. پدرم زمانی که ترجمه اولین کتاب این نویسنده را به فارسی میخواند، مدام به مادرم میگفت دخترمان چقدر برای این کتاب زحمت کشیده است. متأسفانه سال گذشته پدرم را از دست دادم، اتفاق تلخی که هنوز هم از آن خلاصی نیافتهام. عجیب اینکه فضا و ماجرای داستان کتاب جدیدم، شباهت بسیاری به شرایط آن روزهای پدرم، بیماری و حتی احساسات او دارد، از همین بابت هم وقتی کار ترجمهاش را آغاز کردم به خودم گفتم آن را برای پدرم انجام میدهم. این را گفتم که بدانید این کتاب برای من اثری متفاوت از سایر ترجمههایی است که تا به امروز انجام دادهام؛ کاری خاص برای یک پدر خاص. همه فکر میکنند پدر آنان بهترین پدر دنیا است، من هم اینطور فکر میکنم و از همین بابت با حساسیتی بسیار ترجمهاش را شروع کردم. حتی بدون یک روز استراحت و با دقت فراوان آن را انجام دادم؛ بویژه که بحث یک رمان فلسفی سخت و بسیار زیبا هم در میان بود. حالا نه فقط خانواده، بلکه حتی دوستان آلمانیام هم وقتی سراغ زمان انتشار کتاب را میگیرند میگویند «کتاب بابا» در چه حال است؟ قرار است نشر افق این کتاب را منتشر کند و کپیرایت آن را هم خریده و قرارداد هم بسته شده. کتاب هماکنون در مرحله ویرایش است. کار ویرایش را مثل چند کتاب قبلیام خانم فهیمه شانه انجام میدهد که ویراستاری بسیار باسواد و دقیق است. اطلاعات بیشتر درباره کتاب را بگذاریم برای وقتیکه روانه کتابفروشیها میشود.
برش
روایتی از گسست یک خانواده
ماجرا از یک تلفن شروع میشود. تماس یک دوست قدیمی که به یکباره یودیت، شخصیت اصلی رمان را به سالها قبل پرت میکند؛ به آدمها و خانهای که قسم خورده بود سراغی از آنها نگیرد. «دختر راه دور»، روایتگر چگونگی گسست یک خانواده است و البته نقدی به تابوهای فرهنگی. این رمان ماجرای جدایی دختر نوجوانی است که حالا در میانسالی زنی مستقل شده و به کار مرمت دیوارنگاره های دوره رنسانس در تنها کلیسای گوتیک رم اشتغال دارد. روند داستان به گونهای پیش میرود که خواننده مدام خود را در معرض قضاوت میبیند. این که تقصیرها به گردن کیست؟ والدین شخصیت اصلی یا خود یودیت؟ هرچه ماجرا به جلو میرود مخاطب با بازگشتهای متعددی به گذشته روبهرو میشود و در خلال همین رفت و آمدهای زمانی است که میفهمد داستان از چه قرار بوده! این که چرا یودیت به یکباره همه چیز را رها میکند. همه اتفاقات گاه نفسگیر این رمان 325 صفحهای از همان تماس تلفنی آغاز میشود؛ گفتوگویی حداکثر دو دقیقهای که همه چیز را تغییر میدهد. حالا او مانده چطور پرده از رازی بردارد که سالها پیش بهگونه دیگری جلوه داده، دروغی که ممکن است زندگی زناشویی اش را نابود کند.
سواد رسانهای چگونه میتواند در مواقع بحران به داد جامعه برسد؟
فیک نیوزها و تقوای مجازی
محمد معصومیان
گزارش نویس
هر روز خبر بحرانی تازه فضای رسانههای مجازی ایران را در مینوردد. یک روز سیل، روزی دیگر زلزله؛ بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در انواع و اندازههای مختلف که به تناوب جای یکدیگر را پر میکنند و آنچه مدام در این بحرانها از سوی متخصصان رسانه طرح میشود، مسأله مهمی به نام سواد رسانهای است؛ حلقه مفقودهای که میتواند بحرانهای بزرگ را کوچک و مسائل کوچک را فاجعه غیرقابل کنترل جلوه دهد.
مردم سردرگم و مسئولان مستأصل و رسانههای رسمی عقبافتاده از سونامی اخبار را که بگذاریم کنار شبکههای اجتماعی با حرکت در مرز باریک و مبهم فکت و فیک، نتیجه میشود بیاعتمادی بیشتر و ناامیدی روزافزونتر مردم. اما چطور میتوان راست و دروغ خبر را فهمید؟ میان این طوفان باید کجا ایستاد تا باد حادثه عقل و هوش را با خود نبرد؟ نقش مسئولان و رسانهها چیست؟
مجید رضائیان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم معتقد است مردم در فضای مجازی رفتارهای هیجانآمیزی از خود بروز میدهند که علت آن برخوردار نبودن از سواد رسانهای است. او عمده مشکل خبرهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی را فقدان سندیت و مشروعیت میداند: «باید به مردم بگوییم این چیزی که شما میبینید اطلاعات تکمیلی نیست بلکه فکت است. وقتی میگوییم «زلزله آمد» این فکت است و وقتی به ریشتر زلزله اشاره میکنیم اطلاعات تکمیلی. در شبکههای اجتماعی فکتهای مختلفی مطرح میشود که اطلاعات ندارد و در پروسه نشر و بازنشر با کامنتهای مختلفی که روی آن سوار میشود اصطلاحاً طبق نظر مؤسسه رویترز و آکسفورد که بهطور مشترک در این زمینه کار کردهاند فکت به پسافکت تبدیل میشود، یعنی یک کلاغ به چهل کلاغ تبدیل میشود.»
رضائیان معتقد است مردم در شبکههای اجتماعی بسرعت از فکت به سمت پسافکت میروند و دقیقاً این فاصله جایی است که باید یک فعال رسانه یا رسانههای معتبر در آن نقطه بایستند و در واقع با دادن اطلاعات تکمیلی از چرخه بیحاصل فکت به پسافکت جلوگیری کنند: «ما باید زمانی که فکت مطرح میشود آنجا بنشینیم و سعی کنیم آموزشهای روزنامه نگاری را از همانجا آغاز کنیم. با این کار بلافاصله جلوی فکتمحوری را خواهیم گرفت و تأثیر آن را از بین خواهیم برد. میتوان با یک کامنت حاوی اطلاعات تکمیلی سوار بر موج شد و فکت را در سایه قرار داد. تنها راه جلوگیری از این چرخه، حضور روزافزون در شبکههای اجتماعی است چون راه دیگری برای مقابله وجود ندارد.»
او این کار را وظیفه اجتماعی و حرفهای افرادی میداند که از سواد رسانهای برخوردار هستند: «خود این حضور بین فکت و پسافکت آموزش است. ما اگر چند بار این کار را بکنیم برای بسیاری این مسأله فرهنگسازی میشود که هر چیزی را بازنشر ندهند و مراجعه کنند به کانالهای مختلف و اطلاعات خود را بسرعت افزایش دهند. افرادی که این کار را در صفحات خود میکنند به مرور نقش مرجع را ایفا میکنند و ما باید سعی کنیم با حضور فعالانه خود تبدیل به مرجع شویم.» رضائیان راهکارهایی مانند آموزش رسانه و مختصات آن را از طریق پخش زنده اینستاگرام یا انتشار ویدئوهای کوتاه و تأثیرگذار را برای فرهنگسازی در این زمینه راهی دیگر برای بالا بردن سواد رسانهای میداند. آموزش از طریق کتابهای درسی به زبان ساده در مقاطع ابتدایی و پایه، یکی از راههایی است که از نظر محمدمهدی فرقانی استادیار دانشگاه علامه طباطبایی میتواند در بالا بردن سواد رسانهای نقش داشته باشد: «این آموزشها میتواند بتدریج در مقاطع دبیرستان و دانشگاه با سرفصلهایی مانند شناخت ساختار رسانههای بینالمللی و داخلی، مدیریت و مالکیت رسانه، رابطه رسانه با قدرت و منافعی که در این بین وجود دارد، رسالت و مسئولیت روزنامهنگاران، ادامه یابد.» او طریق دوم آموزش را استفاده از پتانسیل خود رسانه برای آموزش به مردم میداند: «رسانهها در کنار اطلاعات و اخبار و گزارشهایی که بهطور معمول منتشر میکنند بهطور ضمنی و صریح در ارتباط با وظایف و مسئولیتها و کارکرد رسانه، به مردم آموزش دهند تا از این طریق قدرت تشخیص و انتخاب را در مردم بالا ببرند تا جایی که دیگر مردم خودشان ابزار تشخیصی مناسب را در اختیار داشته باشند.»
آیا سواد رسانهای به تنهایی هدف را محقق میکند؟ در واقع اگر تمامی افراد جامعه زیر و بم راستیآزمایی یک خبر را بدانند دیگر در بحرانها کسی اقدام به بازنشر یک خبر بدون پشتوانه صحیح خبری نمیکند؟ فرقانی معتقد است سواد رسانهای شرط کافی برای رسیدن به این مرحله نیست. او با اشاره به بیاعتمادی تاریخی مردم به مسئولان در کشور ما و دامن زدن بعضی از شخصیتهای سیاسی و حتی فرهنگی به بیاعتمادی مردم میگوید: «در واقع شخصیتها با بیاعتماد کردن مردم به رسانههای سنتی، عملاً یک پشتوانه فرهنگی را از خود سلب میکنند. اگر اعتماد عمومی خدشهدار و امید اجتماعی تضعیف شود، خواهی نخواهی مردم تمایل بیشتری به پذیرش اخبار جعلی و اطلاعات مخدوش پیدا میکنند. مجموعهای از عوامل باید دست به دست دهد تا رابطه بین رسانه و مردم توأم با اعتماد متقابل شود. مردم باید محرم دانسته شوند و رسانهها هم باید به مسئولیت اجتماعی خود عمل کنند تا بخصوص در مواقع حساس که نیاز به اعتمادسازی یا نیاز به اعتماد مردم به دولت وجود دارد این امر محقق شود.»
اکبر نصراللهی رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه، ایران را کشوری در معرض بحرانهای مختلف و مخاطرات فراوان توصیف میکند، مخاطراتی که اگر مسئولان و رسانه و مردم مراقب نباشند آنها هم به سیاهه بحرانها افزوده خواهند شد. او از بمباران اخبار توسط رسانههای دشمن و بحرانافزایی توسط کنشگران سیاسی و داخلی بدون هیچ حد و مرزی میگوید: «در چنین شرایطی رسانهها باید مسئولانه رفتار کنند و مراقب باشند آرامش روحی، روانی مردم که حد و آستانهای دارد مورد تعرض قرار نگیرد. مردم هم حق دارند بدانند و هم حق دارند در سونامی اخبار منفی و دروغ، آرامش روحی و روانیشان مورد تعرض قرار نگیرد. از آن طرف مردم هم مسئول هستند. حالا به هر دلیلی ممکن است کنشگران سیاسی و رسانهای حقوق مردم را رعایت نکنند و از هر طریق بخواهند به اهداف خود برسند اما مردم که درواقع در معرض این پیامها هستند خودشان نباید به پربینندهتر شدن پیامها و خبرهای دروغ بحرانافزا کمک کنند.» نصراللهی اصطلاح «تقوای مجازی» را بهکار میگیرد تا به مردم بگوید اگر توانایی راستیآزمایی یک خبر را ندارند بعد از دیدن آن از بازنشرش بپرهیزند.
آیا سواد رسانهای تنها محدود به مردم است؟ اگر نشر یک خبر را دارای سه ضلع بدانیم، قاعدتاً یک ضلع آن مردم هستند و اضلاع دیگر هم خود رسانه و مسئولان. پس سواد رسانهای محدود به مردم نمیماند. نصراللهی در این زمینه میگوید: «متأسفانه مسئولان و رسانهها تا بحرانی اتفاق میافتد میگویند مردم سواد رسانهای پایینی دارند، این درحالی است که اگر مردم سواد رسانهای پایینی داشته باشند چیز عجیبی نیست و از مردم نمیتوان انتظار داشت چون متخصص نیستند. عجیب این است که سواد رسانهای خبرنگاران و مدیران رسانه و مسئولان هم پایین است و آنهایی که مسئول بالا بردن سواد رسانهای مردم هستند خودشان سواد رسانهای کافی ندارند. اگر مسئولان سواد رسانهای بالایی داشته باشند در زمانه بحران بموقع خبررسانی میکنند و نیاز مردم را بموقع تأمین میکنند تا مردم هم مجبور نباشند برای تأمین نیاز به دنبال منابع خبری فیک و کماعتبار بروند.»
او دلیل برآمدن بحرانی از دل بحرانی دیگر را نیاز مردم به آگاهی از اتفاقات میداند؛ دقیقاً همانجایی که افراد جامعه بیش از پیش از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و سایتها و روزنامههای رسمی را ورق میزنند: «وقتی میبینید در دل یک بحران ، بحران جدیدی بهوجود میآید یا بحرانافزایی میشود، دلیل این است که یا احتمالاً مسئولان نیازهای خبری مردم را متوجه نیستند یا به رسانه رسمی اعتماد نمیکنند یا جلوی انتشار خبر را میگیرند یا دیر وارد میدان شدند و درنتیجه با این رفتارها باعث میشوند شایعات زیادی تولید و منتشر شود. اگر رسانهها در مواقع بحران بموقع وارد عمل شوند دیگر اصلاً خبر دروغ به وجود نمیآید یا فرصت برای دروغپراکنی خیلی کم میشود. علت بهوجود آمدن خبر دروغ این است که از طرفی مردم نیاز به اطلاعات دارند و از طرفی رسانه و مسئولان دیر وارد میدان عمل میشوند.»
شاید هیچگاه اخبار دروغ مانند زمان انتشار ویروس کووید 19 به جان ما بستگی نداشت. از روز اول تا امروز که یکسال از همهگیری گذشته است هنوز هم صفحات مجازی بسیاری وجود دارند که با دادن اطلاعات بدون پشتوانه علمی با جان مردم بازی میکنند. آنها برای چند لایک بیشتر، از آخرین روشهای درمانی میگویند و در این بین مردم بیحوصله و خسته از سالی ترسناک، آنها را همرسانی میکنند. چه زمانی حیاتیتر از امروز برای زمان آموزش رسانهای خواهد بود؟
گزارش نویس
هر روز خبر بحرانی تازه فضای رسانههای مجازی ایران را در مینوردد. یک روز سیل، روزی دیگر زلزله؛ بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در انواع و اندازههای مختلف که به تناوب جای یکدیگر را پر میکنند و آنچه مدام در این بحرانها از سوی متخصصان رسانه طرح میشود، مسأله مهمی به نام سواد رسانهای است؛ حلقه مفقودهای که میتواند بحرانهای بزرگ را کوچک و مسائل کوچک را فاجعه غیرقابل کنترل جلوه دهد.
مردم سردرگم و مسئولان مستأصل و رسانههای رسمی عقبافتاده از سونامی اخبار را که بگذاریم کنار شبکههای اجتماعی با حرکت در مرز باریک و مبهم فکت و فیک، نتیجه میشود بیاعتمادی بیشتر و ناامیدی روزافزونتر مردم. اما چطور میتوان راست و دروغ خبر را فهمید؟ میان این طوفان باید کجا ایستاد تا باد حادثه عقل و هوش را با خود نبرد؟ نقش مسئولان و رسانهها چیست؟
مجید رضائیان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم معتقد است مردم در فضای مجازی رفتارهای هیجانآمیزی از خود بروز میدهند که علت آن برخوردار نبودن از سواد رسانهای است. او عمده مشکل خبرهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی را فقدان سندیت و مشروعیت میداند: «باید به مردم بگوییم این چیزی که شما میبینید اطلاعات تکمیلی نیست بلکه فکت است. وقتی میگوییم «زلزله آمد» این فکت است و وقتی به ریشتر زلزله اشاره میکنیم اطلاعات تکمیلی. در شبکههای اجتماعی فکتهای مختلفی مطرح میشود که اطلاعات ندارد و در پروسه نشر و بازنشر با کامنتهای مختلفی که روی آن سوار میشود اصطلاحاً طبق نظر مؤسسه رویترز و آکسفورد که بهطور مشترک در این زمینه کار کردهاند فکت به پسافکت تبدیل میشود، یعنی یک کلاغ به چهل کلاغ تبدیل میشود.»
رضائیان معتقد است مردم در شبکههای اجتماعی بسرعت از فکت به سمت پسافکت میروند و دقیقاً این فاصله جایی است که باید یک فعال رسانه یا رسانههای معتبر در آن نقطه بایستند و در واقع با دادن اطلاعات تکمیلی از چرخه بیحاصل فکت به پسافکت جلوگیری کنند: «ما باید زمانی که فکت مطرح میشود آنجا بنشینیم و سعی کنیم آموزشهای روزنامه نگاری را از همانجا آغاز کنیم. با این کار بلافاصله جلوی فکتمحوری را خواهیم گرفت و تأثیر آن را از بین خواهیم برد. میتوان با یک کامنت حاوی اطلاعات تکمیلی سوار بر موج شد و فکت را در سایه قرار داد. تنها راه جلوگیری از این چرخه، حضور روزافزون در شبکههای اجتماعی است چون راه دیگری برای مقابله وجود ندارد.»
او این کار را وظیفه اجتماعی و حرفهای افرادی میداند که از سواد رسانهای برخوردار هستند: «خود این حضور بین فکت و پسافکت آموزش است. ما اگر چند بار این کار را بکنیم برای بسیاری این مسأله فرهنگسازی میشود که هر چیزی را بازنشر ندهند و مراجعه کنند به کانالهای مختلف و اطلاعات خود را بسرعت افزایش دهند. افرادی که این کار را در صفحات خود میکنند به مرور نقش مرجع را ایفا میکنند و ما باید سعی کنیم با حضور فعالانه خود تبدیل به مرجع شویم.» رضائیان راهکارهایی مانند آموزش رسانه و مختصات آن را از طریق پخش زنده اینستاگرام یا انتشار ویدئوهای کوتاه و تأثیرگذار را برای فرهنگسازی در این زمینه راهی دیگر برای بالا بردن سواد رسانهای میداند. آموزش از طریق کتابهای درسی به زبان ساده در مقاطع ابتدایی و پایه، یکی از راههایی است که از نظر محمدمهدی فرقانی استادیار دانشگاه علامه طباطبایی میتواند در بالا بردن سواد رسانهای نقش داشته باشد: «این آموزشها میتواند بتدریج در مقاطع دبیرستان و دانشگاه با سرفصلهایی مانند شناخت ساختار رسانههای بینالمللی و داخلی، مدیریت و مالکیت رسانه، رابطه رسانه با قدرت و منافعی که در این بین وجود دارد، رسالت و مسئولیت روزنامهنگاران، ادامه یابد.» او طریق دوم آموزش را استفاده از پتانسیل خود رسانه برای آموزش به مردم میداند: «رسانهها در کنار اطلاعات و اخبار و گزارشهایی که بهطور معمول منتشر میکنند بهطور ضمنی و صریح در ارتباط با وظایف و مسئولیتها و کارکرد رسانه، به مردم آموزش دهند تا از این طریق قدرت تشخیص و انتخاب را در مردم بالا ببرند تا جایی که دیگر مردم خودشان ابزار تشخیصی مناسب را در اختیار داشته باشند.»
آیا سواد رسانهای به تنهایی هدف را محقق میکند؟ در واقع اگر تمامی افراد جامعه زیر و بم راستیآزمایی یک خبر را بدانند دیگر در بحرانها کسی اقدام به بازنشر یک خبر بدون پشتوانه صحیح خبری نمیکند؟ فرقانی معتقد است سواد رسانهای شرط کافی برای رسیدن به این مرحله نیست. او با اشاره به بیاعتمادی تاریخی مردم به مسئولان در کشور ما و دامن زدن بعضی از شخصیتهای سیاسی و حتی فرهنگی به بیاعتمادی مردم میگوید: «در واقع شخصیتها با بیاعتماد کردن مردم به رسانههای سنتی، عملاً یک پشتوانه فرهنگی را از خود سلب میکنند. اگر اعتماد عمومی خدشهدار و امید اجتماعی تضعیف شود، خواهی نخواهی مردم تمایل بیشتری به پذیرش اخبار جعلی و اطلاعات مخدوش پیدا میکنند. مجموعهای از عوامل باید دست به دست دهد تا رابطه بین رسانه و مردم توأم با اعتماد متقابل شود. مردم باید محرم دانسته شوند و رسانهها هم باید به مسئولیت اجتماعی خود عمل کنند تا بخصوص در مواقع حساس که نیاز به اعتمادسازی یا نیاز به اعتماد مردم به دولت وجود دارد این امر محقق شود.»
اکبر نصراللهی رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه، ایران را کشوری در معرض بحرانهای مختلف و مخاطرات فراوان توصیف میکند، مخاطراتی که اگر مسئولان و رسانه و مردم مراقب نباشند آنها هم به سیاهه بحرانها افزوده خواهند شد. او از بمباران اخبار توسط رسانههای دشمن و بحرانافزایی توسط کنشگران سیاسی و داخلی بدون هیچ حد و مرزی میگوید: «در چنین شرایطی رسانهها باید مسئولانه رفتار کنند و مراقب باشند آرامش روحی، روانی مردم که حد و آستانهای دارد مورد تعرض قرار نگیرد. مردم هم حق دارند بدانند و هم حق دارند در سونامی اخبار منفی و دروغ، آرامش روحی و روانیشان مورد تعرض قرار نگیرد. از آن طرف مردم هم مسئول هستند. حالا به هر دلیلی ممکن است کنشگران سیاسی و رسانهای حقوق مردم را رعایت نکنند و از هر طریق بخواهند به اهداف خود برسند اما مردم که درواقع در معرض این پیامها هستند خودشان نباید به پربینندهتر شدن پیامها و خبرهای دروغ بحرانافزا کمک کنند.» نصراللهی اصطلاح «تقوای مجازی» را بهکار میگیرد تا به مردم بگوید اگر توانایی راستیآزمایی یک خبر را ندارند بعد از دیدن آن از بازنشرش بپرهیزند.
آیا سواد رسانهای تنها محدود به مردم است؟ اگر نشر یک خبر را دارای سه ضلع بدانیم، قاعدتاً یک ضلع آن مردم هستند و اضلاع دیگر هم خود رسانه و مسئولان. پس سواد رسانهای محدود به مردم نمیماند. نصراللهی در این زمینه میگوید: «متأسفانه مسئولان و رسانهها تا بحرانی اتفاق میافتد میگویند مردم سواد رسانهای پایینی دارند، این درحالی است که اگر مردم سواد رسانهای پایینی داشته باشند چیز عجیبی نیست و از مردم نمیتوان انتظار داشت چون متخصص نیستند. عجیب این است که سواد رسانهای خبرنگاران و مدیران رسانه و مسئولان هم پایین است و آنهایی که مسئول بالا بردن سواد رسانهای مردم هستند خودشان سواد رسانهای کافی ندارند. اگر مسئولان سواد رسانهای بالایی داشته باشند در زمانه بحران بموقع خبررسانی میکنند و نیاز مردم را بموقع تأمین میکنند تا مردم هم مجبور نباشند برای تأمین نیاز به دنبال منابع خبری فیک و کماعتبار بروند.»
او دلیل برآمدن بحرانی از دل بحرانی دیگر را نیاز مردم به آگاهی از اتفاقات میداند؛ دقیقاً همانجایی که افراد جامعه بیش از پیش از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و سایتها و روزنامههای رسمی را ورق میزنند: «وقتی میبینید در دل یک بحران ، بحران جدیدی بهوجود میآید یا بحرانافزایی میشود، دلیل این است که یا احتمالاً مسئولان نیازهای خبری مردم را متوجه نیستند یا به رسانه رسمی اعتماد نمیکنند یا جلوی انتشار خبر را میگیرند یا دیر وارد میدان شدند و درنتیجه با این رفتارها باعث میشوند شایعات زیادی تولید و منتشر شود. اگر رسانهها در مواقع بحران بموقع وارد عمل شوند دیگر اصلاً خبر دروغ به وجود نمیآید یا فرصت برای دروغپراکنی خیلی کم میشود. علت بهوجود آمدن خبر دروغ این است که از طرفی مردم نیاز به اطلاعات دارند و از طرفی رسانه و مسئولان دیر وارد میدان عمل میشوند.»
شاید هیچگاه اخبار دروغ مانند زمان انتشار ویروس کووید 19 به جان ما بستگی نداشت. از روز اول تا امروز که یکسال از همهگیری گذشته است هنوز هم صفحات مجازی بسیاری وجود دارند که با دادن اطلاعات بدون پشتوانه علمی با جان مردم بازی میکنند. آنها برای چند لایک بیشتر، از آخرین روشهای درمانی میگویند و در این بین مردم بیحوصله و خسته از سالی ترسناک، آنها را همرسانی میکنند. چه زمانی حیاتیتر از امروز برای زمان آموزش رسانهای خواهد بود؟
با همکاری ناسا و ۱۷ شرکت مطرح جهان صورت می گیرد
یک گام تا پرواز تاکسیهای پرنده بر فراز اروپا
میترا جلیلی
خبرنگار
سیستم حملونقل هوایی در شرف تغییری بزرگ است به گونهای که میتواند تصور ما را درباره حملونقل در شهرها، آن هم در آیندهای نه چندان دور به کلی تغییر دهد. پروژههای متعددی که تاکنون در زمینه حملونقل هوایی در جهان مورد مطالعه و بررسی و آزمون و خطا قرار گرفته، هرچند با بنبستی بهنام «کرونا» برخورد کردند و فاصلهای یک تا دوساله از اهداف خود گرفتند اما گفته میشود بزرگ ترین پروژه مشترک اروپا و امریکا قرار است کاملاً بموقع به سرانجام برسد و با راهاندازی خدمات تاکسی پرنده بینشهری در اتحادیه اروپا، شاهد پرواز نسبتاً پرتعداد خودروها بر فراز اروپا تا پایان سال 2022 باشیم.
یک طرح بلندپروازانه
توسعه خودروهای پرنده در اروپا در قالب پروژه Urban Air Mobility )UAM) دنبال میشود که عملاً بزرگ ترین طرح هوایی در نوع خود محسوب میشود. میتوان گفت که نام این پروژه درواقع عبارتی جذاب برای نوع جدیدی از مسافرت هوایی و حملونقل مدرن است، عبارتی که پیشرفتهترین و پیشگامترینهای هنر را با تکنولوژی و فناوریهای مربوط به باتری خودروهای پرنده و پهپادها ترکیب کرده و شاهد پیشرفتهای چشمگیر حوزه روباتیک، ماشینهای دیداری (machine vision) و هوش مصنوعی (AI) در این پروژه خواهیم بود. نتیجه نهایی این طرح بزرگ، میتواند یک بازنگری اساسی در نحوه حرکت و سفرهای بشر در شهرها و اطراف آن درآینده باشد.
این طرح درواقع کنسرسیومی از ۱۷شرکت، سازمان و شهرداری در امریکا و اروپاست و همه اعضای این کنسرسیوم با ناسا، آژانس فضایی امریکا فعالیت دارند تا با استفاده از تجربیات این آژانس، بتوانند با کمترین میزان خطا در سیستم حملونقل هوایی اتحادیه اروپا تأثیرگذار باشند.
این پروژه در سال آینده میلادی و بهدنبال بیش از صدها ساعت تست پرواز بر فراز شهرهای هلند، اسپانیا و بریتانیا، نهایی خواهد شد. به این ترتیب احتمالاً تا پایان ۲۰۲۲ شاهد پیشرفتی چشمگیر در تعداد تاکسیهایی که پرواز میکنند و نیز پهپادهایی که مسافران و بارها را جابه جا میکنند، خواهیم بود.
در واقع «ناسا» طرحهای حملونقل شهری هوایی خود را با ۱۷کمپانی توسعه داده است که از این کمپانیها میتوان به بوئینگ، اوبر و Air Map اشاره کرد و قرار است راهکارهای حملونقل هوایی در مناطق پرتراکم و پرجمعیت در قالب طرح UAM ارائه شود.
اگر این طرح بخوبی اجرا شود میتواند در سراسر اروپا حمل بستههای کوچک، سرویسهای تاکسی، سرویسهای دارویی ازجمله آمبولانس پرنده و همچنین ارسال بار به مناطق روستایی ازطریق خودروهای پرنده انجام شود. این تاکسیها در مسیرهای پرترافیک میتوانند بسیار کارآمد باشند و در شرایط اضطراری جان بیماران یا مجروحان را نجات دهند. البته اتحادیه اروپا اعلام کرده است که در سال ۲۰۲۲ همچنان تعداد این تاکسیهای پرنده بسیار کمتر از میزان پیشبینی شده قبلی خواهد بود اما اگر همه چیز بخوبی پیش برود میتوان امیدوار بود که در آیندهای نه چندان دور، این اتحادیه میزبان تعداد قابل توجهی خودروی پرنده شود.
«رابرت پیرس»، دستیار مدیر هوانوردی ناسا گفت: ما امیدواریم بزودی چشمانداز مورد انتظار وسایل نقلیه کوچکتر خلبانی و بدون خلبان را که خدمات متنوعی در اطراف شهرها و مناطق روستایی ارائه میدهند، شکل واقعی به خود بگیرد. ناسا تلاش کرده است تا شرکتهای مختلفی را که قصد تولید و بهرهبرداری از وسایل نقلیه هوایی یا خدمات پشتیبانی دارند، برای افزایش توانمندیها گرد هم آورد و در عین حال به سازمان هواپیمایی فدرال(Federal Aviation Administration) کمک کند تا بهترین شیوهها و مقررات را در این زمینه ارائه دهد.
وی افزود: آزمایش فناوری توسعه برای بررسی سناریوهای مربوط به آزمایش پرواز، کمک به جمعآوری دادهها و ارزیابی آمادگی میتواند یک رقابت رسمی را در سال 2022 آغاز کند.
در این پروژه، کمپانیهایی همچون
ANRA Technologies که در زمینه نرمافزارهای پهپادها فعالیت دارد، نقشی حیاتی دارند. Joby Aviation هم بهعنوان بخشی از این چالش بر ارائه وسیله نقلیه برای پرواز تمرکز خواهد کرد. در همین حال کمپانیهای بوئینگ، NFT Inc، Prodentity و Zeva در زمینه تبادل اطلاعات ارائه دهنده خودرو کار خواهند کرد و بقیه شرکتها نیز همگی در زمینه توسعه شبیهسازی فضای هوایی فعالیت خواهند داشت.
سرمایهگذاری ۸۰میلیارد یورویی
اما طرحUAM چگونه شکل گرفت؟ در پاسخ باید گفت که این طرح پیشرو درواقع بخشی از یک طرح بزرگتر به شمار میرود که چندین سال قبل در اتحادیه اروپا به تصویب رسید. طبق گزارش مجله خبری زد دی نت، این طرح بخشی از برنامه و چشمانداز افق ۲۰۲۰(Horizon 2020) اتحادیه اروپا به شمار میرود. طرح «افق ۲۰۲۰» عملاً بزرگترین برنامه تحقیقاتی و نوآورانه اتحادیه اروپا تاکنون است که در ۸سال گذشته حدود ۸۰میلیارد یورو سرمایه جذب کرده است. در سال ۲۰۱۴ کمیسیون اتحادیه اروپا با جمعبندی تحقیقات و پژوهشهای پیشین اتحادیه اروپا به این نتیجه رسیدند که این منطقه نیاز به یک استراتژی مشخص و واحد دارد تا با جذب سرمایه گذاریهای مورد نیاز، در دنیای فناوری و نوآوری بتواند در جهان با کشورها و مناطق پیشرو رقابت کند که سرانجام نتیجه این تلاشها به تصویب طرح و برنامه افق ۲۰۲۰ اروپا منجر شد. اعضای پارلمان اروپا اعتقاد داشتند که هرگونه تحقیقات و پژوهش در واقع سرمایهگذاری برای آینده محسوب میشود بنابراین پژوهش را در قلب طرح اتحادیه اروپا برای رشد مشاغل هوشمند با رشد پایدار و فراگیر قرار دادند. درواقع اروپا با این طرح که به هرکسی اجازه ورود و سرمایهگذاری در آن داده میشود تلاش کرد تا موانع نوآوری را در این منطقه از میان بردارد. طرح بزرگ افق ۲۰۲۰ اتحادیه اروپا در زمینه سلامت و پزشکی، ابداع و نوآوری و... تلاشهایی داشته و یکی از بخشهای آن هم به خودروهای پرنده و حملونقل هوایی درون شهری اختصاص دارد. در همین راستا این اتحادیه تلاش کرده است تا قوانین مربوط به هواپیماهای بدون سرنشین را هماهنگ کند، تلاشی که توانایی بالقوه تجاری در بخشهای پهپاد و طرح UAM را به بالفعل تبدیل خواهد کرد.
اما چرا نام این طرح بزرگ افق ۲۰۲۰ اتحادیه اروپاست اما خودروهای پرنده از پایان ۲۰۲۲ بر فراز این منطقه پروازی جدی خواهند داشت؟ درواقع اعضای پارلمان با این طرح تصمیم گرفتند که تا سال ۲۰۲۰ ساخت خودروهای پرنده کوچک را به مرحلهای جدی برسانند و پرواز آزمایشی خودروها را آغاز کنند و پس از ۲سال آزمون و خطا، تا پایان سال ۲۰۲۲ مردم این منطقه خودروهای پرنده کاربردی را بر فراز آسمان برخی از شهرها ببینند. موضوعی که هرچند اتحادیه اروپا بر انجام بموقع آن تأکید دارد اما بسیاری معتقدند بهدلیل شیوع کرونا احتمالاً اجرای این طرح کمی بیشتر طول خواهد کشید.
پروازهای موفق خودروها در آسمان
خودروها و تاکسیهای پرنده پیش از این هم بهصورت آزمایشی بر فراز برخی شهرهای اروپا پرواز کردهاند و بهعنوان مثال شاهد پرواز موفق یک تاکسی پرنده با نام ولوکوپتر (Volocopter) در شهر اشتوتگارت آلمان بودهایم. پرواز کوتاه یک تاکسی هوایی ۱۸ موتوره بر فراز یک سیتی سنتر که قبلاً هم پروازهای کوتاه آزمایشی در نمایشگاه جهانی CES، دوبی و آلمان داشت و نگاه سرمایهگذاران بزرگی مانند دایملر را به خود جلب کرد. همچنین استارتاپ انگلیسی «ورتیکال ایرو اسپیس» موفق شد یک تاکسی پرنده را که بهصورت عمودی از زمین برخاسته و فرود میآید، مورد آزمایش قرار دهد. این تاکسی هوایی از سهچرخ و چهار پروانه در جلو و عقب برخوردار است و طراحان امیدوارند که روزی قابلیت پرواز بدون نیاز به خلبان را در این تاکسی طراحی کنند.
همچنین پیش از این قرار بود در رویداد ورزشی المپیک تابستانی ۲۰۲۴ فرانسه، تاکسیهای پرنده میزبان مسافران و توریستها باشند. هرچند با شیوع کرونا و دست و پاگیر بودن آن برای انجام طرحهای تحقیقاتی، معلوم نیست چه سرانجامی برای این طرح رقم خواهد خورد. البته برخی معتقدند این طرح اتحادیه اروپا میتواند فرانسه را روسفید کرده و بموقع از تاکسیهای پرنده خود رونمایی خواهد کرد اما برخی دیگر با دیده تردید به این موفقیت مینگرند. حال باید منتظر ماند و دید آیا واقعاً آسمان اروپا تا پایان ۲۰۲۲ و آسمان فرانسه تا سال ۲۰۲۴میزبان خودروهای پرنده خواهد شد یا نه؟
خبرنگار
سیستم حملونقل هوایی در شرف تغییری بزرگ است به گونهای که میتواند تصور ما را درباره حملونقل در شهرها، آن هم در آیندهای نه چندان دور به کلی تغییر دهد. پروژههای متعددی که تاکنون در زمینه حملونقل هوایی در جهان مورد مطالعه و بررسی و آزمون و خطا قرار گرفته، هرچند با بنبستی بهنام «کرونا» برخورد کردند و فاصلهای یک تا دوساله از اهداف خود گرفتند اما گفته میشود بزرگ ترین پروژه مشترک اروپا و امریکا قرار است کاملاً بموقع به سرانجام برسد و با راهاندازی خدمات تاکسی پرنده بینشهری در اتحادیه اروپا، شاهد پرواز نسبتاً پرتعداد خودروها بر فراز اروپا تا پایان سال 2022 باشیم.
یک طرح بلندپروازانه
توسعه خودروهای پرنده در اروپا در قالب پروژه Urban Air Mobility )UAM) دنبال میشود که عملاً بزرگ ترین طرح هوایی در نوع خود محسوب میشود. میتوان گفت که نام این پروژه درواقع عبارتی جذاب برای نوع جدیدی از مسافرت هوایی و حملونقل مدرن است، عبارتی که پیشرفتهترین و پیشگامترینهای هنر را با تکنولوژی و فناوریهای مربوط به باتری خودروهای پرنده و پهپادها ترکیب کرده و شاهد پیشرفتهای چشمگیر حوزه روباتیک، ماشینهای دیداری (machine vision) و هوش مصنوعی (AI) در این پروژه خواهیم بود. نتیجه نهایی این طرح بزرگ، میتواند یک بازنگری اساسی در نحوه حرکت و سفرهای بشر در شهرها و اطراف آن درآینده باشد.
این طرح درواقع کنسرسیومی از ۱۷شرکت، سازمان و شهرداری در امریکا و اروپاست و همه اعضای این کنسرسیوم با ناسا، آژانس فضایی امریکا فعالیت دارند تا با استفاده از تجربیات این آژانس، بتوانند با کمترین میزان خطا در سیستم حملونقل هوایی اتحادیه اروپا تأثیرگذار باشند.
این پروژه در سال آینده میلادی و بهدنبال بیش از صدها ساعت تست پرواز بر فراز شهرهای هلند، اسپانیا و بریتانیا، نهایی خواهد شد. به این ترتیب احتمالاً تا پایان ۲۰۲۲ شاهد پیشرفتی چشمگیر در تعداد تاکسیهایی که پرواز میکنند و نیز پهپادهایی که مسافران و بارها را جابه جا میکنند، خواهیم بود.
در واقع «ناسا» طرحهای حملونقل شهری هوایی خود را با ۱۷کمپانی توسعه داده است که از این کمپانیها میتوان به بوئینگ، اوبر و Air Map اشاره کرد و قرار است راهکارهای حملونقل هوایی در مناطق پرتراکم و پرجمعیت در قالب طرح UAM ارائه شود.
اگر این طرح بخوبی اجرا شود میتواند در سراسر اروپا حمل بستههای کوچک، سرویسهای تاکسی، سرویسهای دارویی ازجمله آمبولانس پرنده و همچنین ارسال بار به مناطق روستایی ازطریق خودروهای پرنده انجام شود. این تاکسیها در مسیرهای پرترافیک میتوانند بسیار کارآمد باشند و در شرایط اضطراری جان بیماران یا مجروحان را نجات دهند. البته اتحادیه اروپا اعلام کرده است که در سال ۲۰۲۲ همچنان تعداد این تاکسیهای پرنده بسیار کمتر از میزان پیشبینی شده قبلی خواهد بود اما اگر همه چیز بخوبی پیش برود میتوان امیدوار بود که در آیندهای نه چندان دور، این اتحادیه میزبان تعداد قابل توجهی خودروی پرنده شود.
«رابرت پیرس»، دستیار مدیر هوانوردی ناسا گفت: ما امیدواریم بزودی چشمانداز مورد انتظار وسایل نقلیه کوچکتر خلبانی و بدون خلبان را که خدمات متنوعی در اطراف شهرها و مناطق روستایی ارائه میدهند، شکل واقعی به خود بگیرد. ناسا تلاش کرده است تا شرکتهای مختلفی را که قصد تولید و بهرهبرداری از وسایل نقلیه هوایی یا خدمات پشتیبانی دارند، برای افزایش توانمندیها گرد هم آورد و در عین حال به سازمان هواپیمایی فدرال(Federal Aviation Administration) کمک کند تا بهترین شیوهها و مقررات را در این زمینه ارائه دهد.
وی افزود: آزمایش فناوری توسعه برای بررسی سناریوهای مربوط به آزمایش پرواز، کمک به جمعآوری دادهها و ارزیابی آمادگی میتواند یک رقابت رسمی را در سال 2022 آغاز کند.
در این پروژه، کمپانیهایی همچون
ANRA Technologies که در زمینه نرمافزارهای پهپادها فعالیت دارد، نقشی حیاتی دارند. Joby Aviation هم بهعنوان بخشی از این چالش بر ارائه وسیله نقلیه برای پرواز تمرکز خواهد کرد. در همین حال کمپانیهای بوئینگ، NFT Inc، Prodentity و Zeva در زمینه تبادل اطلاعات ارائه دهنده خودرو کار خواهند کرد و بقیه شرکتها نیز همگی در زمینه توسعه شبیهسازی فضای هوایی فعالیت خواهند داشت.
سرمایهگذاری ۸۰میلیارد یورویی
اما طرحUAM چگونه شکل گرفت؟ در پاسخ باید گفت که این طرح پیشرو درواقع بخشی از یک طرح بزرگتر به شمار میرود که چندین سال قبل در اتحادیه اروپا به تصویب رسید. طبق گزارش مجله خبری زد دی نت، این طرح بخشی از برنامه و چشمانداز افق ۲۰۲۰(Horizon 2020) اتحادیه اروپا به شمار میرود. طرح «افق ۲۰۲۰» عملاً بزرگترین برنامه تحقیقاتی و نوآورانه اتحادیه اروپا تاکنون است که در ۸سال گذشته حدود ۸۰میلیارد یورو سرمایه جذب کرده است. در سال ۲۰۱۴ کمیسیون اتحادیه اروپا با جمعبندی تحقیقات و پژوهشهای پیشین اتحادیه اروپا به این نتیجه رسیدند که این منطقه نیاز به یک استراتژی مشخص و واحد دارد تا با جذب سرمایه گذاریهای مورد نیاز، در دنیای فناوری و نوآوری بتواند در جهان با کشورها و مناطق پیشرو رقابت کند که سرانجام نتیجه این تلاشها به تصویب طرح و برنامه افق ۲۰۲۰ اروپا منجر شد. اعضای پارلمان اروپا اعتقاد داشتند که هرگونه تحقیقات و پژوهش در واقع سرمایهگذاری برای آینده محسوب میشود بنابراین پژوهش را در قلب طرح اتحادیه اروپا برای رشد مشاغل هوشمند با رشد پایدار و فراگیر قرار دادند. درواقع اروپا با این طرح که به هرکسی اجازه ورود و سرمایهگذاری در آن داده میشود تلاش کرد تا موانع نوآوری را در این منطقه از میان بردارد. طرح بزرگ افق ۲۰۲۰ اتحادیه اروپا در زمینه سلامت و پزشکی، ابداع و نوآوری و... تلاشهایی داشته و یکی از بخشهای آن هم به خودروهای پرنده و حملونقل هوایی درون شهری اختصاص دارد. در همین راستا این اتحادیه تلاش کرده است تا قوانین مربوط به هواپیماهای بدون سرنشین را هماهنگ کند، تلاشی که توانایی بالقوه تجاری در بخشهای پهپاد و طرح UAM را به بالفعل تبدیل خواهد کرد.
اما چرا نام این طرح بزرگ افق ۲۰۲۰ اتحادیه اروپاست اما خودروهای پرنده از پایان ۲۰۲۲ بر فراز این منطقه پروازی جدی خواهند داشت؟ درواقع اعضای پارلمان با این طرح تصمیم گرفتند که تا سال ۲۰۲۰ ساخت خودروهای پرنده کوچک را به مرحلهای جدی برسانند و پرواز آزمایشی خودروها را آغاز کنند و پس از ۲سال آزمون و خطا، تا پایان سال ۲۰۲۲ مردم این منطقه خودروهای پرنده کاربردی را بر فراز آسمان برخی از شهرها ببینند. موضوعی که هرچند اتحادیه اروپا بر انجام بموقع آن تأکید دارد اما بسیاری معتقدند بهدلیل شیوع کرونا احتمالاً اجرای این طرح کمی بیشتر طول خواهد کشید.
پروازهای موفق خودروها در آسمان
خودروها و تاکسیهای پرنده پیش از این هم بهصورت آزمایشی بر فراز برخی شهرهای اروپا پرواز کردهاند و بهعنوان مثال شاهد پرواز موفق یک تاکسی پرنده با نام ولوکوپتر (Volocopter) در شهر اشتوتگارت آلمان بودهایم. پرواز کوتاه یک تاکسی هوایی ۱۸ موتوره بر فراز یک سیتی سنتر که قبلاً هم پروازهای کوتاه آزمایشی در نمایشگاه جهانی CES، دوبی و آلمان داشت و نگاه سرمایهگذاران بزرگی مانند دایملر را به خود جلب کرد. همچنین استارتاپ انگلیسی «ورتیکال ایرو اسپیس» موفق شد یک تاکسی پرنده را که بهصورت عمودی از زمین برخاسته و فرود میآید، مورد آزمایش قرار دهد. این تاکسی هوایی از سهچرخ و چهار پروانه در جلو و عقب برخوردار است و طراحان امیدوارند که روزی قابلیت پرواز بدون نیاز به خلبان را در این تاکسی طراحی کنند.
همچنین پیش از این قرار بود در رویداد ورزشی المپیک تابستانی ۲۰۲۴ فرانسه، تاکسیهای پرنده میزبان مسافران و توریستها باشند. هرچند با شیوع کرونا و دست و پاگیر بودن آن برای انجام طرحهای تحقیقاتی، معلوم نیست چه سرانجامی برای این طرح رقم خواهد خورد. البته برخی معتقدند این طرح اتحادیه اروپا میتواند فرانسه را روسفید کرده و بموقع از تاکسیهای پرنده خود رونمایی خواهد کرد اما برخی دیگر با دیده تردید به این موفقیت مینگرند. حال باید منتظر ماند و دید آیا واقعاً آسمان اروپا تا پایان ۲۰۲۲ و آسمان فرانسه تا سال ۲۰۲۴میزبان خودروهای پرنده خواهد شد یا نه؟
60 هزار بافنده گلستانی میراثدار هنر 2500 ساله
90 درصد بافندگان فرش ترکمن زن هستند
حمیده گودرزی
خبرنگار
فرش ترکمن یکی از انواع فرشهای اصیل دستباف بهشمار میرود که قدمتی 2 هزار و 500 ساله دارد. این هنر اصیل ایرانی که بهعنوان مهمترین نماد اقوام ترکمن بوده، دارای طرحهای مختلفی است که نام هر کدام برگرفته از یکی از طایفههای ترکمن است . در واقع اقلیم، اعتقاد، معیشت و فرهنگ خاص این منطقه و مردمانش متغیرهایی است که روی تکنیک بافت، طرحها و نقوش مورد استفاده برای بافت فرشها تأثیر میگذارد و بدین جهت است که از دستبافتههای دیگر شهرهای کشور متمایز میباشد. فرش ترکمن که هم اکنون در سراسر استان گلستان بافته میشود بهدلیل آنکه تمام تولیداتش مبتنی بر سلیقه بازارهای خارجی است رتبه نخست کیفیت در نمایشگاههای بینالمللی را داراست و خواهان بسیاری در کشورهای آسیایی دارد.
سرپرست اداره فرش سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گلستان، با بیان اینکه فرش دستباف ترکمن دارای قدمتی بیش از 2500 سال است، میگوید: «استان گلستان 14 شهرستان دارد که از این تعداد شهرستانهای گنبد، آققلا، بندرترکمن، کلاله، مراوه تپه جزو مناطق فرشخیز استان هستند که در مجموع این مناطق حدود 39 تولیدکننده فرش دستباف در سطح استان در قالب کارگاه متمرکز و غیرمتمرکز مشغول به تولید فرش دستباف هستند.
سیده الهام حسینی با اشاره به این که استان گلستان 60 هزار بافنده دارد که 90 درصد این جمعیت را زنان تشکیل میدهند در خصوص وضعیت بازار فرش در استان گلستان میافزاید: «فرش دستباف از گذشته منبع کسب درآمد تعداد کثیری از بافندگان استان است. با وجود اینکه در حال حاضر بهدلیل جایگزین شدن فرش ماشینی این هنر صنعت با کاهش مواجه شده اما همچنان در بازار داخلی و خارجی مشتریان خاص خودش را دارد. البته اداره فرش استان نیز جهت حفظ و ماندگاری این هنر اصیل ایرانی ضمن شناسایی افراد فعال در زمینه فرش دستباف، با انجام اقداماتی از قبیل صدور کارت شناسایی قالیبافی و حرفههای مرتبط با فرش دستباف، هدایت قالیبافان به دریافت مدرک فنی از اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان، برگزاری دورههای بهبافی و دورههای آموزشی ارتقای مهارت قالیبافی و حرفههای مرتبط با فرش دستباف، صدور مجوز فعالیت مدیران کارگاههای قالیبافی و خدمات تکمیلی فرش دستباف، معرفی متقاضیان بیمه قالیبافی به بیمه تأمین اجتماعی تا قبل از سال 93 و بیمه کشاورزان، روستاییان و عشایر جهت تحت پوشش قرار دادن بافندگان فرش دستباف در حال حاضر، تأمین منابع تسهیلاتی در راستای پرداخت تسهیلات به قالیبافان خانگی در قالب مشاغل خانگی و مدیران کارگاهی در قالب پشتیبان و.... برگزاری نمایشگاههای تخصصی فرش دستباف، پرداخت تسهیلات به قالیبافان سیلزده، برگزاری جشنوارههای گره زرین و فرش برتر بهصورت سالانه انجام داده است. همچنین جهت آموزش به نوآوران و علاقهمندان این هنر، همه ساله دورههای آموزشی با تأمین و ابلاغ اعتبار از سوی مرکز ملی فرش ایران و اعتبارات استانی برگزار میگردد.
رکود بازارهای داخلی و خارجی فرش ترکمن
وی همچنین رکود بازارهای داخلی و خارجی فرش دستباف، عدم آشنایی عموم مردم کشور با فواید و مزایای فرش دستباف و در مقابل مضرات و معایب فرش ماشینی که سبب شده فرش دستباف نزد عموم مردم با استقبال محدودی مواجه باشد از عمده مشکلات قالیبافان استان گلستان دانسته و درباره وضعیت بیمه فرشبافان استان که یکی دیگر از مشکلات این هنرمندان است میافزاید:«با توجه به عدم تأمین اعتبار بیمه تأمین اجتماعی قالیبافان و حِرف مرتبط با فرش دستباف توسط دولت، پیگیریهای لازم در راستای تحت پوشش قراردادن بافندگان از طریق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر استان صورت پذیرفت. همچنین با توجه به انعقاد قرارداد مرکز ملی فرش ایران با شرکت بیمه ایران طرح بیمه حامی قالیبافان نیز در حال اجراست.
وی درخصوص ویژگیها و نقوش فرشهای دستباف استان گلستان میافزاید:«طرحها و نقوش فرش دستباف ترکمن هندسی و ذهنیباف و از تکرار نقوش و اشکال در فرش است که با توجه به اقدامات صورت گرفته در حال حاضر برخی از بافندگان ترکمن طبق نقشه مشغول به تولید فرش هستند.
ساختار فرش ترکمن براساس تار و پود است که در قدیم کلیه مواد اولیه بافت فرش شامل نخهای تار و پود و نخهای بافت از جنس پشم گوسفند بوده اما در حال حاضر از جنس پنبه نیز تولید میشود. همچنین بافت قالی ترکمن معمولاً بهصورت افقی و روی زمین بافته میشود و معمولاً درشتبافت هستند اما برخی اقوام ترکمن همانند قوم تکه فرشهای ریزبافت در حد ۴۰ تا ۵۰ رج میبافند. رنگ فرشهای ترکمنی برگرفته از رنگهای طبیعی است و بهطور معمول در بافت فرش از رنگهای لاکی، طیفهای مختلف قرمز از تیره تا روشن، طوسی، آبی، کرم، قهوهای، دارچینی، سبز یشمی، گوجهای، زرد و گلبهی استفاده میشود و رنگ زمینه غالب در فرش ترکمن نیز قرمز روشن است که در حال حاضر طرح و نقشها طبق سلیقه بازار در حال تغییر است.»
رئیس اداره فرش استان گلستان همچنین درخصوص جایگاه فرش استان گلستان در حوزه صادرات میافزاید:«استان گلستان صادرکننده مستقیم فرش دستباف ندارد و فرشترکمن بهصورت چمدانی یا توسط تجار بزرگ کشور بهطور واسطهای صادر میگردد. فرشهای ترکمن بیشتر به کشور آلمان، فرانسه، آفریقای جنوبی، مکزیک، لبنان، اندونزی و کشورهای غربی صادر میشود.»
برگزاری نمایشگاه راهی برای بریدن دست واسطهها
اما نکته حائز اهمیت این است که بهطور عموم واسطهگرها در گرانی فرش دستباف نقش بسیاری دارند یعنی فرش را از بافنده با قیمت بسیار کمی خریداری کرده و پس از چند دست چرخیدن در میان واسطهگرها در نهایت با قیمت بسیار بالا و غیرواقعیتر بهدست خریدار اصلی میرسد. از اینرو برای مبارزه با واسطهگری و ثبات قیمت واقعی بهطوری که بافنده و خریدار اصلی زیانی نبینند نیاز به اقدامات جدی در این زمینه است که رئیس اداره فرش استان گلستان در این باره میگوید: «برگزاری نمایشگاههای تخصصی فرش دستباف به جهت فروش فرشهای دستباف تولیدکنندگان سطح استان، هدایت تولیدکنندگان استان در راستای تولید فرش دستباف طبق سلیقه بازار داخلی و خارجی با برگزاری دورههای بازاریابی و فروش فرش دستباف و تولید فرش دستباف طبق سلیقه بازارهای هدف، معرفی تولیدکنندگان استان به مرکز ملی فرش ایران جهت شرکت در نمایشگاه بینالمللی ایران، معرفی تولیدکنندگان به مرکز ملی فرش جهت شرکت در نمایشگاههای خارجی(مانند نمایشگاه دموتکس آلمان) از اقدامات این اداره است که تا حدود زیادی در مبارزه با واسطه گرها موفق بوده است.»
وی همچنین درخصوص چشمانداز فرش ترکمن برای سالهای آتی و نسلهای آینده میگوید: «فرش دستباف ترکمن بهدلیل مقرون به صرفه بودن و کیفیت مناسبی که دارد از قدیم الایام مورد توجه همگان بوده و بهراحتی در بازار جهانی به فروش میرسد که باید یک مسیر دائمی برای ارائه آن به مشتریان جهانی تعبیه شود. همچنین جهت رونق بازار داخلی نیز با تبلیغات رسانههای جمعی بخصوص سیمای کشور فواید فرش دستباف به عموم مردم معرفی شود. لازم به ذکر است ثبت جهانی فرش دستباف ترکمن در خرداد ماه سال 94 صورت پذیرفت.»
نیم نگاه
استان گلستان صادرکننده مستقیم فرش دستباف ندارد و فرش ترکمنی به صورت چمدانی و یا توسط تجار بزرگ کشور بطور واسطه ای صادر می گردد. فرش های ترکمن بیشتر به کشور آلمان، فرانسه، آفریقای جنوبی، مکزیک، لبنان، اندونزی و کشورهای غربی صادر می شود
خبرنگار
فرش ترکمن یکی از انواع فرشهای اصیل دستباف بهشمار میرود که قدمتی 2 هزار و 500 ساله دارد. این هنر اصیل ایرانی که بهعنوان مهمترین نماد اقوام ترکمن بوده، دارای طرحهای مختلفی است که نام هر کدام برگرفته از یکی از طایفههای ترکمن است . در واقع اقلیم، اعتقاد، معیشت و فرهنگ خاص این منطقه و مردمانش متغیرهایی است که روی تکنیک بافت، طرحها و نقوش مورد استفاده برای بافت فرشها تأثیر میگذارد و بدین جهت است که از دستبافتههای دیگر شهرهای کشور متمایز میباشد. فرش ترکمن که هم اکنون در سراسر استان گلستان بافته میشود بهدلیل آنکه تمام تولیداتش مبتنی بر سلیقه بازارهای خارجی است رتبه نخست کیفیت در نمایشگاههای بینالمللی را داراست و خواهان بسیاری در کشورهای آسیایی دارد.
سرپرست اداره فرش سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گلستان، با بیان اینکه فرش دستباف ترکمن دارای قدمتی بیش از 2500 سال است، میگوید: «استان گلستان 14 شهرستان دارد که از این تعداد شهرستانهای گنبد، آققلا، بندرترکمن، کلاله، مراوه تپه جزو مناطق فرشخیز استان هستند که در مجموع این مناطق حدود 39 تولیدکننده فرش دستباف در سطح استان در قالب کارگاه متمرکز و غیرمتمرکز مشغول به تولید فرش دستباف هستند.
سیده الهام حسینی با اشاره به این که استان گلستان 60 هزار بافنده دارد که 90 درصد این جمعیت را زنان تشکیل میدهند در خصوص وضعیت بازار فرش در استان گلستان میافزاید: «فرش دستباف از گذشته منبع کسب درآمد تعداد کثیری از بافندگان استان است. با وجود اینکه در حال حاضر بهدلیل جایگزین شدن فرش ماشینی این هنر صنعت با کاهش مواجه شده اما همچنان در بازار داخلی و خارجی مشتریان خاص خودش را دارد. البته اداره فرش استان نیز جهت حفظ و ماندگاری این هنر اصیل ایرانی ضمن شناسایی افراد فعال در زمینه فرش دستباف، با انجام اقداماتی از قبیل صدور کارت شناسایی قالیبافی و حرفههای مرتبط با فرش دستباف، هدایت قالیبافان به دریافت مدرک فنی از اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان، برگزاری دورههای بهبافی و دورههای آموزشی ارتقای مهارت قالیبافی و حرفههای مرتبط با فرش دستباف، صدور مجوز فعالیت مدیران کارگاههای قالیبافی و خدمات تکمیلی فرش دستباف، معرفی متقاضیان بیمه قالیبافی به بیمه تأمین اجتماعی تا قبل از سال 93 و بیمه کشاورزان، روستاییان و عشایر جهت تحت پوشش قرار دادن بافندگان فرش دستباف در حال حاضر، تأمین منابع تسهیلاتی در راستای پرداخت تسهیلات به قالیبافان خانگی در قالب مشاغل خانگی و مدیران کارگاهی در قالب پشتیبان و.... برگزاری نمایشگاههای تخصصی فرش دستباف، پرداخت تسهیلات به قالیبافان سیلزده، برگزاری جشنوارههای گره زرین و فرش برتر بهصورت سالانه انجام داده است. همچنین جهت آموزش به نوآوران و علاقهمندان این هنر، همه ساله دورههای آموزشی با تأمین و ابلاغ اعتبار از سوی مرکز ملی فرش ایران و اعتبارات استانی برگزار میگردد.
رکود بازارهای داخلی و خارجی فرش ترکمن
وی همچنین رکود بازارهای داخلی و خارجی فرش دستباف، عدم آشنایی عموم مردم کشور با فواید و مزایای فرش دستباف و در مقابل مضرات و معایب فرش ماشینی که سبب شده فرش دستباف نزد عموم مردم با استقبال محدودی مواجه باشد از عمده مشکلات قالیبافان استان گلستان دانسته و درباره وضعیت بیمه فرشبافان استان که یکی دیگر از مشکلات این هنرمندان است میافزاید:«با توجه به عدم تأمین اعتبار بیمه تأمین اجتماعی قالیبافان و حِرف مرتبط با فرش دستباف توسط دولت، پیگیریهای لازم در راستای تحت پوشش قراردادن بافندگان از طریق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر استان صورت پذیرفت. همچنین با توجه به انعقاد قرارداد مرکز ملی فرش ایران با شرکت بیمه ایران طرح بیمه حامی قالیبافان نیز در حال اجراست.
وی درخصوص ویژگیها و نقوش فرشهای دستباف استان گلستان میافزاید:«طرحها و نقوش فرش دستباف ترکمن هندسی و ذهنیباف و از تکرار نقوش و اشکال در فرش است که با توجه به اقدامات صورت گرفته در حال حاضر برخی از بافندگان ترکمن طبق نقشه مشغول به تولید فرش هستند.
ساختار فرش ترکمن براساس تار و پود است که در قدیم کلیه مواد اولیه بافت فرش شامل نخهای تار و پود و نخهای بافت از جنس پشم گوسفند بوده اما در حال حاضر از جنس پنبه نیز تولید میشود. همچنین بافت قالی ترکمن معمولاً بهصورت افقی و روی زمین بافته میشود و معمولاً درشتبافت هستند اما برخی اقوام ترکمن همانند قوم تکه فرشهای ریزبافت در حد ۴۰ تا ۵۰ رج میبافند. رنگ فرشهای ترکمنی برگرفته از رنگهای طبیعی است و بهطور معمول در بافت فرش از رنگهای لاکی، طیفهای مختلف قرمز از تیره تا روشن، طوسی، آبی، کرم، قهوهای، دارچینی، سبز یشمی، گوجهای، زرد و گلبهی استفاده میشود و رنگ زمینه غالب در فرش ترکمن نیز قرمز روشن است که در حال حاضر طرح و نقشها طبق سلیقه بازار در حال تغییر است.»
رئیس اداره فرش استان گلستان همچنین درخصوص جایگاه فرش استان گلستان در حوزه صادرات میافزاید:«استان گلستان صادرکننده مستقیم فرش دستباف ندارد و فرشترکمن بهصورت چمدانی یا توسط تجار بزرگ کشور بهطور واسطهای صادر میگردد. فرشهای ترکمن بیشتر به کشور آلمان، فرانسه، آفریقای جنوبی، مکزیک، لبنان، اندونزی و کشورهای غربی صادر میشود.»
برگزاری نمایشگاه راهی برای بریدن دست واسطهها
اما نکته حائز اهمیت این است که بهطور عموم واسطهگرها در گرانی فرش دستباف نقش بسیاری دارند یعنی فرش را از بافنده با قیمت بسیار کمی خریداری کرده و پس از چند دست چرخیدن در میان واسطهگرها در نهایت با قیمت بسیار بالا و غیرواقعیتر بهدست خریدار اصلی میرسد. از اینرو برای مبارزه با واسطهگری و ثبات قیمت واقعی بهطوری که بافنده و خریدار اصلی زیانی نبینند نیاز به اقدامات جدی در این زمینه است که رئیس اداره فرش استان گلستان در این باره میگوید: «برگزاری نمایشگاههای تخصصی فرش دستباف به جهت فروش فرشهای دستباف تولیدکنندگان سطح استان، هدایت تولیدکنندگان استان در راستای تولید فرش دستباف طبق سلیقه بازار داخلی و خارجی با برگزاری دورههای بازاریابی و فروش فرش دستباف و تولید فرش دستباف طبق سلیقه بازارهای هدف، معرفی تولیدکنندگان استان به مرکز ملی فرش ایران جهت شرکت در نمایشگاه بینالمللی ایران، معرفی تولیدکنندگان به مرکز ملی فرش جهت شرکت در نمایشگاههای خارجی(مانند نمایشگاه دموتکس آلمان) از اقدامات این اداره است که تا حدود زیادی در مبارزه با واسطه گرها موفق بوده است.»
وی همچنین درخصوص چشمانداز فرش ترکمن برای سالهای آتی و نسلهای آینده میگوید: «فرش دستباف ترکمن بهدلیل مقرون به صرفه بودن و کیفیت مناسبی که دارد از قدیم الایام مورد توجه همگان بوده و بهراحتی در بازار جهانی به فروش میرسد که باید یک مسیر دائمی برای ارائه آن به مشتریان جهانی تعبیه شود. همچنین جهت رونق بازار داخلی نیز با تبلیغات رسانههای جمعی بخصوص سیمای کشور فواید فرش دستباف به عموم مردم معرفی شود. لازم به ذکر است ثبت جهانی فرش دستباف ترکمن در خرداد ماه سال 94 صورت پذیرفت.»
نیم نگاه
استان گلستان صادرکننده مستقیم فرش دستباف ندارد و فرش ترکمنی به صورت چمدانی و یا توسط تجار بزرگ کشور بطور واسطه ای صادر می گردد. فرش های ترکمن بیشتر به کشور آلمان، فرانسه، آفریقای جنوبی، مکزیک، لبنان، اندونزی و کشورهای غربی صادر می شود
اما و اگرهای صدور مجوزهای ساخت و ساز در 80 شهر استان اصفهان
یک سوم بافت فرسوده اصفهان دارای ارزش تاریخی است
حمیرا حیدریان
خبرنگار
اصفهان بهعنوان یکی از قدیمیترین شهرهای ایران دارای بافت تاریخی ارزشمندی است. بافتی که بهگواه اسناد تاریخی با شروع روند شهرسازی مدرن از زمان پهلوی دوم و با احداث خیابانهایی مانند عبدالرزاق در دل بافت تاریخی روند تخریب آن آغاز و طی سالهای گذشته با سرعت بیشتری همچنان ادامه دارد. تخریبهایی که بیاطلاعی مسئولان و شهروندان از ارزش بافت، نبود فرهنگسازی مناسب، ارزشافزوده زمین، مشکلات اقتصادی و تورم سبب شده تا روند تخریب، شتاب دو چندان پیدا کند وآسیب جدی به سیما و منظر این شهر تاریخی وارد کند.
بهگفته کارشناسان میراث فرهنگی، تا حدود 25 سال پیش5000 خانه تاریخی در بافت قدیمی اصفهان وجود داشت، بافتی که قدمت آن به دوره ساسانیان برمی گردد.
از پل مارون تا میدان انقلاب، از پل بزرگمهر تا سبزه میدان، از میدان طوقچی به فلکه شهدا و منطقه جلفای شهر اصفهان. این معابر و میادین تنها بخشی از محدوده بافت قدیمی شهر اصفهان را تشکیل میدهند. از مجموع 6000 هکتار بافت فرسوده استان اصفهان، دو هزار و 400 هکتار یعنی نزدیک به یک سوم آن دارای ارزش تاریخی است.
اما همزمان با توسعه شهرها و تبدیل مناطق فرسوده به مدرن، بافتهای تاریخی اصفهان قربانی آتش این ساخت و سازهای بیرویه شد تا با تخریب خانههای تاریخی، کوچههای قدیمی هر روز کوچک و کوچکتر شوند.
در این میان محدودیت ابزارهای بازدارنده دستگاههای اجرایی برای حفظ بافتهای تاریخی اصفهان در مقابل رشد بیرویه ساخت و سازها را نباید نادیده گرفت. این موضوع یکی از چالشهای این روزهای «شهرموزه اصفهان» به حساب میآید. چالشی که ساخت و سازها و ارتفاعهای نامعمول در حریم آثار تاریخی اصفهان همانند پل خواجو، چهارباغ، میدان نقش جهان، بقعه جعفریه و بافتهای تاریخی دیگر شهرهای استان اصفهان بهوجود آورده و بهمنظر و نمای شهر خدشه وارد کرده است. مهمترین سؤال این گزارش این است. در صدور مجوزهای ساخت و سازها در بافتهای تاریخی، چه میزان بر حفظ نما و سیمای سنتی بافت تأکید میشود؟
80 شهر و 73 روستا در اصفهان در بافت تاریخی قرار دارند
مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان در گفتوگو با «ایران» میگوید: واقعیت این است که امروزه در محدوده آثار تاریخی پلاکهایی وجود دارد که با توجه به حریم این بافتها، چگونگی ساخت و ساز آنها باید از سازمان میراث فرهنگی استعلام شود. ارتفاع بنا نیز طبق قانون ساخت و ساز هر نوع بنا در جوار و حریم بافت تاریخی باید کمتر از ۸ متر باشد تا سیما، منظر و معماری بناها دچار لطمه نشود. پس از استعلام؛ بررسیها به شهرداری ابلاغ و طبق قوانین تعیین شده اجازه ساخت و ساز با ضوابط مشخص داده میشود.
فریدون اللهیاری با بیان اینکه در صدور مجوز برای ساخت و ساز در بافتهای تاریخی نهایت تلاش برای جلوگیری از آسیب به این بافتها صورت میگیرد، میگوید: در حال حاضر 80 شهر و 73 روستا بهعنوان بافت تاریخی شناسایی شدهاند و میتوان گفت که استان اصفهان دارای پهنه بافت تاریخی گستردهای است. در برخی شهرها دهها هکتار از اراضی شهر در بافت تاریخی قرار دارد که ضوابط برای حفظ منظر و سیمای آنها یکسان نیست و اما ساخت و سازها در این بافتها کنترل میشود. آنچه حائز اهمیت است اینکه حریم و قوانین موجود در این حوزه محدود است و نیازمند سیاستی کلان در سطح کشوری و استانی است. برای اینکه اقدامات عملیاتی و فنی بهتری برای جلوگیری از آسیب زدن به بافتهای تاریخی انجام شود؛ بررسی و مطالعه قوانین از سوی سازمان میراث فرهنگی و شهرداری و... ضروری است.
وی با اشاره به اینکه امضای یک تفاهمنامه میان میراث فرهنگی و شهرداری میتواند راهی به سمت احیای منطبق با بافت تاریخی شهرها باشد، اظهار میدارد: یکی از مهمترین اقدامات ما مشخص کردن محدوده حریم بافت تاریخی است که ساخت و سازهای غیرمجاز در آن ممنوع اعلام شده است. تا چند سال قبل فقط حدود ۱۶۰ بنا دارای حریم مصوب تاریخی بودند که این تعداد در حال حاضر به بیش از ۵۰۰ اثر رسیده است. این امر نشانه دغدغه و پیگیری میراث فرهنگی در این حوزه است. ضمن اینکه حساسیتهای افکار عمومی به این موضوع و وجود بازتابی که بهدنبال موارد تخلف در رسانهها منتشر میشود، خود عامل بازدارندهای در این خصوص شده است.
این مسئول ادامه میدهد: در توسعه باید نگاهها متحول شود و تغییر کند. زمانی این نگرش وجود داشت که میراث فرهنگی را مانع توسعه میشناختند و مفهومی که از توسعه در نظر بود، یعنی اینکه همه چیز را نوسازی کنیم، تغییر دهیم و بافتهایمان را از بین ببریم. ولی بعدها به این نتیجه رسیدیم که وقتی از توسعه صحبت میکنیم، مؤلفههای مختلفی دارد و حفظ میراث فرهنگی یکی از مهمترین مؤلفههای توسعه پایدار است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
وی به ساخت و سازهای متعدد از جمله ساخت مجتمع نیوشا در حریم دولتخانه صفوی، هتل کوچه ارفعی در چهارباغ، ساخت وساز در حریم پل خواجو که سیما و منظر شهر تاریخی اصفهان را تحت الشعاع قرار داده است، اشاره و تصریح میکند: متأسفانه این اتفاقات افتاده است اما نسبت به گذشته، تغییرات زیادی رخ داده و این تغییر نیز حاصل فرهنگسازی است. میتوان گفت فضا نسبت به چند سال پیش متحول شده است و امروز کمتر شاهد این هستیم که پروژههای کلانشهری با نادیده گرفتن میراث فرهنگی آسیبهای گسترده و جبرانناپذیری به میراث فرهنگی وارد میکنند.
اللهیاری بیان میکند: آنچه مسلم است در بسیاری از اقدامات عمرانی و توسعهای که در اصفهان انجام گرفته است، توجهی به حوزه میراث فرهنگی نشده است مثل تونل مترو که از زیر چهارباغ و کنار سی وسه پل عبور کرد. اما تمام سعی ما بر این است تا هر نوع ساخت و ساز در بافتهای تاریخی با رعایت موازین قانونی و با توجه بهمنظر و سیمای آن بافت صورت گیرد.
مرمت بافتهای تاریخی راهی برای شکوفایی اقتصادی اصفهان
معاون شهرسازی و معماری شهردار اصفهان نیز درگفتوگو با «ایران» میگوید: نزدیک به 237 پهنه مصوب کلانشهر اصفهان دارای بافت ناکارآمد است. همچنین 44 پهنه نیز از نوع بافت تاریخی در این کلانشهر وجود دارد که از نظر بعد مساحت بالغ بر 21 درصد آن جزو بافت ناکارآمد مصوب است.
سید احمد حسینینیا با اشاره به اینکه بافت تاریخی شهر اصفهان بیشتر در مناطق یک و 3 شهرداری اصفهان و بخشی در مناطق پنج و شش شهرداری واقع شده است، میافزاید: بافتهای تاریخی نیازمند رویکردها و سیاستهای مداخله گرایانه ویژه است، این گونه بافتها همزمان با حفظ هویت و ارزشهای فرهنگی- تاریخی شهر باید شاخصها و کیفیتهای زندگی را برای ساکنان خود فراهم آورند تا توأمان با ارتقا در همه ابعاد بازآفرینی از جمله کالبدی، اجتماعی و اقتصادی، در جریان رشد و توسعه شهر نیز قرار گیرد.
وی با بیان اینکه تاکنون بافتها بر اساس شاخصهای سه گانه ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری مشخص شدهاند، اظهار میدارد: درحال حاضر شورای عالی شهرسازی و معماری در حال بررسی و تدوین شاخصهای جدید است که شاخصهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... را نیز در شناسایی بافتها دخیل کند، ما در معاونت معماری و شهرسازی کمیتهای را با عنوان کمیته عالی ساماندهی بافتهای ناکارآمد راهاندازی کردیم تا بتوانیم بهعنوان سیاستگذار حوزه باز آفرینی در شهرداری اصفهان اقدامات را رصد و تسریع کنیم. این کمیته شامل معاونان شهردار اصفهان، رئیس کمیسیون عمران، معماری و شهرسازی، مدیر عامل سازمان نوسازی و بهسازی، مدیران منطقه و سایر مدیران شهرداری است. هدف از تشکیل این کمیته هماهنگی امور بازآفرینی شهر اصفهان در سطح کلان است.
معاون شهرسازی و معماری شهردار اصفهان با بیان اینکه حفاظت، مرمت و باز زندهسازی بافت تاریخی اصفهان به پایداری و تجلی هویت نظام شهری کمک میکند، تصریح کرد: با برنامهریزی صحیح پیرامون بافتهای تاریخی، میتوان اقتصاد شهر را در سایه حضور گردشگران داخلی و خارجی شکوفا کرد.
وی با تأکید بر اینکه بافتهای تاریخی نیازمند رویکردها و سیاستهای مداخله ویژه هستند، خاطرنشان میکند: این گونه بافتها همزمان با حفظ هویت و ارزشهای فرهنگی و تاریخی شهر باید شاخصها و کیفیتهای زندگی را برای ساکنان خود فراهم آورد تا همراه با ارتقا در همه ابعاد بازآفرینی از جمله کالبدی، اجتماعی و اقتصادی، در جریان رشد و توسعه شهر نیز قرار گیرد.
ابزار اجرایی برای توقف پروژههای خلاف وجود ندارد
محمد بناییان، معاون معماری و شهرسازی اداره کل راه و شهرسازی استان اصفهان نیز گفت: در تهیه طرحهای جامع و تفصیلی با هماهنگی و همکاری میراث فرهنگی سعی داریم محدودههای مشخص شده بافت تاریخی در طرحها و بناهای با ارزش تاریخی را شناسایی و در نقشهها لحاظ کنیم.
بناییان میافزاید: ما بهعنوان دبیر کمیسیون ماده ۵، بر اساس قانون شورای عالی شهرسازی و معماری ایران مرجع تغییرات در طرحهای تفصیلی هستیم. اگر درخواستی برای تغییر در ضوابط یا کاربری در طرحهای تفصیلی از طرف شهرداری به دبیرخانه ارجاع شود ما وظیفه بررسی آن را داریم. اگر جمیع شرایط را داشت، در جلسه کمیسیون ماده ۵ مصوبات اخذ و ابلاغ میشود.
وی تصریح میکند: در مواد ۳۴ و ۳۵ قانون نظام مهندسی، نظارت عالیه بر ساخت و ساز شهرها بر عهده ما گذاشته شده است. اگر از تخلفی در حوزه تاریخی مطلع شویم، بر اساس قانون وظیفه نظارت و صدور درخواست توقف آن پروژه با ما است.
معاون معماری و شهرسازی اداره کل راه و شهرسازی استان اصفهان بیان داشت: ما در هر مقطع زمانی که متوجه تخلفی شویم فوراً به شهرداری گزارش میدهیم، درخواست توقف پروژه را داده و تا رفع توقف پیگیر موضوع هستیم. متأسفانه راه و شهرسازی ابزار اجرایی برای توقف پروژهها را ندارد.
ناموزونی در سیما و منظر در ساخت و سازهای اصفهان
سیما روشن ضمیر، متخصص طراحی شهری و عضو هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان نیز پیشتر گفته بود: مشکلات شهر اصفهان در زمینه سیما و منظر شهری در مقیاسهای مختلف متفاوت است، بهعنوان مثال در مقیاس یک خیابان، تک تک بناها و سبکهای معماری سعی در خودنمایی دارند. ایده مشخصی از نظر منظر شهری وجود ندارد، بنابراین در این مقیاس نحوه شکلگیری جدارهها و نماها در فضای یک شهر کلیتی جذاب از یک خیابان ارائه نمیکند. به علاوه هیچگونه تعریف و ضابطه مشخصی برای سیما و منظر شهر اصفهان در مقیاس کلان وجود ندارد، ضوابط مشخصی برای منظر و سیمای شهر تدوین نشده و تنها مطالبی در زمینه پهنهبندی ارتفاعی و نوع مصالح در خصوص نما و چشمانداز در طرح تفصیلی آورده شده است.
وی میگوید:«اصفهان شهری تاریخی و با اهمیت از نظر گردشگری است، اما چشماندازی هماهنگ و متناسب با این تعریف وجود ندارد. به علاوه طراحان و برنامهریزان در بیان تعاریف جزئی از سیما و منظر شهر درگیر کلیشهها هستند. بهعنوان مثال، دیدگاهها و ذهنیتها نسبت به بافت تاریخی معمولاً وارداتی است. در نتیجه بازآفرینی بافت تاریخی با اصالت و هویت آن سنخیت نداشته و حیات و سرزندگی بافت دچار چالش میشود.»
وی میافزاید: ممکن است یک بافت تاریخی یا یک موقعیت و فضای شهری در یک بازه زمانی مثلاً در دوره صفویه در اوج سرزندگی بوده باشد، اما در حال حاضر حیاتی دارد که با دوران گذشته متفاوت است. این حیات جزو ماهیت و اصالت بافت محسوب میشود، درنتیجه بازآفرینی باید به نحوی انجام شود تا حیات کنونی و ماهیت بافت تحتالشعاع قرار نگیرد و تبدیل به یک موزه شهری نشود.
بافت تاریخی و فرسوده پساز بازآفرینی نباید صرفاً تبدیل به یک پوستر شهری یا مکانی برای ارائه خدمات توریستی شود، بلکه برعکس زیست و هویت اصیل بافت با گردشگری گره خورده و به آن جذابیت میبخشد. بنابراین تک تک عناصر و لایههای بافت از جمله افراد، فعالیتها و کالبد باید در فرایند بازآفرینی مدنظر قرار گیرد.
نیم نگاه
بافت تاریخی و فرسوده پس از بازآفرینی نباید صرفاً تبدیل به یک پوستر شهری یا مکانی برای ارائه خدمات توریستی شود، بلکه برعکس زیست و هویت اصیل بافت با گردشگری گره خورده و به آن جذابیت می بخشد. بنابراین تک تک عناصر و لایههای بافت از جمله افراد، فعالیتها و کالبد باید در فرایند بازآفرینی مدنظر قرار گیرد
خبرنگار
اصفهان بهعنوان یکی از قدیمیترین شهرهای ایران دارای بافت تاریخی ارزشمندی است. بافتی که بهگواه اسناد تاریخی با شروع روند شهرسازی مدرن از زمان پهلوی دوم و با احداث خیابانهایی مانند عبدالرزاق در دل بافت تاریخی روند تخریب آن آغاز و طی سالهای گذشته با سرعت بیشتری همچنان ادامه دارد. تخریبهایی که بیاطلاعی مسئولان و شهروندان از ارزش بافت، نبود فرهنگسازی مناسب، ارزشافزوده زمین، مشکلات اقتصادی و تورم سبب شده تا روند تخریب، شتاب دو چندان پیدا کند وآسیب جدی به سیما و منظر این شهر تاریخی وارد کند.
بهگفته کارشناسان میراث فرهنگی، تا حدود 25 سال پیش5000 خانه تاریخی در بافت قدیمی اصفهان وجود داشت، بافتی که قدمت آن به دوره ساسانیان برمی گردد.
از پل مارون تا میدان انقلاب، از پل بزرگمهر تا سبزه میدان، از میدان طوقچی به فلکه شهدا و منطقه جلفای شهر اصفهان. این معابر و میادین تنها بخشی از محدوده بافت قدیمی شهر اصفهان را تشکیل میدهند. از مجموع 6000 هکتار بافت فرسوده استان اصفهان، دو هزار و 400 هکتار یعنی نزدیک به یک سوم آن دارای ارزش تاریخی است.
اما همزمان با توسعه شهرها و تبدیل مناطق فرسوده به مدرن، بافتهای تاریخی اصفهان قربانی آتش این ساخت و سازهای بیرویه شد تا با تخریب خانههای تاریخی، کوچههای قدیمی هر روز کوچک و کوچکتر شوند.
در این میان محدودیت ابزارهای بازدارنده دستگاههای اجرایی برای حفظ بافتهای تاریخی اصفهان در مقابل رشد بیرویه ساخت و سازها را نباید نادیده گرفت. این موضوع یکی از چالشهای این روزهای «شهرموزه اصفهان» به حساب میآید. چالشی که ساخت و سازها و ارتفاعهای نامعمول در حریم آثار تاریخی اصفهان همانند پل خواجو، چهارباغ، میدان نقش جهان، بقعه جعفریه و بافتهای تاریخی دیگر شهرهای استان اصفهان بهوجود آورده و بهمنظر و نمای شهر خدشه وارد کرده است. مهمترین سؤال این گزارش این است. در صدور مجوزهای ساخت و سازها در بافتهای تاریخی، چه میزان بر حفظ نما و سیمای سنتی بافت تأکید میشود؟
80 شهر و 73 روستا در اصفهان در بافت تاریخی قرار دارند
مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان در گفتوگو با «ایران» میگوید: واقعیت این است که امروزه در محدوده آثار تاریخی پلاکهایی وجود دارد که با توجه به حریم این بافتها، چگونگی ساخت و ساز آنها باید از سازمان میراث فرهنگی استعلام شود. ارتفاع بنا نیز طبق قانون ساخت و ساز هر نوع بنا در جوار و حریم بافت تاریخی باید کمتر از ۸ متر باشد تا سیما، منظر و معماری بناها دچار لطمه نشود. پس از استعلام؛ بررسیها به شهرداری ابلاغ و طبق قوانین تعیین شده اجازه ساخت و ساز با ضوابط مشخص داده میشود.
فریدون اللهیاری با بیان اینکه در صدور مجوز برای ساخت و ساز در بافتهای تاریخی نهایت تلاش برای جلوگیری از آسیب به این بافتها صورت میگیرد، میگوید: در حال حاضر 80 شهر و 73 روستا بهعنوان بافت تاریخی شناسایی شدهاند و میتوان گفت که استان اصفهان دارای پهنه بافت تاریخی گستردهای است. در برخی شهرها دهها هکتار از اراضی شهر در بافت تاریخی قرار دارد که ضوابط برای حفظ منظر و سیمای آنها یکسان نیست و اما ساخت و سازها در این بافتها کنترل میشود. آنچه حائز اهمیت است اینکه حریم و قوانین موجود در این حوزه محدود است و نیازمند سیاستی کلان در سطح کشوری و استانی است. برای اینکه اقدامات عملیاتی و فنی بهتری برای جلوگیری از آسیب زدن به بافتهای تاریخی انجام شود؛ بررسی و مطالعه قوانین از سوی سازمان میراث فرهنگی و شهرداری و... ضروری است.
وی با اشاره به اینکه امضای یک تفاهمنامه میان میراث فرهنگی و شهرداری میتواند راهی به سمت احیای منطبق با بافت تاریخی شهرها باشد، اظهار میدارد: یکی از مهمترین اقدامات ما مشخص کردن محدوده حریم بافت تاریخی است که ساخت و سازهای غیرمجاز در آن ممنوع اعلام شده است. تا چند سال قبل فقط حدود ۱۶۰ بنا دارای حریم مصوب تاریخی بودند که این تعداد در حال حاضر به بیش از ۵۰۰ اثر رسیده است. این امر نشانه دغدغه و پیگیری میراث فرهنگی در این حوزه است. ضمن اینکه حساسیتهای افکار عمومی به این موضوع و وجود بازتابی که بهدنبال موارد تخلف در رسانهها منتشر میشود، خود عامل بازدارندهای در این خصوص شده است.
این مسئول ادامه میدهد: در توسعه باید نگاهها متحول شود و تغییر کند. زمانی این نگرش وجود داشت که میراث فرهنگی را مانع توسعه میشناختند و مفهومی که از توسعه در نظر بود، یعنی اینکه همه چیز را نوسازی کنیم، تغییر دهیم و بافتهایمان را از بین ببریم. ولی بعدها به این نتیجه رسیدیم که وقتی از توسعه صحبت میکنیم، مؤلفههای مختلفی دارد و حفظ میراث فرهنگی یکی از مهمترین مؤلفههای توسعه پایدار است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
وی به ساخت و سازهای متعدد از جمله ساخت مجتمع نیوشا در حریم دولتخانه صفوی، هتل کوچه ارفعی در چهارباغ، ساخت وساز در حریم پل خواجو که سیما و منظر شهر تاریخی اصفهان را تحت الشعاع قرار داده است، اشاره و تصریح میکند: متأسفانه این اتفاقات افتاده است اما نسبت به گذشته، تغییرات زیادی رخ داده و این تغییر نیز حاصل فرهنگسازی است. میتوان گفت فضا نسبت به چند سال پیش متحول شده است و امروز کمتر شاهد این هستیم که پروژههای کلانشهری با نادیده گرفتن میراث فرهنگی آسیبهای گسترده و جبرانناپذیری به میراث فرهنگی وارد میکنند.
اللهیاری بیان میکند: آنچه مسلم است در بسیاری از اقدامات عمرانی و توسعهای که در اصفهان انجام گرفته است، توجهی به حوزه میراث فرهنگی نشده است مثل تونل مترو که از زیر چهارباغ و کنار سی وسه پل عبور کرد. اما تمام سعی ما بر این است تا هر نوع ساخت و ساز در بافتهای تاریخی با رعایت موازین قانونی و با توجه بهمنظر و سیمای آن بافت صورت گیرد.
مرمت بافتهای تاریخی راهی برای شکوفایی اقتصادی اصفهان
معاون شهرسازی و معماری شهردار اصفهان نیز درگفتوگو با «ایران» میگوید: نزدیک به 237 پهنه مصوب کلانشهر اصفهان دارای بافت ناکارآمد است. همچنین 44 پهنه نیز از نوع بافت تاریخی در این کلانشهر وجود دارد که از نظر بعد مساحت بالغ بر 21 درصد آن جزو بافت ناکارآمد مصوب است.
سید احمد حسینینیا با اشاره به اینکه بافت تاریخی شهر اصفهان بیشتر در مناطق یک و 3 شهرداری اصفهان و بخشی در مناطق پنج و شش شهرداری واقع شده است، میافزاید: بافتهای تاریخی نیازمند رویکردها و سیاستهای مداخله گرایانه ویژه است، این گونه بافتها همزمان با حفظ هویت و ارزشهای فرهنگی- تاریخی شهر باید شاخصها و کیفیتهای زندگی را برای ساکنان خود فراهم آورند تا توأمان با ارتقا در همه ابعاد بازآفرینی از جمله کالبدی، اجتماعی و اقتصادی، در جریان رشد و توسعه شهر نیز قرار گیرد.
وی با بیان اینکه تاکنون بافتها بر اساس شاخصهای سه گانه ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری مشخص شدهاند، اظهار میدارد: درحال حاضر شورای عالی شهرسازی و معماری در حال بررسی و تدوین شاخصهای جدید است که شاخصهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... را نیز در شناسایی بافتها دخیل کند، ما در معاونت معماری و شهرسازی کمیتهای را با عنوان کمیته عالی ساماندهی بافتهای ناکارآمد راهاندازی کردیم تا بتوانیم بهعنوان سیاستگذار حوزه باز آفرینی در شهرداری اصفهان اقدامات را رصد و تسریع کنیم. این کمیته شامل معاونان شهردار اصفهان، رئیس کمیسیون عمران، معماری و شهرسازی، مدیر عامل سازمان نوسازی و بهسازی، مدیران منطقه و سایر مدیران شهرداری است. هدف از تشکیل این کمیته هماهنگی امور بازآفرینی شهر اصفهان در سطح کلان است.
معاون شهرسازی و معماری شهردار اصفهان با بیان اینکه حفاظت، مرمت و باز زندهسازی بافت تاریخی اصفهان به پایداری و تجلی هویت نظام شهری کمک میکند، تصریح کرد: با برنامهریزی صحیح پیرامون بافتهای تاریخی، میتوان اقتصاد شهر را در سایه حضور گردشگران داخلی و خارجی شکوفا کرد.
وی با تأکید بر اینکه بافتهای تاریخی نیازمند رویکردها و سیاستهای مداخله ویژه هستند، خاطرنشان میکند: این گونه بافتها همزمان با حفظ هویت و ارزشهای فرهنگی و تاریخی شهر باید شاخصها و کیفیتهای زندگی را برای ساکنان خود فراهم آورد تا همراه با ارتقا در همه ابعاد بازآفرینی از جمله کالبدی، اجتماعی و اقتصادی، در جریان رشد و توسعه شهر نیز قرار گیرد.
ابزار اجرایی برای توقف پروژههای خلاف وجود ندارد
محمد بناییان، معاون معماری و شهرسازی اداره کل راه و شهرسازی استان اصفهان نیز گفت: در تهیه طرحهای جامع و تفصیلی با هماهنگی و همکاری میراث فرهنگی سعی داریم محدودههای مشخص شده بافت تاریخی در طرحها و بناهای با ارزش تاریخی را شناسایی و در نقشهها لحاظ کنیم.
بناییان میافزاید: ما بهعنوان دبیر کمیسیون ماده ۵، بر اساس قانون شورای عالی شهرسازی و معماری ایران مرجع تغییرات در طرحهای تفصیلی هستیم. اگر درخواستی برای تغییر در ضوابط یا کاربری در طرحهای تفصیلی از طرف شهرداری به دبیرخانه ارجاع شود ما وظیفه بررسی آن را داریم. اگر جمیع شرایط را داشت، در جلسه کمیسیون ماده ۵ مصوبات اخذ و ابلاغ میشود.
وی تصریح میکند: در مواد ۳۴ و ۳۵ قانون نظام مهندسی، نظارت عالیه بر ساخت و ساز شهرها بر عهده ما گذاشته شده است. اگر از تخلفی در حوزه تاریخی مطلع شویم، بر اساس قانون وظیفه نظارت و صدور درخواست توقف آن پروژه با ما است.
معاون معماری و شهرسازی اداره کل راه و شهرسازی استان اصفهان بیان داشت: ما در هر مقطع زمانی که متوجه تخلفی شویم فوراً به شهرداری گزارش میدهیم، درخواست توقف پروژه را داده و تا رفع توقف پیگیر موضوع هستیم. متأسفانه راه و شهرسازی ابزار اجرایی برای توقف پروژهها را ندارد.
ناموزونی در سیما و منظر در ساخت و سازهای اصفهان
سیما روشن ضمیر، متخصص طراحی شهری و عضو هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان نیز پیشتر گفته بود: مشکلات شهر اصفهان در زمینه سیما و منظر شهری در مقیاسهای مختلف متفاوت است، بهعنوان مثال در مقیاس یک خیابان، تک تک بناها و سبکهای معماری سعی در خودنمایی دارند. ایده مشخصی از نظر منظر شهری وجود ندارد، بنابراین در این مقیاس نحوه شکلگیری جدارهها و نماها در فضای یک شهر کلیتی جذاب از یک خیابان ارائه نمیکند. به علاوه هیچگونه تعریف و ضابطه مشخصی برای سیما و منظر شهر اصفهان در مقیاس کلان وجود ندارد، ضوابط مشخصی برای منظر و سیمای شهر تدوین نشده و تنها مطالبی در زمینه پهنهبندی ارتفاعی و نوع مصالح در خصوص نما و چشمانداز در طرح تفصیلی آورده شده است.
وی میگوید:«اصفهان شهری تاریخی و با اهمیت از نظر گردشگری است، اما چشماندازی هماهنگ و متناسب با این تعریف وجود ندارد. به علاوه طراحان و برنامهریزان در بیان تعاریف جزئی از سیما و منظر شهر درگیر کلیشهها هستند. بهعنوان مثال، دیدگاهها و ذهنیتها نسبت به بافت تاریخی معمولاً وارداتی است. در نتیجه بازآفرینی بافت تاریخی با اصالت و هویت آن سنخیت نداشته و حیات و سرزندگی بافت دچار چالش میشود.»
وی میافزاید: ممکن است یک بافت تاریخی یا یک موقعیت و فضای شهری در یک بازه زمانی مثلاً در دوره صفویه در اوج سرزندگی بوده باشد، اما در حال حاضر حیاتی دارد که با دوران گذشته متفاوت است. این حیات جزو ماهیت و اصالت بافت محسوب میشود، درنتیجه بازآفرینی باید به نحوی انجام شود تا حیات کنونی و ماهیت بافت تحتالشعاع قرار نگیرد و تبدیل به یک موزه شهری نشود.
بافت تاریخی و فرسوده پساز بازآفرینی نباید صرفاً تبدیل به یک پوستر شهری یا مکانی برای ارائه خدمات توریستی شود، بلکه برعکس زیست و هویت اصیل بافت با گردشگری گره خورده و به آن جذابیت میبخشد. بنابراین تک تک عناصر و لایههای بافت از جمله افراد، فعالیتها و کالبد باید در فرایند بازآفرینی مدنظر قرار گیرد.
نیم نگاه
بافت تاریخی و فرسوده پس از بازآفرینی نباید صرفاً تبدیل به یک پوستر شهری یا مکانی برای ارائه خدمات توریستی شود، بلکه برعکس زیست و هویت اصیل بافت با گردشگری گره خورده و به آن جذابیت می بخشد. بنابراین تک تک عناصر و لایههای بافت از جمله افراد، فعالیتها و کالبد باید در فرایند بازآفرینی مدنظر قرار گیرد
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه بررسی پیشنویس اساسنامه «مجمع مراکز فرهنگپژوهی»:
پژوهشهای فرهنگی« سیاستزده» یا «نهاد زده» شدهاند
گروه فرهنگی: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اولین جلسه نیمهحضوری «مجمع مراکز فرهنگ پژوهی» از کارهای تکراری، موازی کاری و همچنین عدم شناخت کافی از خلأهای پژوهشی بهعنوان آسیبهایی مهم در حوزه مطالعات فرهنگی نام برد و تأکید کرد مطالعات فرهنگی اصولی حتی میتواند به جهتدهی بر تصمیمها، ذهنها و افکار عمومی و اجتماعی بینجامد.
حوزه فرهنگ روزبهروز پیچیدهتر میشود
در این جلسه که با حضور سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و سعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در قالب دستور جلسه پیشنویس اساسنامه «مجمع مراکز فرهنگپژوهی» برگزار شد، صالحی گفت: «حوزه فرهنگ روزبهروز پیچیدهتر و لایه به لایه میشود، فرهنگ یک ضلع در حیات جامعه در کنار اضلاع سیاسی و اجتماعی قرار میگیرد که ازلحاظ سطح و عمق با دیگر حوزههای حیات اجتماعی فاصله زیادی دارد.»
وی ادامه داد: «فرهنگ در روح جامعه و تصمیمات خرد و کلان و همچنین جهتدهی بر تصمیمها، ذهنها و افکار عمومی و اجتماعی تأثیر دارد، اگر فرهنگ را مهم میدانیم باید مطالعات فرهنگی را برای نتیجه بهتر در زندگی اجتماعی در نظر بگیریم، وقتی مطالعات بیشتر میشود بهتر میتوان مسیر پیش رو را دید. پژوهشهای کلان ما در حوزه فرهنگ آسیبهایی دارد که در یک شبکه همافزا میتوان آن را حل کرد، این شبکه همافزا چون درگذشته شکل نگرفته است یک سری ضعفها در حوزه فرهنگ به همراه داشته است.»
صالحی با اشاره به برخی از آسیبهایی که متوجه پژوهشهای فرهنگی است و ضرورت برطرف کردن آنها ادامه داد: «ازجمله این آسیبها میتوان به «عدم دسترسی به اطلاعات و دادهها» اشاره کرد، کمتر پژوهشهایی است که به انتشار عمومی برسد. از سوی دیگر مطالعات معمولاً در قفسهها میماند و به سیاست تبدیل نمیشود. آسیب دیگر «ضعف ارتباطات منطقهای و بینالمللی» است، متأسفانه مطالعات ما با مطالعات بینالمللی در ارتباط نیست و نمیتوان گفت مطالعات ما محل ارجاع در بسیاری از کشورها قرار میگیرد.»
وی تصریح کرد: «از سوی دیگر پژوهشهای فرهنگی سیاستزده یا نهادزدهاند، در واقع بهجای آنکه پژوهشهای ما با نگرش عام و حکمرانی باشد بیشتر سیاستزده است و حتی در برخی موارد پژوهشها شخصی و نهادی تلقی میشود. مجموعههایی از گذشته کارهای پژوهشی را انجام دادهاند و منابع انسانی و مالی را نیز هزینه کرده اما نمیتوان به خروجی آنها مطمئن بود. «مجمع مراکز فرهنگپژوهی» میتواند یک نهاد اصلی مطالعات فرهنگی را که در یک همافزایی شکل میگیرد فراهم کند.»
صالحی در پایان بر این تأکید کرد که در مورد مجمع مراکز فرهنگپژوهی باید حفظ هویت، استقلال و وظایف ذاتی مجموعهها، توجه به اسناد بالادستی و همچنین ساختار حداقلی و چابک بهعنوان اصول اولیه مدنظر باشد، به همین منظور توصیه کرد که باید پیشنویس مجمع برای بخشهای مختلف ارسال و پس از ارائه نظرات و بررسی مجدد به یک پیشنویس نهایی دست یافت تا هرچه سریعتر قدم به مرحله اقدام گذاشت.
قرار نیست کسی مانع کار دیگر مجموعهها شود
در ادامه این جلسه منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نیز گفت:«تحقیقات در سطح دانشگاهی میتواند در حوزه دادهکاوی بیشتر کار کند و در یک همکاری با دیگر مجموعهها دادهها را بهصورت متمرکز در یک مشارکت مورد بررسی قرار دهد. این اتفاق میتواند در قالب این مجمع مراکز فرهنگپژوهی صورت پذیرد که قطعاً یک ظرفیت ارزشمند را در اختیار مجموعهها قرار میدهد.وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ظرفیتهای بالایی در کل کشور دارد که خیلی مواقع در بخشهای دادهای میتواند کمککننده باشد.»
محمد سلگی رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات هم تصریح کرد: «هدف اصلی از ایجاد این مجمع ساماندهی و انسجام حوزه پژوهش فرهنگی کشور، اشتراکگذاری و دسترسیپذیری تجربیات مراکز مختلف، بهرهگیری از انباشت دادهها و اطلاعات تولید شده در کشور در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه توسط مراکز مختلف، زمینهسازی برای همکاری و همافزایی مراکز فرهنگپژوهی کشور، امکان دسترسی یکپارچه پژوهشگران حوزه فرهنگ، هنر و ارتباطات به پژوهشهای انجام شده و پیشینههای پژوهش و بهرهگیری صاحبنظران و مدیران تصمیمگیرنده از نتایج پژوهشهای انجامشده در حوزه فرهنگ، هنر و ارتباطات است.»
حجتالاسلام سعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در پایان با بیان اینکه مراکز پژوهشی براساس اساسنامه مجمع مراکز فرهنگپژوهی در جای خود قرار خواهند داشت، گفت: «در بین سالهای ۹۳ تا ۹۷ سهم فرهنگ از بودجه کشور یک درصد بود که در سالهای اخیر این میزان به نیم درصد هم کاهش پیدا کرده است، حال در این میان سهم حوزه پژوهش فرهنگی در بودجه خیلی ناچیز بوده است، البته سعی داریم در برنامه هفتم توسعه سهم پژوهش را ارتقا دهیم.
مجمع مراکز فرهنگپژوهی باید بهعنوان یک انجمن صنفی در نظر گرفته شود، همگان هم باید بدانند که ما دخالتی در امر مجمع نداریم و وظیفه ما بیشتر جنبه هماهنگی و ایجاد همافزایی میان دستگاهها است.»
گفتنی است در این جلسه نمایندگان ۳۴مرکز پژوهشهای سراسر کشور بهصورت ارتباط زنده تصویری به بحث و تبادلنظر برای همکاری و همافزایی مراکز فرهنگپژوهی کشور و اساسنامه پیشنهادی مجمع پرداختند.
برش
پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران ـ مبارک:
نمایش عروسکی، فرصتی برای دیدار یکرنگی است
پیامی برای جشنواره عروسکی در این روزهای که جشنواره عروسکی در حال اجرا است،وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیامی برای این جشنواره داده است:پیام سیدعباس صالحی به شرح زیر است: «جهان بیمرز عروسکها با عبور از پس هزارهها همچنان با همراهی مِهر مردم پرهیاهوست و شگرف آنکه انسان اندیشمند همواره دنیای برساخته خود را با طیف گستردهای از اشیای بیجان گرفته تا عروسکهای ساده و گاهی پیچیده تماشا میکند تا پاسخی زیبا برای شگفتزدگیاش بیابد، از آن بیاموزد و سرگرم شود. عروسکها، اگرچه قلبی برای مهربانی ندارند اما توانستهاند قلب انسانها را بربایند. عروسکها با تمام بیقلبیشان میدانند راستی و یکرنگی رمز ماندنشان در دلهاست. مواجهه زلال عروسکها با کودکان که نمادهای بیبدیل پاکیاند، دیدنی است. به سادگی یکدیگر را باور کرده و میپذیرند. فرصتی که بزرگترها هم به آن نیاز دارند و نمایش عروسکی، فرصتی برای دیدار یکرنگی است. هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران - مبارک فرصتی برای قرار گرفتن در جایی میان واقعیت و رؤیا برای کسب آگاهی بیشتر است. اگرچه روزهای تلخی که آغازش به سال گذشته برمیگردد با حضور نامبارک ویروسی مرگبار هنوز ادامه دارد، اما یقین دارم با امید و شادی خلق شده از سوی عروسکهای این رویداد، بزودی روزهایی مبارک و بیاضطراب به زندگی مردم سراسر جهان، از جمله مردم مهربان ایران باز خواهد گشت. حضور و هنرآفرینی گروههای هنری سراسر کشور و تلاش و همت هنرمندانه تمام دستاندرکاران برگزاری این رویداد هنری را ارج نهاده و از پروردگار مهربان برای تمامی عزیزان پیروزی و سربلندی آرزومندم.»
حوزه فرهنگ روزبهروز پیچیدهتر میشود
در این جلسه که با حضور سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و سعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در قالب دستور جلسه پیشنویس اساسنامه «مجمع مراکز فرهنگپژوهی» برگزار شد، صالحی گفت: «حوزه فرهنگ روزبهروز پیچیدهتر و لایه به لایه میشود، فرهنگ یک ضلع در حیات جامعه در کنار اضلاع سیاسی و اجتماعی قرار میگیرد که ازلحاظ سطح و عمق با دیگر حوزههای حیات اجتماعی فاصله زیادی دارد.»
وی ادامه داد: «فرهنگ در روح جامعه و تصمیمات خرد و کلان و همچنین جهتدهی بر تصمیمها، ذهنها و افکار عمومی و اجتماعی تأثیر دارد، اگر فرهنگ را مهم میدانیم باید مطالعات فرهنگی را برای نتیجه بهتر در زندگی اجتماعی در نظر بگیریم، وقتی مطالعات بیشتر میشود بهتر میتوان مسیر پیش رو را دید. پژوهشهای کلان ما در حوزه فرهنگ آسیبهایی دارد که در یک شبکه همافزا میتوان آن را حل کرد، این شبکه همافزا چون درگذشته شکل نگرفته است یک سری ضعفها در حوزه فرهنگ به همراه داشته است.»
صالحی با اشاره به برخی از آسیبهایی که متوجه پژوهشهای فرهنگی است و ضرورت برطرف کردن آنها ادامه داد: «ازجمله این آسیبها میتوان به «عدم دسترسی به اطلاعات و دادهها» اشاره کرد، کمتر پژوهشهایی است که به انتشار عمومی برسد. از سوی دیگر مطالعات معمولاً در قفسهها میماند و به سیاست تبدیل نمیشود. آسیب دیگر «ضعف ارتباطات منطقهای و بینالمللی» است، متأسفانه مطالعات ما با مطالعات بینالمللی در ارتباط نیست و نمیتوان گفت مطالعات ما محل ارجاع در بسیاری از کشورها قرار میگیرد.»
وی تصریح کرد: «از سوی دیگر پژوهشهای فرهنگی سیاستزده یا نهادزدهاند، در واقع بهجای آنکه پژوهشهای ما با نگرش عام و حکمرانی باشد بیشتر سیاستزده است و حتی در برخی موارد پژوهشها شخصی و نهادی تلقی میشود. مجموعههایی از گذشته کارهای پژوهشی را انجام دادهاند و منابع انسانی و مالی را نیز هزینه کرده اما نمیتوان به خروجی آنها مطمئن بود. «مجمع مراکز فرهنگپژوهی» میتواند یک نهاد اصلی مطالعات فرهنگی را که در یک همافزایی شکل میگیرد فراهم کند.»
صالحی در پایان بر این تأکید کرد که در مورد مجمع مراکز فرهنگپژوهی باید حفظ هویت، استقلال و وظایف ذاتی مجموعهها، توجه به اسناد بالادستی و همچنین ساختار حداقلی و چابک بهعنوان اصول اولیه مدنظر باشد، به همین منظور توصیه کرد که باید پیشنویس مجمع برای بخشهای مختلف ارسال و پس از ارائه نظرات و بررسی مجدد به یک پیشنویس نهایی دست یافت تا هرچه سریعتر قدم به مرحله اقدام گذاشت.
قرار نیست کسی مانع کار دیگر مجموعهها شود
در ادامه این جلسه منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نیز گفت:«تحقیقات در سطح دانشگاهی میتواند در حوزه دادهکاوی بیشتر کار کند و در یک همکاری با دیگر مجموعهها دادهها را بهصورت متمرکز در یک مشارکت مورد بررسی قرار دهد. این اتفاق میتواند در قالب این مجمع مراکز فرهنگپژوهی صورت پذیرد که قطعاً یک ظرفیت ارزشمند را در اختیار مجموعهها قرار میدهد.وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ظرفیتهای بالایی در کل کشور دارد که خیلی مواقع در بخشهای دادهای میتواند کمککننده باشد.»
محمد سلگی رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات هم تصریح کرد: «هدف اصلی از ایجاد این مجمع ساماندهی و انسجام حوزه پژوهش فرهنگی کشور، اشتراکگذاری و دسترسیپذیری تجربیات مراکز مختلف، بهرهگیری از انباشت دادهها و اطلاعات تولید شده در کشور در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه توسط مراکز مختلف، زمینهسازی برای همکاری و همافزایی مراکز فرهنگپژوهی کشور، امکان دسترسی یکپارچه پژوهشگران حوزه فرهنگ، هنر و ارتباطات به پژوهشهای انجام شده و پیشینههای پژوهش و بهرهگیری صاحبنظران و مدیران تصمیمگیرنده از نتایج پژوهشهای انجامشده در حوزه فرهنگ، هنر و ارتباطات است.»
حجتالاسلام سعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در پایان با بیان اینکه مراکز پژوهشی براساس اساسنامه مجمع مراکز فرهنگپژوهی در جای خود قرار خواهند داشت، گفت: «در بین سالهای ۹۳ تا ۹۷ سهم فرهنگ از بودجه کشور یک درصد بود که در سالهای اخیر این میزان به نیم درصد هم کاهش پیدا کرده است، حال در این میان سهم حوزه پژوهش فرهنگی در بودجه خیلی ناچیز بوده است، البته سعی داریم در برنامه هفتم توسعه سهم پژوهش را ارتقا دهیم.
مجمع مراکز فرهنگپژوهی باید بهعنوان یک انجمن صنفی در نظر گرفته شود، همگان هم باید بدانند که ما دخالتی در امر مجمع نداریم و وظیفه ما بیشتر جنبه هماهنگی و ایجاد همافزایی میان دستگاهها است.»
گفتنی است در این جلسه نمایندگان ۳۴مرکز پژوهشهای سراسر کشور بهصورت ارتباط زنده تصویری به بحث و تبادلنظر برای همکاری و همافزایی مراکز فرهنگپژوهی کشور و اساسنامه پیشنهادی مجمع پرداختند.
برش
پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران ـ مبارک:
نمایش عروسکی، فرصتی برای دیدار یکرنگی است
پیامی برای جشنواره عروسکی در این روزهای که جشنواره عروسکی در حال اجرا است،وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیامی برای این جشنواره داده است:پیام سیدعباس صالحی به شرح زیر است: «جهان بیمرز عروسکها با عبور از پس هزارهها همچنان با همراهی مِهر مردم پرهیاهوست و شگرف آنکه انسان اندیشمند همواره دنیای برساخته خود را با طیف گستردهای از اشیای بیجان گرفته تا عروسکهای ساده و گاهی پیچیده تماشا میکند تا پاسخی زیبا برای شگفتزدگیاش بیابد، از آن بیاموزد و سرگرم شود. عروسکها، اگرچه قلبی برای مهربانی ندارند اما توانستهاند قلب انسانها را بربایند. عروسکها با تمام بیقلبیشان میدانند راستی و یکرنگی رمز ماندنشان در دلهاست. مواجهه زلال عروسکها با کودکان که نمادهای بیبدیل پاکیاند، دیدنی است. به سادگی یکدیگر را باور کرده و میپذیرند. فرصتی که بزرگترها هم به آن نیاز دارند و نمایش عروسکی، فرصتی برای دیدار یکرنگی است. هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران - مبارک فرصتی برای قرار گرفتن در جایی میان واقعیت و رؤیا برای کسب آگاهی بیشتر است. اگرچه روزهای تلخی که آغازش به سال گذشته برمیگردد با حضور نامبارک ویروسی مرگبار هنوز ادامه دارد، اما یقین دارم با امید و شادی خلق شده از سوی عروسکهای این رویداد، بزودی روزهایی مبارک و بیاضطراب به زندگی مردم سراسر جهان، از جمله مردم مهربان ایران باز خواهد گشت. حضور و هنرآفرینی گروههای هنری سراسر کشور و تلاش و همت هنرمندانه تمام دستاندرکاران برگزاری این رویداد هنری را ارج نهاده و از پروردگار مهربان برای تمامی عزیزان پیروزی و سربلندی آرزومندم.»
مخاطرات «نه» به دیپلماسی
نوذر شفیعی
استاد دانشگاه
سیاست امریکا و تروئیکای اروپایی درباره برگزاری نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تلاش برای صدور قطعنامه علیه ایران را میتوان از دو دیدگاه ارزیابی کرد. یک سطح استراتژیک است به این معنا که جو بایدن قصد دارد یک اجماع بینالمللی علیه جمهوری اسلامی بهوجود آورد. در روزهای گذشته فعالیتهای دیپلماتیک از سوی امریکاییها گواه بر این ادعا است. از اظهارنظرهای سیاسی رئیس جمهوری امریکا و وزارت خارجه این کشور گرفته تا دید و بازدیدهای مختلف با کشورهای دیگر درباره بررسی پرونده هستهای ایران. برداشت از این استراتژی این است که بایدن صرفنظر از برجام موجود در پی دستیابی به اهداف دیگری هم هست همانکه از آن به عنوان برجام کاملتر یا قویتر یاد میکنند. جمهوری اسلامی ایران هم بارها تأکید کرده که حاضر به تغییراتی در برجام موجود نیست.
سطح دو ارزیابی از تلاشهای اخیر و مشخصاً تدوین پیشنویس قطعنامه در شورای حکام که البته با مخالفت صریح روسیه هم روبهرو شده، سطح تاکتیک است. به این معنا که امریکاییها میخواهند هزینه بازگشت خود به برجام را کاهش دهند و در مقابل هزینهها برای اجرای برجام از سوی ایران را افزایش دهند. به نوعی در این بخش به دنبال سیاست هویج و چماق هستند. اظهار نظرهای دیپلماتیک ناظر بر برگشت امریکا به برجام و برخی اقدامات مثل لغو طرح اسنپبک و از میان برداشتن محدودیتهای دیپلماتیک برای نمایندگی ایران در نیویورک و همچنین چینش تیم سیاست خارجی شامل افرادی که نظر مساعدی نسبت به توافق هستهای دارند نشانههایی ناظر بر هویج است و در مقابل برخی اقدامات و رفتارها و مواضع ناظر بر رویکرد چماق است. چنانکه حمله نیروهای امریکایی به شرق سوریه و اعلام بایدن مبنی بر اینکه پیامی به ایران بوده و همچنین تلاش برای برگزاری نشست یادشده شورای حکام و صدور قطعنامه علیه ایران را میتوان نشانههای آن دانست.
در سوی مقابل جمهوری اسلامی ایران سیاست چماقگونه امریکاییها را تجربه کرده است و در برابر آن استراتژی مقاومت فعال را انتخاب کرده است. اگر فشارهای امریکا علیه ایران بخواهد بیشتر شود بعید نیست که ایران هم در تشدید فعالیتهای خود شتاب بخشد. تهران در مقابل سیاستهای هویجگونه کاخ سفید هم تاکنون رویکرد و واکنش منطقی و معقول بروز داده است یعنی تأکید کرده که ایران از برجام خارج نمیشود و سیاست اقدام در برابر اقدام را دنبال میکند.
با این حال این نگرانی وجود دارد که برخلاف نیت و خواست سیاستمداران در هر دو سو، مواضع و رفتارها به سمتی چرخش کنند که از حد متعارف خارج شده و ایران و امریکا را به سمتی هدایت کنند که خواست دو طرف نیست و در حقیقت فرصت را از دیپلماسی بگیرد. صدور قطعنامه در شورای حکام میتواند زمینهساز همین نگرانی باشد. هشدارهای اخیر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان و سیدعباس عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه مبنی بر اینکه صدور قطعنامه علیه ایران تهدید کننده دیپلماسی است ناظر بر همین وضعیت است. به هر حال همه طرفهای درگیر و مرتبط با پرونده توافق هستهای نباید از یاد ببرند که ایران تا کنون به برجام پایبند بوده و کاهش تعهداتش نیز بر اساس توافق هستهای و در حقیقت واکنش به بیتعهدی امریکا و اروپا بوده است. ایران از مسیر دیپلماسی خارج نشده و طرفهای مقابل هم نباید فرصت دیپلماسی را از دست بدهند.
استاد دانشگاه
سیاست امریکا و تروئیکای اروپایی درباره برگزاری نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تلاش برای صدور قطعنامه علیه ایران را میتوان از دو دیدگاه ارزیابی کرد. یک سطح استراتژیک است به این معنا که جو بایدن قصد دارد یک اجماع بینالمللی علیه جمهوری اسلامی بهوجود آورد. در روزهای گذشته فعالیتهای دیپلماتیک از سوی امریکاییها گواه بر این ادعا است. از اظهارنظرهای سیاسی رئیس جمهوری امریکا و وزارت خارجه این کشور گرفته تا دید و بازدیدهای مختلف با کشورهای دیگر درباره بررسی پرونده هستهای ایران. برداشت از این استراتژی این است که بایدن صرفنظر از برجام موجود در پی دستیابی به اهداف دیگری هم هست همانکه از آن به عنوان برجام کاملتر یا قویتر یاد میکنند. جمهوری اسلامی ایران هم بارها تأکید کرده که حاضر به تغییراتی در برجام موجود نیست.
سطح دو ارزیابی از تلاشهای اخیر و مشخصاً تدوین پیشنویس قطعنامه در شورای حکام که البته با مخالفت صریح روسیه هم روبهرو شده، سطح تاکتیک است. به این معنا که امریکاییها میخواهند هزینه بازگشت خود به برجام را کاهش دهند و در مقابل هزینهها برای اجرای برجام از سوی ایران را افزایش دهند. به نوعی در این بخش به دنبال سیاست هویج و چماق هستند. اظهار نظرهای دیپلماتیک ناظر بر برگشت امریکا به برجام و برخی اقدامات مثل لغو طرح اسنپبک و از میان برداشتن محدودیتهای دیپلماتیک برای نمایندگی ایران در نیویورک و همچنین چینش تیم سیاست خارجی شامل افرادی که نظر مساعدی نسبت به توافق هستهای دارند نشانههایی ناظر بر هویج است و در مقابل برخی اقدامات و رفتارها و مواضع ناظر بر رویکرد چماق است. چنانکه حمله نیروهای امریکایی به شرق سوریه و اعلام بایدن مبنی بر اینکه پیامی به ایران بوده و همچنین تلاش برای برگزاری نشست یادشده شورای حکام و صدور قطعنامه علیه ایران را میتوان نشانههای آن دانست.
در سوی مقابل جمهوری اسلامی ایران سیاست چماقگونه امریکاییها را تجربه کرده است و در برابر آن استراتژی مقاومت فعال را انتخاب کرده است. اگر فشارهای امریکا علیه ایران بخواهد بیشتر شود بعید نیست که ایران هم در تشدید فعالیتهای خود شتاب بخشد. تهران در مقابل سیاستهای هویجگونه کاخ سفید هم تاکنون رویکرد و واکنش منطقی و معقول بروز داده است یعنی تأکید کرده که ایران از برجام خارج نمیشود و سیاست اقدام در برابر اقدام را دنبال میکند.
با این حال این نگرانی وجود دارد که برخلاف نیت و خواست سیاستمداران در هر دو سو، مواضع و رفتارها به سمتی چرخش کنند که از حد متعارف خارج شده و ایران و امریکا را به سمتی هدایت کنند که خواست دو طرف نیست و در حقیقت فرصت را از دیپلماسی بگیرد. صدور قطعنامه در شورای حکام میتواند زمینهساز همین نگرانی باشد. هشدارهای اخیر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان و سیدعباس عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه مبنی بر اینکه صدور قطعنامه علیه ایران تهدید کننده دیپلماسی است ناظر بر همین وضعیت است. به هر حال همه طرفهای درگیر و مرتبط با پرونده توافق هستهای نباید از یاد ببرند که ایران تا کنون به برجام پایبند بوده و کاهش تعهداتش نیز بر اساس توافق هستهای و در حقیقت واکنش به بیتعهدی امریکا و اروپا بوده است. ایران از مسیر دیپلماسی خارج نشده و طرفهای مقابل هم نباید فرصت دیپلماسی را از دست بدهند.
ترسی که واقعیت ندارد
امیر حسین جلالی ندوشن
روانپزشک
نمیتوان مردم را سرزنش کرد. جامعه، خسته و فرسوده است. نه تنها محدودیتهای ناشی از کووید۱۹، بلکه تنگناهای اقتصادی و اجتماعی، جامعه را دچار دشواریهای جدی کرده. میتوان حدس زد حتی اگر افسردگی بالینی افزایش معناداری پیدا نکرده باشد اما جامعه از آن سرزندگی و پویایی که انتظار میرود برخوردار باشد عاری شده. نوعی فرسودگی اجتماعی و ملی بهدنبال چند سال پی در پی جنگ اقتصادی خارجی، سوء تدبیر داخلی و البته مصیبت کووید۱۹ در جامعه پدیدار شده است. فرسودگی و افسردگی ملی در هر زمانی میتواند برای یک جامعه جوان که آرزوهای بزرگی دارد خطری جدی باشد، اما در شرایطی که یک همهگیری وجود دارد بیانگیزگی و فقدان امید و از دست دادن آرزو پیامدهای جدیتری برای جامعهای چون ایران در بر دارد. بعد از چند هفته که آمار مرگ دو رقمی بود، در روز ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ اعلام شد که آمار مرگ مجدداً از ۱۰۰ نفر عبور کرده و سه رقمی شده است. عوامل مختلفی را برای این موضوع برمیشمارند که یکی از آنها بیمارستانهراسی است، چیزی که آشکارا مشخص است متأسفانه برخی از چهرههای شناخته شده را نیز احتمالاً به کام مرگ برده است. بیمی در مراجعه به مراکز پزشکی وجود دارد، ترسی که ابداً واقعیت ندارد و مانع شروع بموقع درمان و دریافت نتیجه مطلوب میشود. از سویی در یک نگاه کلانتر میتوان اثر فرسودگی و افسردگی ملی را در این غفلت و غفلت عمومی از مراقبتهای سلامتی و توصیهها و دستورالعملهای بهداشتی آشکارا دید. متأسفانه مراسم عزاداری و عروسی با ازدحام فراوان برگزار میشود، آمار پایبندی به دستورالعملها رو به کاهش است و البته نزدیک شدن به پایان سال و آغاز سال نو نیز بیمها را بیشتر میکند.
از سویی با وجود این که امید میرفت واکسیناسیون با شتاب آغاز شود و ادامه یابد از ضرباهنگ آن کاسته شده و حتی ادامه آن در کوتاه مدت دستکم با تردید جدی روبهرو است. جامعه به امید نیاز دارد اما ما بهعنوان تک تک شهروندان نیز باید بدانیم نیاز است به جد از خود مراقبت بکنیم. در یک همهگیری هر یک از ما مسئولیت داریم، دستکم در برابر خود و نزدیکانمان.
روانپزشک
نمیتوان مردم را سرزنش کرد. جامعه، خسته و فرسوده است. نه تنها محدودیتهای ناشی از کووید۱۹، بلکه تنگناهای اقتصادی و اجتماعی، جامعه را دچار دشواریهای جدی کرده. میتوان حدس زد حتی اگر افسردگی بالینی افزایش معناداری پیدا نکرده باشد اما جامعه از آن سرزندگی و پویایی که انتظار میرود برخوردار باشد عاری شده. نوعی فرسودگی اجتماعی و ملی بهدنبال چند سال پی در پی جنگ اقتصادی خارجی، سوء تدبیر داخلی و البته مصیبت کووید۱۹ در جامعه پدیدار شده است. فرسودگی و افسردگی ملی در هر زمانی میتواند برای یک جامعه جوان که آرزوهای بزرگی دارد خطری جدی باشد، اما در شرایطی که یک همهگیری وجود دارد بیانگیزگی و فقدان امید و از دست دادن آرزو پیامدهای جدیتری برای جامعهای چون ایران در بر دارد. بعد از چند هفته که آمار مرگ دو رقمی بود، در روز ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ اعلام شد که آمار مرگ مجدداً از ۱۰۰ نفر عبور کرده و سه رقمی شده است. عوامل مختلفی را برای این موضوع برمیشمارند که یکی از آنها بیمارستانهراسی است، چیزی که آشکارا مشخص است متأسفانه برخی از چهرههای شناخته شده را نیز احتمالاً به کام مرگ برده است. بیمی در مراجعه به مراکز پزشکی وجود دارد، ترسی که ابداً واقعیت ندارد و مانع شروع بموقع درمان و دریافت نتیجه مطلوب میشود. از سویی در یک نگاه کلانتر میتوان اثر فرسودگی و افسردگی ملی را در این غفلت و غفلت عمومی از مراقبتهای سلامتی و توصیهها و دستورالعملهای بهداشتی آشکارا دید. متأسفانه مراسم عزاداری و عروسی با ازدحام فراوان برگزار میشود، آمار پایبندی به دستورالعملها رو به کاهش است و البته نزدیک شدن به پایان سال و آغاز سال نو نیز بیمها را بیشتر میکند.
از سویی با وجود این که امید میرفت واکسیناسیون با شتاب آغاز شود و ادامه یابد از ضرباهنگ آن کاسته شده و حتی ادامه آن در کوتاه مدت دستکم با تردید جدی روبهرو است. جامعه به امید نیاز دارد اما ما بهعنوان تک تک شهروندان نیز باید بدانیم نیاز است به جد از خود مراقبت بکنیم. در یک همهگیری هر یک از ما مسئولیت داریم، دستکم در برابر خود و نزدیکانمان.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
کارت ایثار/ یک شهروند: بنده سال 62 الی 64 به مدت 21 ماه جبهه کردستان رسته ژاندارمری سابق بودم. (گردان پاکسازی) برای کارت ایثار مراجعه کردم، میگویند کارت ایثار به شما تعلق نمیگیرد. منطقه کردستان منطقه عملیاتی بوده. البته بیشتر شهر سنندج. میخواهم ببینم ما که در سنندج حضور نداشتیم و گردان پاکسازی بودیم چرا نباید کارت ایثار به ما تعلق گیرد؟
نظارت برکار مشاورین املاک/ یک شهروند: بعضی از مشاورین املاک برای اجارهنامهها کد رهگیری نمیگیرند اما حق کمیسیون را کامل دریافت میکنند. لذا ضروری است که مسئولان مربوطه نظارت بیشتری بر فعالیت املاک داشته باشند تا از تکرار تخلفات جلوگیری شود.
نظارت بر کار داروخانه ها/ صلاحالدین معاضدی: بعضی از داروخانهها دارو را با قیمت دلخواه خودشان میفروشند و میگویند چون این داروها قدیمی هستند مشمول دریافت قیمت جدید میباشند. آیا این کار قانونی است؟ چرا هیچ نظارتی بر داروخانهها نیست. از مسئولان محترم درخواست مینمایم نظارت بیشتری بر داروخانههای سطح کشور داشته باشند.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
کارت ایثار/ یک شهروند: بنده سال 62 الی 64 به مدت 21 ماه جبهه کردستان رسته ژاندارمری سابق بودم. (گردان پاکسازی) برای کارت ایثار مراجعه کردم، میگویند کارت ایثار به شما تعلق نمیگیرد. منطقه کردستان منطقه عملیاتی بوده. البته بیشتر شهر سنندج. میخواهم ببینم ما که در سنندج حضور نداشتیم و گردان پاکسازی بودیم چرا نباید کارت ایثار به ما تعلق گیرد؟
نظارت برکار مشاورین املاک/ یک شهروند: بعضی از مشاورین املاک برای اجارهنامهها کد رهگیری نمیگیرند اما حق کمیسیون را کامل دریافت میکنند. لذا ضروری است که مسئولان مربوطه نظارت بیشتری بر فعالیت املاک داشته باشند تا از تکرار تخلفات جلوگیری شود.
نظارت بر کار داروخانه ها/ صلاحالدین معاضدی: بعضی از داروخانهها دارو را با قیمت دلخواه خودشان میفروشند و میگویند چون این داروها قدیمی هستند مشمول دریافت قیمت جدید میباشند. آیا این کار قانونی است؟ چرا هیچ نظارتی بر داروخانهها نیست. از مسئولان محترم درخواست مینمایم نظارت بیشتری بر داروخانههای سطح کشور داشته باشند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
نگذاشتیم حقوق ملت درمیادین نفتی مشترک از بین برود
-
هشدار صریح ایران به اعضای شورای حکام
-
کرونا پابه پای بیمارستان هراسی
-
توقف استقلال و برد پرسپولیس
-
قاضی به افرادی که در حبس هستند توجه کند
-
در مواضع برخی مخالفان تردید ایجاد شده است
-
ادبیات جهان، دیگر گالیوری در سرزمین لی لی پوت ها ندارد
-
فیک نیوزها و تقوای مجازی
-
یک گام تا پرواز تاکسیهای پرنده بر فراز اروپا
-
90 درصد بافندگان فرش ترکمن زن هستند
-
یک سوم بافت فرسوده اصفهان دارای ارزش تاریخی است
-
پژوهشهای فرهنگی« سیاستزده» یا «نهاد زده» شدهاند
-
مخاطرات «نه» به دیپلماسی
-
ترسی که واقعیت ندارد
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین